حد و حدودهای شخصی_۱۸ نشانه از اینکه شما حد و حدودی برای خود قائل نیستید+راهکار

طرف مقابلتان زیاده روی کرده و پایش را از حد خود فراتر گذاشته است. اما شما نمیدانید چکار کنید. احساس ضعیفی و بیچارگی میکنید. حسابی ناامید میشوید و احساس مگسی را دارید که در تور عنکبوتی گرفتار شده.

چکار میشود کرد؟

اگر با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنید، پس مقاله زیر را از دست ندهید. زمان آن رسیده تا حد و حدود خود را مشخص کرده و مدعی حقوق شخصی خود باشید.

حد و حدودهای شخصی چیست؟

حد و حدودهای شخصی، دیوارهای روانی، عاطفی و جسمی هستند که ما جهت محافظت از خود بنا میکنیم تا مورد سواستفاده، کنترل شدن و یا بی احترامی دیگران قرار نگیریم.

این حد و حدودها به ما کمک میکند تا بطور روشن و واضح آنچه هستیم و نیاز داریم را از دیگران و نیازهایشان تمیز دهیم. بوجود آوردن این حد و حدودها کلیدی است برای اینکه از لحاظ فیزیکی، عاطفی و روانی، فرد بهتری شویم.

چرا حد و حدودهای شخصی آنقدر مهم هستند؟

وقتی شخصی حد و حدودهای شخصی محکمی دارد، با آن حد و حدودها تصویری سالم از خود نشان میدهد و به دنیا میگوید که من با ارزش و قابل احترام هستم. بنابراین حد و حدودها به ما احساس خوبی نسبت به خود میدهد و کمال ما را حفظ میکند.

اما بدون حد وحدودهای شخصی، ما مرزی بین نیازهای خود و دیگران نخواهیم داشت و این منجر به وابستگی میشود. وابستگی یعنی یک رابطه یک طرفه ناسالم. داشتن یک رابطه سالم و خوب، بدون حد و حدودهای محکم و روشن، ناممکن است.  

همچنین بدون حد و حدودهای شخصی، خطر تجربه استرس بالا و احساس بیچارگی و ناامیدی وجود دارد.

در آخر، کمبود حد و حدودهای شخصی میتواند منجر به احساس بی ارزش بودن، ضعیفی، و یا به اندازه کافی خوب نبودن؛ شود. بعبارت دیگر، عزت نفس ما شدیداً تحت تاثیر قرار میگیرد و با مسائلی همچون شک مزمن به خود، و یا تنفر از خود، دست و پنجه نرم خواهیم کرد.

اینکه نتوانیم صدایی برای خود و نیازهایمان باشیم و آنها را بطورشفاف با دیگران درمیان گذاریم، میتواند بسیاردردناک باشد.

۱۸ نشان از اینکه شما حد و حدودهای شخصی ضعیفی دارید

  • وقتی با شما بدرفتاری میشود، نمیتوانید صحبت کنید
  • زمان زیادی از وقت خود را برای دیگران میگذارید
  • حتی زمانی که با نظر شخصی مخالفید هم، خود را موافق نشان میدهید
  • توانایی «نه گفتن» ندارید
  • وقتی زمانی را به خود اختصاص میدهید، احساس گناه میکنید
  • احساس میکنید برای دیگران مهم نیستید و نادیده گرفته میشوید
  • به دیگران اجازه میدهید که شما را لمس کنند، حتی وقتی احساس راحتی نمیکنید و دلتان میخواهد که اینکار را متوقف کنند
  • روابط ناسالمی دارید(شما همیشه به نوعی در حال خدمتید و او همیشه در حال خدمت گرفتن)
  • زیادی خود را برای دیگران قربانی میکنید
  • نمیتوانید نیازهای خود را مستقیم عنوان کنید و با رفتارهای غیر مستقیم، سعی بر بیان آنها دارید
  • مدام احساس قربانی بودن میکنید
  • احساس میکنید که باید با خوب بودن، برای خودتان احترام کسب کنید
  • زیادی جزئیات زندگی خود را با دیگران در میان میگذارید
  • وقتی دیگران خوشحال نیستند، احساس گناه میکنید(گویی سما مسئول آن هستید)
  • شما همان چیزی هستید که دیگران میخواهند و احتیاج دارند باشید، و نه آنچه خودتان باید باشید
  • از نیازهای خود غافلید
  • افرادی را به خود جذب میکنید که سعی بر کنترل شما دارند و یا میخواهند بر شما چیره شوند
  • درباره آنجه دیگران راجب شما فکر میکنند، ترس مزمنی دارید

چرا ما از حد و حدودهای شخصی ضعیف رنج میبریم؟.

اول از همه اینکه خودتان را مقصر ندانید. ما در زمان کودکی، بعنوان یک بچه هیچ کنترلی برآنچه والدین، معلمان و بزرگسالان اطراف ما به ما آموزش میدادند؛ نداشتیم. اکثر افرادی که حد و حدودهای شخصی ضعیفی دارند و یا اصلاً مرزی برای خود ندارند، الگوهای بدی در کودکی داشته اند. مشاهده شخصیتهای وابسته در خانواده، نقش زیادی را در این مسئله ایفا میکند. همچنین آموختن اینکه:عشق  یعنی کاری که انجام میدهیم و نه فردی که هستیم.

