روانشناسی معنوی

روانشناسی معنوی : چرا مراقبه به تنهایی کافی نیست؟

روانشناسی معنوی

روانشناسی معنوی

اگرچه مراقبه روشی بسیار ارزشمند و بسیار موثر در فرایند خودشناسی و رشد معنوی است اما باید بدانید که قادر به حل کردن مشکلات عمیقی که در روح و روان بسیاری از ما وجود دارد نیست. در واقع مهم نیست که شما در کدام مسیر درونی قرار دارید، یا از چه روش و ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده می کنید؛ بدون انجام تمرینات روانشناسی و خودسازی بسیاری از این تلاش ها بی ثمر خواهند بود.

مسیرهای معنوی که افراد می پیمایند نیازمند اکتشاف ها و کشفیات روانشناسانه است. به معنای ساده تر، خداشناسی، نیازمند خودشناسی است. در غیر این صورت منجر به رویکرد هایی همچون مادی گرایی، خودپرستی، انکار حقیقت، انزوا، کاهش خودآگاهی و بسیاری مشکلات دیگر خواهد شد. در مسیر رشد معنوی افراد می بایست به تغییراتی که در روان آن ها ایجاد می شود آگاه باشند و بتوانند این تحولات را تحت کنترل بگیرند. این امر تنها با آشنایی و انجام تمرینات روانشناسی صورت می پذیرد.


روانشناسی معنوی چیست؟

همانطور که از عنوان بخش پیداست، روانشناسی معنوی ترکیبی از روش ها و راهنمایی های روانشناسی و معنویت به صورت همزمان است. روانشناسی معنوی به مطالعه این می پردازد که چگونه ذهن روی پیشرفت معنوی تاثیر می گذارد و برعکس. روانشناسی معنوی به نام روانشناسی فراشخصی نیز شناخته می شود زیرا به مباحث ورای فیزیک یعنی به متافیزیک هم می پردازد. زمینه هایی که معمولا در روانشناسی معنوی به آن پرداخته می شود شامل موارد زیر هستند:

عناوین ذکر شده تنها بخشی از مفاهیمی هستند که در علم روانشناسی معنوی بدان پرداخته می شود. موضوع مورد بررسی ممکن است برای هر فرد بسته به شرایط فردی و مشکلاتی که با آن ها مواجه است متفاوت باشد.


آیا علم روانشناسی با علوم معنوی با هم ناسازگارند؟

اگرچه در نگاه اول میبینیم که روانشناسی و علوم معنوی مانند دو نفر بیگانه که سعی در برقراری ارتباط با زبان های کاملا روانشناسی معنویمتفاوت را دارند هستند. اما در واقع اشتراکات زیادی بین هر دو وجود دارد. کلمه روان که روانشناسی بر مبنای آن ایجاد شده از کلمه psykhē  به معنی روح یا تنفس تولید شده است. بر این اساس معنی اولیه روانشناسی در واقع مطالعه روح است. متاسفانه در دنیای مدرن و مادی گرای امروز این معنی به بررسی یا مطالعه ایگو و شخصیت افراد تقلیل پیدا کرده است.

روانشناسی و معنویت هر دو آینه ای هستند که وجود ما را یادآور می شوند، وجودی که از ذهن و روح تشکیل می شود. Mark Nepo می نویسد:

“مانند سطح دریا و عمق دریا که جداشدنی نیستند، روح و روانشناسی نیز قابل جداسازی از هم نیستند. این همان عمق و وجود رام نشده و طبیعی ماست که بالا می آید و نمایان می شود. اما اساس این روح همچنان ثابت باقی می ماند و از جوش و خروش سطح دریا تاثیر نمی گیرد. گویی که از یک دستور والا تر پیروی می کند. اما ما به عنوان وحدت هر دوی این اجزاء همیشه در حال متاثر شدن از هر دو هستیم: از عمق دریا و از سطح آن، از روح و از روانشناسی.”

دقیقا مانند دریا ما نیز دارای عمق و سطح هستیم. حرکت در محور افق ما را به سمت انجام دادن یا تبدیل شدن سوق می دهد درحالیکه محور عمودی روی عمل بودن و عبور کردن تمرکز دارد. برای یک زندگی سالم لازم است که بین هر دو تعادل برقرار کنیم.


