شش دلیل بر اینکه زرنگ ها نمی توانند شاد باشند!
شش علت عمده ای که نشان می دهد چرا افراد زرنگ در شاد بودن شکست می خورند.
تا حالا از خود پرسیده اید که چرا باهوش ترین و متفکر ترین افراد روی کره ی زمین نمی توانند خوشحال باشند ؟
بارها در سینما، فیلم هایی با این مضمون ساخته شده اند که افراد بسیار زرنگ و باهوش در زندگی عاطفی و اجتماعی خود شکست میخورند. و یا افسرده و غمگین هستند. از جمله این فیلم ها “ذهن زیبا” و “بازی تقلید” هستند. که در آنها قهرمان داستان یک فرد زرنگ و بسیار باهوش است. اما دچار تنهایی و مشکلات فردی بسیاری می شود. چنین افرادی ممکن است که یک شریک زندگی و یک خانواده مهربان داشته باشند و در کارشان موفقیت های زیادی بدست آورده باشند اما با این وجود عاملی باعث می شود آن ها احساس تنهایی و دلسردی داشته باشند. همان گونه که ارنست همینگوی بزرگ می گوید: ” وجود شادی در میان افراد باهوش؛ نادرترین چیزی است که من می شناسم”.
مقاله مرتبط: “تنهایی و ضریب هوشی چه ارتباطی دارند؟ آیا باهوش ها شادترند؟“
در ادامه شش دلیلی را معرفی می کنم که نشان می دهد چرا شادی در میان انسان های دارای هوش بالا، پدیدده ای نادر است:
1_افراد زرنگ بیش از حد به تجزیه و تحلیل امور می پردازند.
بسیاری از افرادی که دارای IQ بالایی هستند، انسان هایی اند که تمایل دارند بیش از حد در مورد مسائلی که در زندگی شان اتفاق می افتد و یا حتی اتفاقاتی که رخ نداده اند، به تفکر بپردازند. این فرآیند می تواند در زمان های مختلفی رخ دهد به ویژه وقتی که پروسه ی تفکر به نتایج نامطلوب و ناامید کننده ختم شود.
آیا تا به حال این جمله را شنیده اید که می گویند ” نادان، سعادت مند است” ؟ واقعا هم همینطور است. هر چه کمتر بفهمید، بی خیال تر خواهید بود، بنابراین خوشحال تر هستید. این که قادر باشید از حقیقت واقعی و انگیزه های پنهان دیگران آگاهی پیدا کنید به اندازه ی کافی می تواند شما را محزون سازد و ممکن است شما را از همه ی مردم دنیا ناامید کند. حتی بیان احساساتی که برخاسته از تفکر در مسائل فلسفی، مشکلات جهانی و معضلات بی پایان زندگی که دارای هیچ راه حلی نمی باشند، فایده ای در بر نخواهد داشت.
2_ افراد زرنگ دارای استاندارد های بالایی هستند.
انسان های زرنگ می دانند که به دنبال چه چیزی هستند و به کمتر از آن هم راضی نخواهند شد. مهم نیست که صحبت ما در زمینه کدام بخش از جنبه های زندگی باشد. این بدین معنا است که برای چنین افرادی بسیار سخت است که از دستاورد هایشان، روابط و یا هر چیز دیگری که در زندگی شان جایی دارد، راضی باشند.
علاوه بر این، بسیاری از افراد دارای ذهن درخشان، ممکن است دارای هوش عملی ضعیفی باشند. و یا دیدگاه های ایده آلیستی از دنیای خارج خودشان داشته باشند. بنابراین هنگامی که انتظارات آن ها با واقعیت های خام زندگی و افراد دیگر روبرو می شود، منجر به ناامیدی آنان می گردد.
3_ افراد زرنگ زیادی به خودشان سخت می گیرند.
یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود آدم های هوشمند، در شاد بودن شکست بخورند این است که آن ها تمایل دارند زیاد از حد به خودشان سخت بگیرند. صحبت ما در اینجا فقط در مورد دستاورد ها و شکست های یک انسان نیست. انسان های زرنگ و عمیقا متفکر، اغلب خودشان و رفتارشان را به گونه ای دقیق تحلیل می کنند که انگار عمدا به دنبال عاملی هستند تا به سرزنش خودشان بپردازند.
مثلا، گاهی اوقات در رخت خوابتان دراز کشیدید. می خواهید بخوابید. اما ناگهان به یاد اتفاقی که یک سال یا یک ماه گذشته رخ داده می افتید. با خود فکر می کنید که چرا آن روز آنگونه که باید، عمل نکردم. همین کافیست تا تغذیه شما را به هم بریزد و خلق و خوی تان را خراب کند. افراد هوشمند اغلب فلش بک هایی به زندگی گذشته ی خود می زنند و آن ها را بررسی می کنند. همه ی این ها باعث رشد حس گناه، نارضایتی و سایر احساسات منفی می شود که برای مسموم کردن سعادت یک نفر کافی هستند.
مقاله مفید: “چند قدم از افسردگی تا امید“
4_ حقیقت برای زرنگ ها کافی نیست.
