آرکی تایپ های برجسته ی یونگ_ خود، سایه، پرسونا، آنیما و آنیموس
آرکی تایپ ها یا کهن الگوها، مفاهیمی بودند که توسط روانپزشک سوئیسی کارل گوستاو یونگ ارائه شدند. وی معتقد بود که آرکی تایپ ها، الگوهایی از افراد، باورها و شخصیت ها می باشند. این الگوها از دیرباز بر روان آدمی حکمرانی مینموده اند. یونگ پیشنهاد داد که آرکی تایپ ها به نوعی تمایلات و غرایز درونی و پنهان انسان هستند و در رفتار انسان نقش اساسی دارند.
یونگ معتقد بود روان انسان از سه جز کلی تشکیل شده است: خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی.
خودآگاه، بخش آگاه و سطحی ذهن ماست؛
ناخودآگاه فردی، بخش عمقی روان و شامل خاطرات و افکار سرکوب شده است؛
و ناخودآگاه جمعی، روان مشترک میان انسان ها در طول تاریخ است. این بخش روان مانند وراثت، از اجداد باستان ما، نسل به نسل منتقل می شوند. ناخودآگاه جمعی شامل کل دانش و تجربه ایست که ما به عنوان گونه انسان به اشتراک می گذاریم. ناخودآگاه جمعی مانند بستری ست که خاطرات و تاریخچه زندگی انسان درونش نهفته است.
در روانشناسی تحلیلی، آرکی تایپ ها تصاویر و الگوهای جهانی را ارائه می کنند که بخشی از ناخودآگاه جمعی هستند. یونگ معتقد بود که ما این آرکی تایپ ها را از کل نوع بشر به ارث می بریم.
بحث ناخودآگاه بسیار عمیق و پیچیده می باشد و در این زمینه مقالات زیر می توانند مفید واقع شوند:
“ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی از دید روانشناسی تحلیلی“
“ضمیر ناخودآگاه چیست؟ چطور کار میکند؟ چگونه کنترل و برنامه ریزی میشود؟“
“قدرت ضمیر ناخودآگاه و تحولاتی که با تاثیر روی آن در زندگی ایجاد میکنیم (کلیپ تصویری)“
“قدرت و تاثیرگذاری ضمیر ناخودآگاه تا کجاست؟!“
“تکنیک متقاعد سازی ضمیر ناخودآگاه“
ریشه ی آرکی تایپ ها
آرکی تایپ ها از کجا نشات می گیرند؟
یونگ فرضیه “لوح سپید” (tabula rasa) را رد می کند. براساس این تئوری، ذهن بشر در هنگام تولد تخته ی سفیدی است که فقط بوسیله ی تجربه در آن خطی نوشته می شود.
او معتقد بود ناخودآگاه جمعی جایی است که آرکی تایپ ها در آن وجود دارند و آرکی تایپ ها از بدو تولد به روان انسان منتقل می شوند. وی پیشنهاد داد که این الگو ها ذاتی، جهانی و ارثی هستند. آرکی تایپ ها قابل یادگیری نیستند و بعنوان بخشی از تجربه زندگی به عنوان انسان، از آغاز همراه ما هستند.
یونگ در کتاب خود “ساختار روان”، شرح داد که همه ایده های قدرتمند در طول تاریخ به آرکی تایپ ها بر می گردد. این به ویژه در ایده های مذهبی صادق است ولی مفاهیم اصلی علم، فلسفه و اخلاقیات بهیچوجه از این قاعده مستثنی نیستند. یونگ توضیح داد که تاثیر کهن الگوها بر روند رشد علم و پیشرفت بشری، بصورت آگاهانه و غیرآگاهانه اتفاق می افتد. کهن الگوها بطور مستقیما بر تصمیمات، رفتار، باورها، عملکردها و سایر فرآیندهای ذهنی اثر می گذارند.
شناخت و آگاهی از کهن الگوها به تفسیر حقایق ذهنی، به واقعیت های قابل تعریف منجر می شود. این نه تنها شامل شناخت و پردازش دنیای بیرون، بلکه شامل شناخت و تفسیر دنیای درون ما می باشد.
می توانید نگاه کنید به: “چرا اگر با روانشناسی تحلیلی یونگ آشنا نیستی، نصف عمرت بر فناست؟! + فیلم عقل در رویا (دوبله فارسی)“
یونگ معتقد بود که ذهن انسان جنبه های بیولوژیکی، ناخودآگاه و بنیادی اجداد ما را حفظ می کند. در واقع کهن الگوها به عنوان پایه های اساسی انسان بودن هستند. وی بیان کرد که تعداد کهن الگوها مشخص و ثابت نیست. در عوض ممکن است برخی از آرکی تایپ ها بطور هم زمان دچار همپوشانی یا ترکیب شوند. با این وجود وی بر این فرض بود که اغلب هر فرد تحت تاثیر یک آرکی تایپ خاص قرار دارد. نمود واقعی تحقق یک آرکی تایپ در روان و شخصیت فرد، به عوامل متعددی از جمله تجارب منحصر به فرد وی، خصوصا در دوران کودکی، فرهنگ، دین، عرف اجتماع، خانواده و… بستگی دارد.