بعنوان یک کودک، اولین الگوهای رفتاری شما، والدین و اعضای خانواده تان بوده اند. پس لحظه ای در این مورد تعمق کنید: مادر، پدر، خواهر برادر و یا دیگر بزرگسالان اظراف شما، چه پیامهایی را به شما میدادند؟

آیا تنها زمانی به شما عشق داده میشد که به آنچه والدینتان میخواستند باشید؛ تظاهر میکردید؟ آیا تنها زمانی مورد تشویق و پاداش قرار میگرفتید که به نحوی نیازها و تمایلات خود را بخاطر فردی دیگر قربانی میکردید؟ آیا بخاطر «نه گفتن» و یا بیان آنچه میخواستید، مورد تنبیه قرار میگرفتید؟ آیا احساس میکردید که مجبورید از لحاظ عاطفی مراقب یک بزرگسال، شاید یکی از والدینتان باشید؟

تمام این نشانه ها بیانگر این هستند که شما در کودکی آموخته اید ، نداشتن حد و حدودهای شخصی، چیز خوبی است.

۵ باور اشتباه درباره حد و حدودهای شخصی

اگر با معین کردن حد و حدودهای شخصی برای خودتان مشکل دارید، ممکن است بخاطر برخی باورهای اشتباه باشد که در زیر به آن اشاره میکنیم:

۱- داشتن حد و حدودهای شخصی، خودخواهی است.

2- داشتن حد و حدودهای شخصی، باعث آسیب دیدن روابط من میشود.

۳-داشتن این حد و حدودها باعث میشود که مردم دیگر من را دوست نداشته باشند.

۴- این حد و مرزها باعث بدبختی من خواهد شد.

۵- داشتن حد و حدودهای شخصی، یعنی ناسازگاری.

۱۲ فایده ی حد و حدودهای شخصی محکم:

  • قادر به نه گفتن میشوید
  • دوباره احساس قدرت میکنید
  • احساس میکنید که زمام و کنترل زندگیتان را در دست دارید
  • دوستان و افراد سالم و حامی را در زندگی خود جذب میکنید
  • انرژی روانی، عاطفی، و فیزیکی بیشتری خواهید داشت
  • توانایی گفتن و شنیده شدن را پیدا خواهید کرد
  • احساس با ارزش بودن و مورد قدردانی قرارگرفتن بیشتری خواهید کرد
  • از نیازهای خود بیشتر آگاه خواهید بود
  • زمان بیشتری را به خود اختصاص میدهید(بدون احساس گناه)
  • تعادل عاطفی و خوشبختی بیشتری را تجربه خواهید نمود
  • عزت نفس و ارزشتان برای خود بالا خواهد رفت
  • برای خودتان بودن، احساس شجاعت و آزادی بیشتری میکنید

بخاطر داشته باشید که این ویژگیها را یک شبه بدست نخواهید آورد. اما با تمرین و مداومت میتوانید این فواید عالی را تجربه نمایید.

چگونه حد و حدودهای شخصی ایجاد کنیم

۱- آگاه باشید که داشتن این حد و حدودها، حق شماست

چرا دیگران میتوانند حد و حدوی برای خود داشته باشند و شما نه؟ چرا باید احساس کنید که از بقیه کمترید و دیگران را بالای خود بکشید؟ ایجاد این حد و حدودها، نه تنها حق مسلم شماست، بلکه بنوعی مسئولیت شما نیز است.

۲- درک کنید که افکار، احساسات، و نیازهای شما نیز بطور مساوی برای دیگران مهم است

هیچ تفکر، احساس و نیاز کسی، بالاتر و مهم تر از کس دیگری نیست. موقعیت اجتماعی تنها توهمی است که توسط ذهن انسان ایجاد شده است. این دسته بندی های تشکیل شده بین ما و دیگران، تنها در ذهن وجود دارد. بنابراین شما «کم اهمیت تر» و یا کم ارزش تر از دیگران نیستید. نیازهای شما هم در زندگی به اندازه نیازهای دیگران مهم اند. یاد بگیرید که خود را با دیگران برابر ببینید.

هر روز ارزش خود را با مانتراهایی مانند«من با ارزشم و نیازهای من مهم هستند»، برای خود تصدیق کنید. یاد بگیرید که با آنهایی که سعی دارند بنحوی باعث شوند که فکر کنید بی ارزشید؛ مخالفت کنید و به آنها اعتماد نکنید.

۳- نیازهای خود را کشف کنید

زمان آن رسیده که بیشتر خود و نیازهایتان را بشناسید. دفترچه ای تهیه کنید و در آن افکار،احساسات، نیازها و تمایلات خود را روزانه یادداشت نمایید و بر آنها بیندیشید. اینکار باعث میشود که با خود بیشتر هماهنگ شوید و نیازهای واقعی خود را در هر زمانی بشناسید.

