اختلال حریم خانوادگی چیست؟ + علایم گرفتاری در چنین خانواده ای
تمامی انسان ها مراحل طبیعی دلبستگی به والدین خود را از زمان نوزادی پشت سر می گذارند و سپس در دوران جوانی تا بزرگسالی از والدین خود جدا می شوند. اگر بخواهیم به عنوان یک بزرگسال به روشی بالغانه و سالم عمل کنیم، جدا شدن از والدین ضروریست. اما گاهی، والدین به ما اجازه نمی دهند تا مراحل انفصال خود را بپیماییم. به عبارت دیگر ما مجوز ایجاد هویت مستقل و یک حس واضح از “من هستم” را نداریم. در عوض، به عنوان بچه متمایز شده و گرفتار والدین خود می شویم.
خطرات نداشتن احساس مشخص از “خود“
آیا تابحال تلاش کرده اید که “خود“تان را تعریف کنید؟ آیا در این کار موفق بوده اید؟ آیا تاکنون پیش آمده که احساس کنید شخصیت واحد و هویت مستقلی ندارید؟ اگر جوابتان به سوال آخر مثبت است، پس شما احساس مشخصی از “خود” ندارید و باید بدانید که این امر می تواند بسیار به خانواده شما ارتباط داشته باشد! به این که آنها شما را به حال خودتان رها نمی کنند و شما دچار اختلال حریم خانوادگی شده اید!
چه میشود وقتی شخصیت مستقلی نداریم؟ چه روی می دهد زمانی که هویت قدرتمندی نداریم؟ چه اتفاقی می افتد زمانی که از خانواده ی خود جدا نمی شویم؟ پاسخ این است که دچار اختلالی به نام “اختلال حریم خانوادگی“ شده ایم. در این صورت نمی توانیم در رابطه با خودمان یا جنس مخالف و یا هر ارتباط دیگری، سالم و صحیح عمل کنیم. خلق هویت قدرتمند و حس از خود، بخشی اساسی از توسعه ی ذهنی، احساسی و معنوی در حال رشد است.
در این حالت احتمالا با موارد زیر روبرو می شویم:
- وابستگی متقابل
- اضطراب اجتماعی
- درگیر شدن در روابط سمی و سواستفاده کننده
- افسردگی و سستی
- پوچی و ناامیدی
- نیازمندی و محتاج بودن
- جذب دوستی های ناباب
- همدلی بیش از اندازه
- کم ارزش بودن
و تمام اینها، فقط نوک قله ای از یک کوه عظیم یخی هستند.
______________________________________________________________________
“خود”، یکی از کهن الگوهای برجسته در روانشناسی یونگی است. از مقاله زیر می توانید بیشتر درباره این آرکی تایپ مطالعه کنید: “آرکی تایپ های برجسته ی یونگ_ خود، سایه، پرسونا، آنیما و آنیموس“
______________________________________________________________________
اگر در ارتباطات انسانی دچار مشکل هستید، اگر موارد بالا شامل حال شما نیز می شود، پس احتمالا خانواده ای دامنگیر و کنترل کننده دارید و دچار اختلال حریم خانوادگی شده اید.
به خواندن این مقاله ادامه دهید تا درباره این معظل، اطلاعات کافی بدست آورده، پاسخ سوالات خود را دریابید. به مرور مسائل برایتان روشن خواهد شد.
اختلال حریم خانوادگی چیست؟
اختلال حریم خانوادگی اصطلاحیست روانشناختی که به مرزها و محدوده های ضعیف و کمرنگ، و یا نبود مرز بین مردم اشاره دارد و اغلب در روابط فامیلی و یا عاشقانه روی می دهد. به عنوان مثال زمانی که فرزندی با پدر و مادر خود، این اختلال را تجربه می کند، در تمایز احساسات و افکارخود از احساسات پدر و مادر خود ناتوان خواهد بود. به عبارت دیگر، این افراد احساس ضعیفی از “خود” بعنوان یک شخصیت مستقل دارند و عدم داشتن هویت مشخص را تجربه خواهند کرد. اختلال انسداد خانوادگی مشکل عظیمی را در خانواده ها به وجود می آورد و اثرات این موضوع بعدها در زندگی فرد در زمان بزرگسالی نمایان می شوند.