چرا روانشناسی به تنهایی کافی نیست؟

روانشناسی بسیار مفید است و برای کمک به رهایی از بسیاری از مشکلات روانی راه نجات بشمار می رود. زمانی که روانشناسی از مفاهیم معنوی تهی باشد پوچ به نظر می رسد. اگرچه صرفا با تکیه بر روانشناسی افراد به مرور تبدیل به اشخاص مولدی برای جامعه می شوند روانشناسی معنویاما زندگی شخصی آنها عمقی ندارد و اشتیاقی برای ادامه زندگی نخواهند داشت.

بعلاوه روانشناسی مانند گودالی می ماند که هرچه حفر کنیم هنوز می توان ادامه داد و این تلاش پایانی ندارد. به این معنی که هرچه بیشتر به آسیب شناسی شخصیتی بپردازیم ذهن شروع به داستان سرایی و ایجاد چالش های جدید می کند و در نهایت این تلاش برای به انتها رساندن این ماموریت بی نتیجه است.

در این حالت روانشناسی نقش زهر و پادزهر را به صورت همزمان ایفا می کند. از طرفی به کشف مشکلات و زخم ها می پردازد و از طرف دیگر برای درمان آنها راه حل ارائه می کند. فرد هر چه بیشتر تلاش کند مشکلات بیشتری را کشف می کند و باید برای آنها به دنبال راه حل باشد.


مقاله پیشنهادی: “ریشه ی رنج و راه رهایی از آن


کارل یونگ در این باره می نویسد:

“هرازچندگاهی در تجربیاتم متوجه می شوم یک بیمار رشدی فراتر از شخصیت خود داشته است و این به این دلیل است که پتانسیل این رشد در او وجود داشته، این تجربه برای من بسیار ارزشمند است. درهمین حال تمام مشکلات بزرگ و مهم در زندگی اساسا حل نشدنی هستند. اگرچه ممکن است برخی از مشکلات اساسی مثل اختلال دوقطبی موروثی در سیستم شخصیت افراد، کاملا لاینحل نباشند. این مشکلات هیچگاه به طور کامل حل نمی شوند بلکه به کنترل درمیآیند.”

اگر هرکدام از ما نیز بخواهیم مشکلات خود را به کنترل دربیاوریم و از وخیم شدن آن ها جلوگیری کنیم، روانشناسی روشنگر راه ما خواهد بود. اما باید به خاطر داشت که روانشناسی درون خود پارادوکس پنهانی هم دارد که آن هم مربوط به راه بی پایان کشف مشکل و تلاش برای حل ان است.


چرا معنویت به تنهایی کافی نیست؟

همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد مراقبه به تنهایی کافی نیست. در واقع هیچکدام از راه های پیشرفت که به تنهایی روی معنویت روانشناسی معنویتمرکز دارشته باشد راه جامع و موثری برای افراد نیست. زمانی که معنویت با روانشناسی همراه نباشد قادر نخواهد بود مفاهیم والای روحی را به دنیای واقعی مربوط سازد.

در این شرایط تمام تلاش ها برای رشد بدون ریشه دواندن در جسم و ذهن و روان انسان بدون ثمر خواهند ماند. ممکن است شخصی ساعت ها در روز به مراقبه بپردازد، آساناهای دشوار یوگا را انجام دهد، رژیم های خاصی بگیرد، و بسیاری از روش های مطلقا معنوی را امتحان کند اما تا زمانی که نتواند میان واقعیت و معنویت پل بزند نتیجه ای عایدش نخواهد شد.

Jean Monbourquette می نوسید:

“بدون قبول کردن عمیق و صادقانه خود، زندگی معنوی بر چایه متزلزلی از روانشناسی استوار است که به تنها منجر به فرار به دنیای توهمات می شود. دانش فردی و خودآگاهی یکی از اساسی ترین دانش ها برای هر فرد معنوی است.”

Joseph Burgo می نویسد:

“همه در حال آموزش دادن این هستند که چگونه شادی را پیدا کنیم، یا چطور عشق بی قید و شرط را تجربه کنیم. و جامعه معنوی از این قبیل آموزش ها مملوء است. تمایل برای یافتن عشق، شادی و فراتر رفتن از احساسات امری عادی ست… و ارتباطی با ریشه رنج هایمان که ممکن است بارها و بار ها موجب رنجش شود، ندارد.”