تمرین حضور در لحظه نیز راه عالی دیگر برای این است که بدانید در روز چه حد و حدودهایی را باید برای خود مشخص کنید. پس برای خودشناسی وقت بگذارید. همچنین میتوانید از تست های جالب خودشناسی راستمرد نیز استفاده کنید.

۴. به مراقبت های روزانه خود بپردازید(چون شما ارزشش را دارید!)

وقتی اهمیت دادن و مراقبت از خودتان را به یک عادت تبدیل کنید، درواقع به خود این پیام را میرسانید که «من ارزش این مراقبت ها را دارم». ایجاد حد و حدودهای شخصی هم یکی دیگر از مراقبتهای روتین شماست.

برخی مراقبتهای روزانه شامل اینهاست: اختصاص دادن زمانی به استراحت، تمرین مراقبه، درست کردن غذای خوشمزه و مقوی برای خودتان، ورزش کردن، درنظر گرفتن اهداف روزانه، تعریف کردن از خودتان، پاداش به خود، چرت زدن، ارتباط با طبیعت، درست کردن یک فنجان چای برای خودتان و … .

۵. نه گفتن را یاد بگیرید

لازم نیست که حتماً خیلی رک نه بگویید. در بعضی موقعیتها میتوانید از جملاتی مثل: نه متشکرم، نمیتوانم، قادر به انجام اینکار نیستم، حالا نه، سرم شلوغ است متاسفم، شاید دفعه بعد و … استفاده کنید.

۶. زمانی که دیگران پا را از حد فراتر میگذارند را شناسایی کنید

تشخیص این موضوع خیلی کار راحتی نیست. بخصوص اگر قبلاً حد و مرزی هم برای خود قائل نبوده باشید. در دفترچه خود، تمام زمانهایی که احساس ناراحتی، آزرده شدن و یا مورد بی احترامی قرار گرفتن، کرده اید را یادداشت کنید. نوشتن یادداشت های روزانه میتواند به خودآگاهی شما بسیار کمک کند.

راه دیگر تشخیص این مسئله، توجه کردن به بدن خود است. سعی کنید به زمانهایی که در دلتان غوغایی شده، استرس دارید، یا فشار خونتان بالا رفته، توجه کنید. توجه به این احساسات بدنی میتواند به شما در حضور در لحظه کمک نماید.

۷. خودتان را زیر بار مسئولیتها قرار ندهید

شما نه مجبورید و نه بدهکارید که بخواهید هرمسئولیتی را برعهده بگیرید. سعی نکنید به قیمت ناراحتی خودتان، دیگران را خوشحال کنید. زیاده روی در خدمت به دیگران باعث ایجاد استرس و از پا درآمدن میشود. یاد بگیرید که به چیزهای غیرضروری مانند دورهم جمع شدن ها، پارتی ها، و دیگر وظایف اجتماعی که زیاد مهم نیستند؛ نه بگویید.

۸- شجاع باشید: خودتان را از دوستی ها و روابط ناسالم بیرون بکشید

دوستان غیرواقعی و روابط پوشالی، باعث تخریب شما شده و بعد هم محو میشوند. ترک آنها ممکن است باعث شود که شما احساس گناه یا شرم کنید و یا حس کنید که انگار دارید کار غلطی انجام میدهید. در چنین مواقعی باید بخاطر آورید که ایجاد حد و حدودهای شخصی، حق مسلم شماست. آنهایی که سعی دارند شما را کنترل کنند، و بنحوی از شما سواستفاده کنند، تلاش میکنند تا شما را از انجام این کار منصرف سازند. به آنها اجازه اینکار را ندهید. هرکسی که میخواهد زندگی شما را خراب کند را از زندگی خود بیرون کنید و بدنبال دوستان حامی باشید که باعث رشدتان میشوند.

۹. کمک بگیرید(البته نه از دوستان یا خانواده)

اگر همچنان حس میکنید که برای ایجاد این حد و حدودها به کمک نیاز دارید، از دوستان و خانواده کمک نخواهید. چرا که آنها ممکن است ناخواسته این رفتار شما را تشدید کنند. پس بهترین کار این است که از یک روان درمانگر کمک بگیرید.

 

منبع: lonerwolf.com/personal-boundaries

نوشته‌های مشابه

22 دیدگاه

  1. جزوه بهترین مقالاتی بود ک خوندم و واقعا اطلاعات کاربردی رو در اختیارمون میزاره و خیلی از ماها به اشتباه باورهای داریم که از کودکی در ما نهادینه شده که باید یکسری باورها و اعتیاد های غلط شکسته شود
    بی نهایت از شما سپاس گزارم

  2. یه سوال دارم ….از کجا بدونیم حدوحدودی که انتخاب کردیم درسته مثلا از غرور یا مشکلات روانی نمیاد …مثلا من اینو حدود خودم میدونم که یکی اسممو مخفف نگه مثلا بهم نگه الی…این درسته …ملاکش چیه شاید خیلی چیزا باشه که من حدوحدود بدونم اما این باعثشه کلا ادمها نتونن با من ارتباط بگیرن یعنی از اونور بوم بیوفتم

دیدگاهتان را بنویسید