همانطور که گفتیم، یونگ معتقد بود که آرکیتایپ ها بیشتر از آنند که شمرده شوند. بعنوان مثال می توان به ایزدان و ایزدبانوان یونان باستان، بعنوان برخی از کهن الگوهای مشهور معرفی شده توسط یونگ اشاره کرد.
تست شخصیت زنان: کهن الگوی کدام ایزدبانو در شما فعال است؟
تست شخصیت مردان: کهن الگوی کدام ایزد در شما فعال است؟
این شخصیت های باستانی و اسطوره ای که آرکی تایپ ها را شکل می دهند در درون تمامی انسان ها ساکن هستند. به باور یونگ، این آرکی تایپ ها حاکی از شخصیت ها، ارزش ها و انگیزه های اساسی انسان هستند.
اصلی ترین و مطرح ترین کهن الگوهای یونگ شامل خود، پرسونا، سایه و آنیما/آنیموس می شوند.
در ادامه نگاهی دقیق تر به چهار آرکی تایپ شرح داده شده توسط یونگ و میندازیم:
1_ پرسونا
پرسونا یعنی ما چگونه خودمان را به دنیا معرفی میکنیم. کلمه ی پرسونا از لاتین مشتق شده است و به معنای واقعی کلمه نقاب یا ماسک است؛ اگرچه به معنای یک ماسک واقعی نیست. پرسونا شامل تمامی نقاب ها و چهره های مختلفی ست که ما در میان اجتماع، در گروه ها و موقعیت های مختلف اجتماعی می پوشیم.
پرسونا باعث می شود تا ایگو بهترین چهره ممکن را از خود نشان دهد. به عبارت دیگر پرسونا به ما کمک می کند تا دیگران درباره ما تصورات منفی نکنند. مطابق با گفته های یونگ پرسونا ممکن است در خواب های ما، با نماد های مختلف ظاهر شده و شکل های مختلفی داشته باشد.
کودکان در دوره ی رشد یاد می گیرند که به گونه های خاصی رفتار کنند تا بتوانند با هنجارها و انتظارات جامعه هماهنگ باشند. پرسونا به عنوان یک نقاب اجتماعی بشمار می رود و تمام خواسته ها، انگیزه ها و احساسات اولیه ای را دربر می گیرد که به لحاظ اجتماعی قابل قبول نیستند. اگر پرسونا نباشد، فرد در اجتماع پذیرفته نمی شود. به عبارت دیگر اگر یک انسان از کودکی، یک سری ویژگی ها و غرایز را در خود سرکوب نکند و نقاب قابل قبول جامعه را بصورت نزند، از جامعه طرد خواهد شد.
مقاله پیشنهادی راستمرد در این زمینه: “ترس از طرد شدن چیست؟/ دلایل، نشانه ها و راه های غلبه بر آن“
اگرچه آرکی تایپ پرسونا به افراد اجازه می دهد تا با دنیای پیرامون خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنند سازگار شوند، اما مشکلاتی هم دارد. پرسونا از سرکوب غرایز و خوی حیوانی شکل می گیرد. آنچه که در عمق وجود هر شخصی نهفته است. بنابراین تا حدی ضروری ست که در موقعیت های مختلف، ماسک های مختلفی به صورت بزنیم؛ اما پرورش پرسونا، فرد را دچار بی هویتی خواهد ساخت. رشد بیش از حد پرسونا منجر به از دست رفتن خود واقعی شخص خواهد شد. در این صورت فرد خودش را گم می کند و چندشخصیتی و سردرگم خواهد بود. در این صورت گفته می شود فرد اصالت خود را از دست داده است.
هم اکنون می توانید نگاه کنید به:”اصالت / ۱۲ نشان از اینکه اصالت خود را از دست داده اید و به پوچی میروید“
مقاله مرتبط دیگر: “خود واقعی یا فیک؟ چطور در جامعه ای که فیک بودن را میپرستد، خود واقعی مان باشیم؟“
2_ سایه
سایه آرکی تایپیست که شامل امیال درونی و غرایز جنسی می باشد. برای درک مفهوم سایه بایستی شناخت نسبی از ناخودآگاه داشته باشید. سایه به عنوان بخشی از ذهن ناخودآگاه، از غرایز، امیال، ضعف ها، کمبودها، و رفتارهای سرکوب شده تشکیل یافته است.