______________________________________________________________________
ممکن است از این مقاله نیز خوشتان بیاید: “ایگو را بیشتر بشناسیم: آیا ایگو با چیزی که “خود” نام می نهیم متفاوت است؟“
______________________________________________________________________
۱۰ علامتی که نشان می دهد شما اختلال حریم خانوادگی را تجربه کرده اید:
دامنگیر شدن در خانواده و اختلال حریم خانوادگی، معمولا در زمان کودکی فرد آغاز می شود. چند لحظه در رابطه با تربیت خود تامل کنید. آیا می توانید با علایم زیر ارتباط برقرار کنید؟
۱ . خودمختار بودن، انجام دادن کارها یا تصمیمات فردی، بدون مشورت با خانواده، نشانه هایی از خیانت تلقی می شدند.
۲ . تمامی اعضای خانواده بیش از اندازه درگیر زندگی یکدیگر بوده و حریم شخصی کمتری وجود داشت.
۳ . اگر به هر یک از اعضای خانواده “نه” می گفتید، احساس شرم می کردید.
۴ . یک یا هر دو والدین، روابط و رفت و آمدهای فرد را کنترل تان می کرده و سختگیر بودند.
۵ . احساس می کردید باید فردی باشید که خانواده تان می خواهند باشید.
۶ . اجازه نداشتید وجود مشخص “خود” باشید و علایق و سلایق شما، در واقع خواسته های والدین شما بوده اند.
۷ . خانواده شما تصمیم گیرنده بودند و شما نمی توانستید به عنوان عضوی از خانواده نظرات خود را ارائه بدهید. حتی در مورد مسائل مهم زندگی تان مثل رشته تحصیلی، شغل، ازدواج و… نیز، نظر والدین شما در اولویت و یا مطلقا غالب بوده.
۸ . اگر یکی از اعضای خانواده احساس افسردگی یا اضطراب و استرس می کرد، سایر اعضا نیز در غم او شریک بودند و همه آن را احساس کرده و جذب می کردند.
______________________________________________________________________
مقاله مرتبط در این زمینه: “آیا شما میتوانید درد ها و احساسات دیگر انسان ها را احساس کنید؟“
______________________________________________________________________
۹ . همواره احساس نیاز به مراقبت از پدر و مادر خود را داشتید و در موقعیت هایی که در اجتماع تنها می ماندید، احساس عجز و ترس می کردید.
۱۰ . پیروزی ها و شکست شما، ارزش خانواده را تعیین می کرد. خانواده ی شما بر پایه احترام و برابری ساخته نمی شد ولی در عوض قدرت و تسلیم، بنیاد خانواده محسوب می شد. اگر در یک مرحله تحصیل یا رابطه عاطفی شما دچار شکست می شدید، آبروی خانواده لکه دار می شد. معمولا ترس اصلی شما از شکست، ترس از واکنش خانواده تان بوده. و انگیزه تان برای موفقیت نیز صرفا خوشحالی خانواده تان بوده.
______________________________________________________________________
این مقاله نیز می تواند برای شما جالب باشد: “۵ راهی که والدین میتوانند بوسیله آن، همانند یک شمن عمل کنند.“
______________________________________________________________________
نفس عمیقی بکشید و اجازه دهید تا نکات بالا در ذهن و خاطرات شما شناور شوند. اکنون احساس خود را بسنجید. آیا هر یک از علائم بالا در شما وجود دارند؟ آیا لیست بالا خانواده ی شما را در مسیری دقیق تر توصیف می کند؟ اگر چنین است پس در خانواده ای دارای اختلال حریم خانوادگی با روابط مسموم و مخرب پرورش یافته اید.
“فرزندان شما از آن شما نیستند، آن ها از طریق شما پا به این هستی نهاده اند و اگر چه با شما هستند لیکن متعلق به شما نیستند” جبران خلیل جبران
چرا خانواده ی شما این چنین محیطی (دارای اختلال حریم خانوادگی) را ایجاد کرده است؟
دلایل متعددی وجود دارد که باعث ایجاد چنین محیط های پرورشی دامنگیر، توسط والدین می باشد. اکثر این دلایل غیر عمدی و ناخودآگاهانه روی می دهد.