افراد دارای IQ بالا هیچ وقت جستجو برای چیزهای والاتر را متوقف نمی کنند.. این جستجو می تواند شامل یک طرح، یک معنا و یا یک هدف باشد. اما کار به همین جا ختم نمی شود. ذهن و تخیل بی قرار آنها اجازه نمی دهد که آنها آرام شوند و از “چیزهای خوب زندگی” لذت ببرند. من فکر می کنم که واقعیت موجود در زندگی با چیز های پیش پا افتاده اش برای آنان بیش از حد خسته کننده است. چنین افرادی اشتیاقی بی پایان برای چیزهای جاودانه، ابدی و فانتزی دارند. البته بعید است که به ایده آل های خود دستیابی پیدا کنند. اما بخ محض رسیدن به یک هدف، هدفی بزرگتر آنها را مجاب به ریاضت کشیدن می کند.
آیا تا بحال با خود فکر کردید که “من به این جا تعلق ندارم و باید در یک دوره زمانی و یا حتی یک سیاره ی دیگر متولد می شدم”؟ افراد زرنگ همیشه آگاهانه یا ناخودآگاه، عمیقا در چنین تفکری به سر می برند.
من از شما می پرسم: چطوری می خواهید در دنیایی که احساس می کنید در آن یک غریبه هستید، خوشحال باشید؟
مقاله مفید: “افسردگی خندان/ چرا باید استفاده از رسانه های اجتماعی را محدود کنیم؟“
5_ افراد زرنگ از معضل عدم درک و عدم ارتباطات عمیق رنج می برند.
درک شدن توسط فرد دیگر، یکی از بزرگترین تجربیاتی است که یک شخص می تواند در زندگی خودش داشته باشد. با خود تصور کنید، چقدر آرامش بخش است که همراه یک دوست در مکانی ساکت بنشینید. مکالماتی عمیق و معنادار داشته باشید. ببینید که او نظرات شما رو می پذیرد و از دیدگاه های شما در مورد جهان استقبال می کند! متاسفانه افراد زرنگ به ندرت از چنین لذتی بهره می برند. به همین دلیل است که بسیاری از انسان های هوشمند احساس تنهایی و سوءتفاهم دارند. انگار هیچ کس توانایی پی بردن به ذهن عمیق آنها را ندارد.
اکنون علم تایید کرده است که چنین افرادی برای شاد بودن، به فرآیند اجتماعی شدن کمتری در مقایسه با افرادی که دارای هوش معمولی هستند، نیاز دارند. البته این نکته، بدان معنا نیست که افراد زرنگ نمی توانند با دیگران تعامل داشته باشند و یا از یک گفتگوی خوب لذب ببرند. چنین انسان هایی به سادگی ترجیح می دهند در مورد چیزهای جذاب و معنادار صحبت کنند تا در مورد غذا، آب و هوا و برنامه های خود برای تعطیلات آخر هفته. نیازی به گفتن نیست که امروزه، پیدا کردن کسی که بتوانید یک مکالمه عمیق با او داشته باشید، بسیار سخت شده است. روراست باشید. چند نفر از اطرافیان شما دغدغه ای عمیق تر از حساب بانکی یا رنگ لباسشان دارند؟! به همین خاطر است که باید از جامعه ی مصرف گرا و ماتریالیست تشکر کرد!
مقاله مفید: “چگونه می توان به سادگی در جهانی پیچیده زندگی کرد؟“
6_ بسیاری از افراد زرنگ از مشکلات روحی رنج می برند.
مطالعات زیادی انجام شده است که اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب اجتماعی و دوقطبی بودن را با IQ بالا مرتبط می داند. آیا این اختلالات از عوارض جانبی داشتن یک ذهن نابغه و خلاق است؟!
کسی چه می داند. زیرا هنوز علم هم راه درازی برای افشا کردن راز های ذهن انسان در پیش دارد.
با این وجود حتی افراد نابغه ای هم که از هیچ اختلال روانی خاصی رنج نمی برند، به علت تفکر بیش از حد در معرض ابتلا به افسردگی می باشند.
اگر شما هم همیشه در حال تفکر به سر می برید و به دنبال تجزیه و تحلیل عمق همه چیز هستید، ممکن است فکرتان به سراغ مسائلی مانند مرگ و یا معنای وجود کشیده شود. گاهی اوقات تنها وارد وادی این افکار شدن کافیست تا شما افسرده شوید. به این شکل که شروع می کنید به اندیشیدن درباره خودتان و چیستی زندگی. بارها عمر خود را ارزیابی می کنید و نهایتا در می یابید که بدون هیچ دلیل مشخصی افسرده شدید. این می تواند خطرناک باشد. افراد متفکر زیادی در طول تاریخ بوده اند که به پوچی رسیدند و خودکشی کردند.
هم اکنون بسته جامع رفع افسردگی را از راستمرد دریافت کنید:
آیا می دانستید افسردگی و غمگین بودن، تا حدود زیادی به تعادل چاکراها مربوط است؟
چرا در مکاتب معنوی تا این حد به پاکسازی چاکراها توصیه شده است؟
چاکرا اصلا چیست و چگونه می توان آن را به تعادل رساند؟
چگونه چاکراها بر سلامت جسم و روح ما اثر می گذارند؟
هم اکنون از راستمرد بخوانید:
منبع: spiritualunite.com
جالب بود