|

اصل ها و فرع ها یا “درس مهم توجه به آنچه مهم است!”

یکی از بزرگ ترین درس ها نه فقط در زندگی معنوی که در زندگی مادی این است که بدانیم چه چیزی جزء اصول و در نتیجه مهم است و چه چیزهایی فرعی است.

همه ما آرزوهای بزرگی در سر داریم اما اغلب فراموش می کنیم که زندگی از همین روزهای پی در پی که بی توجه آنها را سر می کنیم ساخته می شود. اگر هر روز ولو یک گام به آنچه در زندگی تان مهم است نزدیک نمی شوید، یعنی این اصل را رعایت نمی کنید.

برای یک سالک این بسیار مهم است که مرکز وجود خودش، آنچه با روح و افسانه شخصی اش در ارتباط است را تشخیص دهد و هر چیزی که در رابطه با این اصول مهم است را در اولویت قرار دهید. بقیه چیزها خودشان جای درستشان را پیدا می کنند.

زندگی پیشرفته امروزی حواس پرت کن های بسیاری را در سر راه سالکان قرار می دهد که شاید گذشتگان ما با آنها مواجه نبوده اند تفریحاتی مثل شبکه های اجتماعی، تلگرام و…، انواع و اقسام شبکه های ماهواره ای و تلویزیون و تبلیغاتی که افراد را به مصرف بیشتر و فرو رفتن بیشتر در این سیستم تشویق می کند، باعث می شود که خیلی وقت ها فروع جای اصول را در زندگی بگیرند. موارد بسیاری هست که صحبت ها و کارهای ما نه تنها غیر ضروری است بلکه اصلا جلوی پرداختن به آن چیزهایی که مهم است را می گیرد و برا ی سلامت روان ما بشدت مضر است.

پس بر رهرو بایسته است که اولا ورای هر چیزی، آنچه در زندگی اش مهم است و در راستای روح و افسانه شخصی منحصر به فرد اوست را شناسایی کند. ثانیا کل زندگی خود را طوری سامان دهد که پرداختن به اصول در اولویت قرار گیرند، نه اینکه بخاطر تماشای یک فیلم بی محتوا یا یک مهمانی که تنها از روی آداب و رسوم است اصول زندگی مورد غفلت واقع شوند.

توجه کنید که من نمی گویم تفریحات و مسائل فرعی زندگی را کلا باید کنار بگذارید، درست برعکس اگر برنامه ریز خوبی باشید می توانید اصول و فروع را به خوبی در کنار هم بچینید اما اگر همه اش به کارهای فرعی می پردازید و فقط شب ها خود را سرزنش می کنید که چرا هیچ کاری مهمی انجام ندادید، باید بدانید که یک جای کار اشتباه است . و برحذر باشید که عمر خیلی خیلی زود سپری می شود و تا چشم بهم بزنید زنگ رحیل به صدا در می آید و هنگام رفتن فرا می رسد.

پس از همین الان با خودتان فکر کنید: اهداف من در زندگی چیست؟ برای من چه چیزهایی ارزشمندند؟ آنچه پایداراست و به زندگی معنا می دهد چیست؟ روح و اصول من کجاست؟

بعد از یافتن جواب این پرسش ها سعی کنید اصول را مقدم قرار دهید، فروع خودشان بدنبال آن خواهند آمد…!

نوشته‌های مشابه

23 دیدگاه

  1. با سپاس
    تکنیک من اینه که با تمرین البته، تا میتونم شاد باشم و کارامو با حس قشنگ که تهش یه حس سپاس در سکوت هس رو داره یه حالت عشق خفیف، درست مثل الان که دارم مینویسم
    خیلی حس قشنگیه و یه احساس رضایتمندی خوبی میده بهم
    فقط گاهی اوقات یادم میره

  2. عال بود بعضی وقتها حاشیه بر متن غلبه میکند و ان کتاب از اصل خودش بسیار دور میشه بله کتاب زندگی .زیرا به حواشی و فرعیات از حد خودش بیشتر بها داده ایم .ویا وسیله با هدف جابجا میشود که بدترین حالت است فکر میکنی در هدف هستی اما تنها وسیله رسیدن به هدف نزد تو است ومرز شناخت اینها بسیار دقیق و باریک است.
    تشکر حوب بود

  3. مثل همیشه عالی..درود بیکران
    این جمله مقاله را باید با طلا نوشت….برای یک سالک این بسیار مهم است که مرکز وجود خودش، آنچه با روح و افسانه شخصی اش در ارتباط است را تشخیص دهد و هر چیزی که در رابطه با این اصول مهم است را در اولویت قرار دهید. بقیه چیزها خودشان جای درستشان را پیدا می کنند.

  4. در پاسخ به دوستمان که گفتند فروع از اصول پر انرژی ترند ..

    فروع براحتی و دستیافتنی تر هستند ولی اگر ما بتوانیم به اصول که نایاب تر و دشوار ترند دست پیدا کنیم خواهیم دید که انرژی اصول اصلا”با فروع قابل مقایسه نیست

    1. موافقم. مثلا کسی که سه تار می نوازه رو با کسی که مشغول بازی های رایانه ای مقایسه کنید. اون بازی رایانه ای سریع و سهل و الوصوله در حالی که ستاره بعضا سالها تسلط برش زمان میبره اما به قول معرفو آن کجا و این کجا!

  5. درود بر اصول در عصر افول
    اگه این درس رو 15 سال زودتر میدونستم الان قله های زیادی رو پشت سر گذاشته بودم رو زمین و در مسیر راه های نرفته در طبقات ملکوت بودم و در انجام افسانه شخصی و اتصال به روح جهان و تعهداتم به هستی در مقام سالکی واقعی بودم….میدونم که خیلی عقبم ولی شروعم در مسیر اهداف متعالیه….قدم هام محکم تر و دارم میسازم از دوباره باطنم رو.

دیدگاهتان را بنویسید