خلاقیت در دنیای مدرن و عصر کنونی چگونه است؟

the-solitary-painter

کار کردن، قطعا می تواند زیبا باشد، اگر با عشق انجام شود.

کاری که با عشق انجام شده باشد زیباست و این توانایی را دارد که به عنوان یک عمل خلاقانه، هدیه ی شما را به دنیا تقدیم کند. کاری که از عمق وجود شما بر می آید، خلاقیت را روشن می کند. و آنگاه است که اثری ناب به دنیا اضافه می شود. این اثر صرفا یک نقاشی یا اثر دستی نیست. در هر رشته و شغل و کاری، خلاقیت همین تعریف را دارد. اما آیا می دانید که کار کردن چه موقع نازیباست؟ زمانی که با اجبار و الزام برای پول و یا هر دلیل دیگری انجام شود.

در جهانی که امروزه در آن زندگی می کنیم، تقریبا همه ی افراد دارای یک شغل هستند و برای تهیه ی مسکن و خوراک شان به کار کردن مشغول می شوند. آن ها برای اینکه عاشق کارشان هستند، به کار کردن نمی پردازند، برعکس، آن ها از کارشان متنفر هستند و تنها به خاطر اجبار به انجام آن کار مشغول می شوند. اگر فرصتی برای زندگی بدون نیاز به انجام کار خود داشته باشند، بلافاصله این کارشان را متوقف خواهند کرد.

از آن جا که مردم نیمی از زمان زندگی بزرگسالی شان را به کار کردن اختصاص می دهند، جای تعجبی باقی نمی ماند که چرا هدف و معنایی برای زندگی خود پیدا نمی کنند. این عمل یک خرحمالی ساده است که باید تا آخر عمرشان انجام گیرد.

هنگامی که کار با عشق انجام نمی شود و تنها دلیل انجام آن دلایل اقتصادی است، نه تنها تاثیر حقیقی مثبتی بر روی زندگی کارکنان ندارد، بلکه در آن جامعه و به طور کلی در جهان هم هیچ تاثیری نخواهد داشت. هنگامی که دستاوردهای اقتصادی وارد بازی می شوند، کار با اشکال مختلف فریب و استثمار پر شده و خسارت های بزرگی را در زندگی ما بر جای می گذارد.


فایل صوتی سابلیمینال: تقویت اراده و پشتکار


هر روز، اغلب مردم از کسانی که برای آن ها کار می کنند بیشتر بهره برداری کرده و به فریب و اغوای افرادی که با کارشان مشغول خدمت کردن هستد، می پردازند. این افراد، به فکر کمکی خالصانه برای نفع رساندن به هم نوع شان نیستند. آن ها به فکر جیب خودشان هستند و نه هیچ چیز دیگر. چنین افرادی در جوامع غربی (و امروزه در اکثر جوامع) مورد سرزنش قرار نمی گیرند زیرا نظام اقتصادی آن ها چنین رفتارهایی را حمایت می کند. در دنیای امروز، تقریبا هر فردی برای اینکه بتواند دارای یک زندگی شایسته باشد باید بدینگونه رفتار کند. به خاطر این که پول، وسیله ای است که  از طریق آن غذا، سرپناه و هرچیز دیگری که نیاز است فراهم می شود. بنابراین طبیعی است که پول جزو خواسته های اساسی آدمی قرار می گیرد.

نکته ی دیگری که لازم است تا ذکر شود این است که، هنگامی که از کاری متنفر باشید، نمی توانید نقشتان را به خوبی در آن ایفا کنید و مهم هم نیست که چقدر تلاش کنید مگر اینکه آن کار برای شما تبدیل به یک عمل روزمره شده باشد چرا که حتی یک ماشین هم می تواند چنین کاری را انجام دهد. هنگامی که مجبور هستید کاری را انجام دهید که واقعا اهمیتی برایش قائل نیستید، خلاقیت تان کور می شود. خلاقیت نمی تواند اجباری اتفاق بیوفتد. کار اجباری می تواند به ازدواج اجباری تشبیه شود. عشق زمانی که خودبخود به وجود می آید سعادت خالص تلقی می شود اما زمانی که اجبار برای ازدواج در میان باشد حاصلی جز تباهی ندارد. شما نمی توانید یک فرد را به عشق ورزیدن و یا خلاقیت وادار کنید.

برای رشد و جریان پیدا کردن خلاقیت، انسان ها به فضا نیاز دارند تا بتوانند از طریق کار، خودشان را اظهار کنند، بدون اینکه تحت فشار عوامل خارجی قرار گیرند، بدین طریق کار کردن می تواند به یک تجربه فوق العاده و به هدایایی از عشق تبدیل شود که تنها به زیبایی جهان اضافه می کنند.

منبع: https://theunboundedspirit.com/work/

نوشته‌های مشابه