در واقع تکیه کردن فقط به معنویت به راحتی می تواند راهی برای فرار از واقعیت نامطلوب زندگی تبدیل شود.


گم شدن در نور

“به همان اندازه که امکان گم شدن در تاریکی وجود دارد، امکان گم شدن در نور نیز وجود دارد.” Madronna Holden.

بیایید به مثال کافی نبودن مراقبه به تنهایی بازگردیم. مراقبه معمولا به عنوان راه حلی برای تمام بیماری ها معرفی می شود و در حقیقت تاثیر بسیار عمیق و مزایای بسیاری نیز دارد اما بدون انجام تمرینات روانشناسی روشی محدود است. روانشناسی به ما در روبرو شدن، کشف کردن، و پذیرفتن و گاهی درمان کردن مسائل عمیق درونی کمک میکند. در واقع نمونه های بسیاری وجود دارد که روانشناسی روشی موثر تر و سریع تر از مراقبه بوده. برای مثال درمان ترس و فوبیا، مسائل مربوط به روابط افراد با یکدیگر، مسائل کاری، کار های نا تمام، مسائل جنسی، و بسیاری از مشکلات دیگر با روش هایی که روانشناسی پیشنهاد می کند قابل حل کردن هستند.

به طور کلی برای رشد متعادل در مسیر معنویت و همچنین رشد شخصی و درونی لازم است از آموزه های معنوی و روانشناسی در کنار هم بهره ببریم.


روانشناسی معنوی: آشتی شرق و غرب

آشتی شرق و غرب را می توان به معنی آشتی روانشناسی و معنویت نیز دانست. روانشناسی معنوی قادر است به هر دو جنبه روح و جسم، مسائل درونی و بیرونی، ذهن و قلب بپردازد و از آموزه های شرق و غرب استفاده کند. روانشناسی معنوی روشی جامع برای پرداختن به تمام جنبه های وجود انسان است.

Llewellyn Vaughan-Lee می نویسد:

” فرایند تغییر و تحول درونی هم معنوی و هم روانشناسانه است. تمرینات معنوی به منظور بیدار کردن یک آگاهی برتر درونی انجام می شوند؛ یک آگاهی که از قلب برمی خیزد. تمرین های روانشناسی که پاکسازی موانع و محدودیت های ذهنی می پردازد که برای به ثمر نشستن تلاش های معنوی ضروری است.با برقراری صلح و هماهنگی با بخش های مختلف و گاهی متضاد ذهن، پایه و اساسی برای زندگی معنوی ایجاد می کنیم که بدون آن هرگونه آگاهی و بیداری معنوی ممکن است نامتعادل و حتی خطرناک باشد. تلاش های روانشناسی ذهن را برای دریافت تجربیات درونی و بیداری ذات حقیقی مان آماده می کند.”

در این حالت روانشناسی مانند باغبانی است که زمینه را برای رشد معنوی آماده می کند. بدون تلاش های روانشناسی رشد معنوی ممکن است توسعه ای نامتوازن و آلوده به خطرات مختلف باشد.

اگرچه روانشناسی دارای فرم مشخصی ست، مسیر معنویت فرم خاصی ندارد. روانشناسی روی حقیقت های فردی و مسائل شخصی تمرکز دارد اما معنویت روی حقیقت روح و مرکز وجود دقت دارد. و هر دوی اینها درکنار هم می توانند برای رشد سالم هر انسان موثر باشند.


جامعه انسانی بدون روانشناسی معنوی

درست است که برخی از مسیر هایی معنوی که از شرق سرچشمه گرفته اند جامع و چند لایه هستند. اما ایگو های غربی تفاوت های اساسی با ایگوی مردم مشرق زمین دارد. Mariana Caplan می نویسد:

“لازم است بدانیم که بیشتر سنت های معنوی معاصر برای نفوذ در بخش عمیق روان یعنی جایی که از تراما ها و حوادث ناگوار آسیب دیده طراحی نشده اند. آسیب هایی که در غرب بسیار یافت می شود که ممکن است موجب قطع ارتباط با دنیای واقعی و طبیعت وجودی جدا افتادن از خرد درونی و روحی شود”.