به عبارت دیگر والدین شما احتمالا در زمانی که باید، تصمیم نگرفته اند که به همبستگی ذهنی و احساسی شما با خودشان پایان دهند.
اولین دلیل این می تواند این باشد که شما یک بیماری خطرناک، تروما و یا یک مساله ی مهم دیگر را در مدرسه تجربه کرده اید که باعث شده است والدین تان از شما محافظت نمایند. با بزرگتر شدن شما، آن ها تلاش نکرده اند که نقش محافظ بودن را رها کنند، زیرا می ترسیدند شما دوباره آسیپ پذیر شوید. این مسبب پرورش مخرب و وابسته شما شده است.
دومین و رایج ترین دلیل آن است که والدین شما، این شیوه تربیتی را از والدین خود آموختند. اگر مادربزرگ یا پدربزرگ شما تحت سلطه ی والدین خود بودند، چنین شیوه ی فرزند پروری احتمالا به عنوان الگوی نسل پروری، به نسل بعدی انتقال یافته است. ریشه ی چنین رفتاری ترس می باشد. این والدین ترس هایی در اعماق ذهن خود دارند که برای فرار از آنها، چنین شیوه تربیتی را پیش گرفته اند. این ترس احتمال دارد مانند یک ویروس گسترش یابد.
______________________________________________________________________
ممکن است است این مقاله را نیز بپسندید: روبرو شدن با ترس و اضطراب
______________________________________________________________________
این والدین از چه چیزی در هراسند؟
همانطور که در بند قبل گفتیم، این والدین، ترس هایی در عمق وجود خود دارند. همین ترس ها باعث شده که آنها تصمیم بگیرند فرزندان خود را، وابسته و نیازمند بار بیاورند. علل چنین ترسی می تواند شامل مسائل شخصی متعددی باشد. اما عمومی ترین این ترس های مشترک بین والدین را در زیر مشاهده می کنید:
- ترس از بزرگ شدن فرزندانشان و دور شدن آنها از خانواده و اینکه پدر و مادر را ترک کنند، که این ها ناشی از ترس از تنها ماندن است.
- ترس از اینکه فرزندانشان به آنها نیاز نداشته باشند و آنها متروک و کنار گذاشته شوند و دیگر به درد بچه ها یشان نخورند، که این خود ناشی از عزت نفس پایین است.
- ترس از اینکه روزی فرزندانشان در جهان مستقل و خودمختار شوند بهمین دلیل فرزندان را به خودشان وابسته نگاه خواهند داشت.
- ترس از بی هدف شدن در زندگی در صورت استقلال هویت فرزندان (این والدین هدفشان در زندگی را فرزندآوری و پرورش آن قرار داده اند و بدون فرزند زندگی شان بی هدف و پوچ خواهد شد).
- ترس از اینکه نقش شان به عنوان سرپرست، والدین و مراقب فرزندان را از دست دهند (این والدین چنان در نقش پدر و مادر فرو رفته اند که بدون این نقش، احساس پوچی و خلإ می کنند).
در اینجا لحظه ای مکث کرده و از خود بپرسید “چه ترسی در رفتار والدین من ریشه دارد”؟
______________________________________________________________________
مقاله پیشنهادی برای شما: “آیا در حال حمل کارمای خانواده خود هستید؟ سه راه برای رهایی از آن“
______________________________________________________________________
اختلال حریم خانوادگی چگونه بر بزرگسالی اثر گذار است؟
اختلال حریم خانوادگی الگویی می باشد که عمیقا در وجود ما جاسازی شده است. به عنوان بزرگسال بسیاری از ما چنان بی توجهیم که سال ها، حتی دهه ها بدون درک این که در روابط ما چه می گذرد، گذران عمر می کنیم. ما در خانواده ای که کنترل گر بودند و با دامنگیر شدن بزرگ شدیم. در چنین خانواده ای، عمیقا یاد گرفته ایم که خودمان را به عنوان “ما” ببینیم نه “من”. در این خانواده ما اجازه و فرصت نداشتیم تا خود منحصر بفردمان را بسازیم.
اجازه بدهید در مورد دوران کودکی خودم و خانواده ای که در آن پرورش یافته ام برایتان بگویم:
من در خانواده ای اصولگرای مذهبی با دین مسیحی بزرگ شده ام. خانواده ی من بر این باور بودند که دین مسیحیت تنها راه درست بر روی زمین است و هر کسی که عقیده ی مشابه آنان نداشته باشد همانطوری که حکم شده است، تا ابد در جهنم خدایی که بی قید و شرط دوست می دارد خواهد سوخت!
این در واقع چیزی است که من با آن عقیده بزرگ شده ام. خوشبختانه من خودم را در بیست سالگی، از تمام آن قضایا جدا کردم. اما سال ها طول کشید تا فهمیدم تا چه حد به طور سمی توسط پدر و مادرم دامنگیر و دچار اختلال حریم خانوادگی شدم، چیزی که احتمالا خود آن ها هم از والدین شان اقتباس نموده اند.
______________________________________________________________________
ممکن است است این مقاله را نیز بپسندید: “چگونه می توانید سرنوشت خودتان را تنها در پنج قدم تغییر دهید؟”
______________________________________________________________________
به یاد دارم مادرم می گفت: “اگر مادر خوشحال نباشد، هیچ کس دیگری خوشحال نخواهد بود” (منظور اعضای خانواده است). این جمله را بارها و بارها در زمان رشدم شنیدم. و آن درست بود. هر زمان که مادرم ناراحت می شد، سایر اعضای خانواده نیز آن را احساس می کردند. اگر او غمگین بود همه ی ما نیز غمگین بودیم. اگر او عصبانی می شد، همه ما عصبی بودیم. به یاد دارم او از بدرفتاری دیگران چقدر عصبانی بود و من هم تحت تاثیر عصبانیت وی می لرزیدم و عصبانی بودم و احساس می کردم منفجر خواهم شد. هیچ خط واضح و مرز شفافی وجود نداشت. هیچ حس روشنی از “من” وجود نداشت. در عوض، خطوط مبهم بودند، یا اصلا وجود نداشتند. فردیت و حاکمیت شخصی رد می شد و متزلزل بود.
بعدها فهمیدم که من خودم در آتش عشق والدینم می سوزم. اما این نوع عشق برای من سالم نبود، مساله ی مرگ و زندگی بود. خیلی زود خانواده ی اصول گرای مذهبی خودم را ترک گفتم. خوشبختانه از آن زمان تاکنون کارهای درونی و جستجوی روحی بسیاری انجام داده ام. از روند شخصی سازی خودم بسیار سپاسگذارم، اکنون حس می کنم بسیار قوی تر شده ام.
تأثیرات و مضرات اختلال حریم خانوادگی
دامنگیر شدن در خانواده و گرفتار شدن به اختلال حریم خانوادگی، اثرات دور و عمیقی بر زندگی دارد. در این جا ۱۳ مورد وجود دارد که حاکی از تاثیرات اختلال یاد شده بر شما می باشد:
- احساس می کنید که همه ی مردم اطراف خود را باید نجات دهید.
- احساس می کنید که باید نجات پیدا کنید.
- مسئولیت احساسات، عادات و انتخاب های دیگران را بر عهده می گیرید.
- نمی توانید تفاوت میان احساسات خود و اطرافیان را بیان کنید.
- مدام تلاش می کنید به خودتان فضای شخصی بدهید.
- احساس می کنید شریک زندگی تان است که شما را کامل می کند و شما به تنهایی چیزی نیستید.
- به راحتی درگیر درامای زندگی سایرین می شوید.
- اگر کسی که به شما نزدیک است، بدون مشورت با شما کاری انجام دهد، احساس خیانت می کنید.
- شما ارزش خود را با این تعریف که چقدر برای دیگران مفید هستید بیان می کنید.
- شما وسواس را با مراقبت اشتباه می گیرید.
- به واقع نمی دانید که چه کسی هستید. احساس خویشتن پایینی دارید.
- به راحتی در حضور دیگران هویت خود را از دست می دهید.
- شما علایق، سرگرمی و روابط عاشقانه ی خارج از خانواده ندارید.
- احتمالا سایر افراد را مسئول احساسات خود می بینید (به جای این که خودتان مسئولیت پذیر باشید).