باید دقت داشت که زندگی در شرق یا غرب توانسته روی ذهن های افراد تاثیر گذاشتهروانشناسی معنوی و ارزش های خاصی را برایشان ایجاد کند. این تغییرات خواسته یا ناخواسته روی مسیر پیشرفت درونی هر انشان تاثیر می گذارند.

امروزه با وجود پدیده جهانی شدن فرهنگ های شرق و غرب امکان رویارویی بیشتری با یکدیگر را دارند. در نتیجه بسیاری از ارزش ها و روش های زندگی بین این فرهنگ ها در حال تبادل هستند. بنابراین امکان استفاده و بهره بردن از مفاهیم فرهنگی شرق و غرب برای مردمان هر دو سرزمین فراهم است.


۴ روش برای استفاده از روانشناسی معنوی

برای به تعادل رسیدن لازم است از روانشناسی معنوی در زندگی مان استفاده کنیم. در ادامه چهار روش برای آغاز به شما معرفی می شود.

  • استفاده از تمرین سایه در تمامی تمرینات معنوی خود

انجام تمرین های روانشناسی مربوط به سایه بسیار حائز اهمیت است. بدون این تمرین ها فرد از روبرو شدن و پذیرفتن بخش های تاریک وجود باز می ماند. برای اطلاع بیشتردرباره سایه می توانید کتاب نیمه تاریک وجود را مطالعه کنید {لینک مرتبط}.

  • همیشه از خود بپرسید چرا

پرسیدن این سوال احتمالا ساده ترین کار ممکن برای هدایت توجه به درون مان است. می توان این سوال را در هر موقعیت یا تصمیمی از خود پرسید. برای مثال چرا می خواهم زمانی را صرف تمرینات معنوی بکنم؟ یا چرا امروز این لباس را به تن کردم؟ و بسیاری از سوالات دیگر که می توانید برای بهتر شناختن خود و تمایلات درونی تان از خود بپرسید.

  • ارتباط با کودک درون

کودک درون نقش مهمی در زندگی شما ایفا می کند. اگر کودک درون افراد سالم و سرزنده و شاد باشد پیمودن مسیر معنوی برایشان بسیار ساده تر خواهد شد. معمولا مشکلاتی که بر سر راه پیشرفت معنوی بوجود می آیند نتیجه آسیب هایی است که به کودک درون وارد شده است.

برای آگاهی بیشتر و انجام تمریناتی برای ارتباط با کودک درون می توانید به این لینک مراجعه کنید:چگونه کودک درون مان را دوباره پرورش دهیم؟ + فایل مراقبه رایگان

  • در نظر گرفتن یک تمرین روانشناسی برای هر مرحله از تمرینات معنوی

برای ایجاد تعادل در مسیری که در حال پیمودن آن هستید، بهتر است از روانشناسی و معنویت به طور همزمان استفاده کنید. شما می توانید به سادگی روی یک برگه کاغذ تمرینات خود را به دو دسته معنوی و روانشناسی تقسیم کنید و مطمئن شوید که برایروانشناسی معنوی هر تمرین معنوی یک تمرین روانشناسی هم در نظر گرفته اید. گاهی ممکن است تمرین های روانشناسی برای تعدادی از تمرینات معنوی مشترک باشند.

برای مثال ممکن است در بخش تمرین های معنوی مراقبه، تجسم فعال، و ریکی را یادداشت کنید و در قسمت تمرین روانشناسی برای همه این ها فقط ژورنال نویسی را در نظر بگیرید.
اگر برای شروع ژورنال نویسی نیاز به راهنمایی دارید می توانید از این مقاله استفاده کنید “چطور نوشتن یادداشتهای روزانه را برای رشد روانی، عاطفی، و معنویتان شروع کنید؟.
موارد زیر هم می توانند تمرین های روانشناسی مختلفی برای شما ارائه دهند:

هدف از این مقاله این بوده که درک کنیم چرا برای رشد متعادل و سالم معنوی و فردی به روانشناسی و معنویت به یک اندازه نیاز داریم. امیدواریم خواندن این مقاله به شما در مسیر رشد کمک کند.


نظرات و پیشنهادات خود را با ما در بخش کامنت ها به اشتراک بگذارید.

نوشته‌های مشابه