______________________________________________________________________
هم اینک از راستمرد دریافت کنید: “خود هیپنوتیزم افزایش عزت نفس و خودباوری- فایل صوتی سابلیمینال (تلقینات پنهان)“
______________________________________________________________________
بایستید و تامل کنید! پاسخ شما به علائمی که در لیست بالا آورده شده چیست؟ چه احساسی پیدا کردید زمانی که لیست را می خواندید؟ چند لحظه نفس بگیرید و به درون خود بروید.
آیا احساسات شدیدی پدیدار شد؟ اگر چنین است آن احساسات چیستند؟ اگر با اختلال حریم خانوادگی دست و پنجه نرم کرده باشید، طبیعی است که بر اثر مشاهده این علائم برانگیخته شوید.
چگونه بر وابستگی خانوادگی چیره شوید!
۱_ یک کارآگاه باشید، علایق خود را کشف کنید.
هر انسانی که پا به این دنیا می گذارد، با یک افسانه شخصی متولد می شود. یافتن علاقمندی های خود مسیری هیجان انگیز است. بله در ابتدا ممکن است کمی گیج شوید، کاوش در مورد علایق خارج از روابط تان، استقلال بیشتری به شما می دهد. استقلال بیشتر مساوی با احساس قوی نسبت به خود و این هم مساوی با اقتدار شخصی بیشتر است.
______________________________________________________________________
مقاله مرتبط در این زمینه: “راستمرد چطور- راهنمای پیدا کردن افسانه شخصی(مسیر زندگی)“
______________________________________________________________________
۲_ مرزها را تعیین کنید و به حق خود برای “نه” گفتن احترام بگذارید.
مرزها گامی ضروری در یادگیری چگونگی غلبه بر الگوهای دامنگیر هستند. نسبت به این قضیه که در رابطه با دیگران چه حسی دارید و یا چه چیزی خوب است و یا مناسب نیست تمرکز کنید. مرزبندی در ابتدا مشکل به نظر می رسد، اما نگران نباشید همه در زمان یادگیری مهارت های جدید دچار ناراحتی می شوند. اگر کسی نظر یا احساسی دارد، قرار نیست لزوما با او موافق باشید. شما احساسات و افکار خود را دارید. جواب مثبت به هر عقیده و تصمیمی، به منزله فدا کردن افسانه شخصی شماست.
______________________________________________________________________
فایل صوتی مرتبط در این زمینه: “خود هیپنوتیزم توانایی نه گفتن به دیگران – فایل سابلیمینال (تلقینات پنهان)“
______________________________________________________________________
۳_ بیاموزید که از تنها بودن لذت ببرید.
بزرگ شدن در محیط های دامنگیر می تواند تنها بودن را دشوار نماید. ممکن است در هنگام تنها بودن احساس بی حوصلگی و افسردگی کنید. شما نیاموختید که از تنها بودن با خودتان لذت ببرید. برای تقویت احساس خود، تلاش کنید تا هر هفته برای تنها بودن زمان صرف کنید.
می توانید برای خود در آن لحظات سرگرمی هایی مانند باغبانی، نقاشی، خواندن کتاب و یا هر چیزی که شما را آرام و ریلکس می کند انجام دهید. یا می توانید کارهای خودسازی نظیر مراقبه، پاکسازی و حمام نمک، انجام یوگا، گوش سپردن به موسیقی، و یا نشستن در طبیعت را انجام دهید.
______________________________________________________________________
مقاله مرتبط در این زمینه: “درس هایی که در تنها سفر کردن می آموزید“
______________________________________________________________________
۴_ به خودشناسی و خودسازی بپردازید و آزمون های شخصیت را انجام دهید.
کشف و بیداری “خود” بخش مهمی از سفر شما خواهد بود. انسان با هدف شناخت بهبود خود به این دنیا آمده است. هر چقدر از این هدف دورتر شود، دچار مشکلات و بیچارگی خواهد شد. راه های خودشناسی را در پیش بگیرید. با خواندن مقالات و کتاب های خودسازی شروع کنید. می توانید در دوره ها و کلاس های خودسازی شرکت کنید. هر کاری که برای رسیدن به رسالت الهی تان لازم است دریغ نکنید. پیشنهاد راستمرد به شما شرکت در دوره های آنلاین آموزشگاه راستمرد است.
______________________________________________________________________
تست مرتبط در این زمینه: “تست خودشناسی: طرح و رسالت الهی (دارما – افسانه شخصی) شما چیست؟“
______________________________________________________________________
۵_ هنر زیبای عشق به خود را تمرین کنید.
یاد بگیرید چگونه به خود عشق بورزید و آن چه که هستید را بپذیرید. شما را تشویق می کنم که در کنار کشف خود، شفقت به خود را هم تمرین نمایید. سعی کنید از نیازهای جسمی، روحی و روانی خود مراقبت نمایید. به یاد داشته عشق حقیقی به خویشتن، عشق حقیقی و بدون انتظار دیگران را نیز به شما جذب خواهد کرد. چه رابطه خوانوادگی و چه رابطه عاطفی شما، در صورتیکه عشق به خویشتن داشته باشید، دگرگون خواهند شد.
______________________________________________________________________
مقاله مرتبط در این زمینه: “عشق به خود چیست؟ چطور عشق ورزیدن به خود را شروع کنیم؟“
______________________________________________________________________
اگر این مقاله برایتان مفید واقع شده، به یاد داشته باشید که شما یک هویت مستقل از خانواده و همسر و فرزند خود هستید. خود واقعی تان را در چارچوب روابط و وابستگی هایتان تعریف نکنید. دوباره قدرت و حاکمیت خود را به دست بگیرید. حاکمیت شخصی تواناییست که شما را ملزم به درک نیازها، خواسته ها و رویاهای شخصی تان می کند تا آن ها را برآورده سازید و در جهت آن ها قدم بردارید. امیدواریم که مسیرهای جدید بیشتری را در سفر به سوی شفا و تکامل داشته باشید.
منبع:
https://lonerwolf.com/toxic-enmeshment/
محترمانه نه گفتن با توجه به شرایط وابستگی بهتره چجور باشه ؟
فوق العاده است بسیار عااالی
با سلام و سپاس
مطلب بسیار خوب و عالی است. متاسفانه اکثر ما علایم بسیار زیادی از این اختلال را دیده و یا مستقیم در دام انها اسیر و گرفتار بوده ایم ولی اگر اگاه و هوشیار نشویم با هزار بهانه (من دراوردی) این فرهنگ غلط تربیتی را به بچه های خویش و نسل اینده انتقال خواهیم داد. متصورم هیچگاه والدین ما تربیت و رسیدگی را کم نگذاشتند و نیت و غرض بدی نداشته اند که تا بدین حد ما را بیمار کنند این شیوه ارثی است که از اجدادمان به انها و ما رسیده و شاید این در بدین پاشنه همچنان بگردد و نسل های اینده هم در این چرخه نافرم گزفتار ایند. این یک بیماری جهنمی است که فرهنگ بیمار ما, در چنبره جهل, میوه ای سالم نخواهد داد. نسل های گذار از این معرکه می سوزند و می سوزانند و این فرجام, قابل دیدن است و نیازی به میکروسکوب های الکترونی نیست ولی چه کسی اهمیت می دهد ما مردمی هستیم که هر پنج سال یک کتاب نمی خوانیم ولی در هر موردی که بحث شود متخصص و صاحب کراماتیم. برای همه نسخه شفا می پیچیم و توصیه های انچنانی داریم…
گمانم روزی باید یر این خواب غفلت نقطه پایانی بگذاریم و یاور دارم که اگاهی را بایستی از درون خویش شروع کنیم, هرکس به فراخور خودش, چون شور بختانه اگاهی, هوشیاری و خوشبختی… برعکس جهل و خرافات, مسری و واگیردار نیست. نتیجه خوب از ان کسانی است که تلاشی مثبت می کنند و سپس اگاهی را هچون بذر می پراکنند…
ممنون از توجهتون
درود و سپاس
باید بندنافمون رو از وابستگیها مخصوصا به مادر ببریم تا کارماها از هم تفکیک بشن و مستقل بشن
من هر ده تا علامتی که نشون میده که اختلال حریم خانوادگی دارم رو داشتم