سایه تمامی تلاش های ما در جهت سازگاری با انتظارات و هنجارهای فرهنگی و درونی را شکل می دهد. این آرکتایپ شامل تمامی چیزهایی است که نه تنها برای جامعه قابل قبول نیست بلکه برای اخلاقیات و ارزش های شخصی فرد نیز چنین می باشد.
سایه می تواند شامل چیزهایی مانند؛ حسادت، حرص و آز، تنفر و تجاوز باشد. این آرکی تایپ اغلب به عنوان بخش تاریک روان توصیف شده است، که نشان دهنده ی هرج و مرج، بی نظمی، خوی وحشی و دیگر چیزهای عجیب و ناشناخته می باشد.
مقاله بسیار مرتبط به این موضوع: “نیمه ی تاریک وجود یا سایه ، آنچه همیشه از دید ما پنهان است“
یونگ باور داشت چنین وضعیت های پنهانی، درون همه ی ما وجود دارد. بنا بر اعتقاد وی، سایه معمولا در خواب های ما ظاهر میگردد و ممکن است انواع مختلفی داشته باشد. احتمال دارد به شکل یک مار، هیولا، شیطان، اژدها، یا دیگر موجودات و شمایل تاریک، وحشی و عجیب غریب ظاهر شود.
سایه به خودی خود از سرکوب ها در ما شکل گرفته است. اما زمانی هست که ممکن است خود را بروز دهد. معمولا زمانی که سایه سعی در ابراز دارد ما او را در روان خود پنهان کرده و وجود آنرا حتی برای خودمان نفی می کنیم. به این ترتیب سایه را در دیگران فرافکنی می کنیم. بعنوان مثال با دیدن یک ویژگی بخصوص در یک فرد، از او متنفر می شویم. اما در حقیقت بدون آنکه خودمان متوجه باشیم، سایه سرکوب شده خود را در او ملامت کرده ایم.
همچنین نگاه کنید به: “سایه های ما_ هیولای درون شما کدام یک از اینها است؟“
3_ آنیما و آنیموس
درون هر زن، رفتارها و ویژگی های فطری مردانه نهفته است و درون هر مرد، خصایص ذاتی با ماهیت زنانه وجود دارد. هویت یک انسان زمانی کامل می شود که هر دو نیمه درون خود را به خوبی بشناسد.
آنیما تصویر زنانه درون روان مرد است. آنیموس تصویر مردانه درون روان زن است.
در مقایسه با تصویری که ما از خودمان به دیگران نشان می دهیم، و در مقایسه با شخصیتی که بعنوان یک زن یا مرد، از خود می شناسیم، می توان آنیما و آنیموس را “خود واقعی” نامید. انکار نیمه زنانه درون مرد و انکار جنبه مردانه درون زن، آنها را دچار اختلال هویتی و جنسیتی خواهد کرد.
باور یونگ بر این بود که تغییرات فیزیولوژیکی و همچنین تاثیرات اجتماعی، در توسعه و شکل گیری هویت جنسیتی فرد دخیل هستند. آنیموس جنبه ی مردانه را در زنان هویدا می سازد و نیمه ی مردانه و غیرقابل انکار درون ایشان را تعریف می کند. بهمین ترتیب آنیما جنبه ی زنانه درون مردان را نشان می دهد و به مرد اجازه تکامل جنسیتی می بخشد. مردی که آنیما را در خود نفی کند و نشناسد، قادر به برقراری ارتباط موثر با زنان نخواهد بود و از جنبه زنانگی ذات هستی بی درک می ماند. بهمین ترتیب اگر زن، آنیموس را در خود سرکوب کرده باشد، در ارتباط با مردها و همچنین مردانگی فطری جهان هستی، ناکام خواهد ماند.
آنیما و آنیموس براساس انباشت های درون ناخودآگاه فردی و جمعی شکل می گیرد. بعنوان مثال ناخودآگاه جمعی رفتار ها و باورهای جنسیتی را به مرور زمان شکل و پرورش داده است که در نقش های اجتماعی جنسیتی افراد موثر واقع خواهند شد. در بسیاری از فرهنگ ها، زنان و مردان تشویق به سازگاری با نقش های غلط، سختگیرانه و جنسیتی سنتی می شوند. بدین معنا که زنانی که رفتارهای غریزی مردانه خود را بروز میدهند طرد یا ملامت می شوند. بهمین ترتیب مردانی که زنانگی درون خود را انکار می کنند مورد قبول جامعه قرار میگیرند.
یونگ توضیح میدهد که این اختلال مردان در کشف جنبه ی زنانه ی خود و زنان در کشف جنبه ی مردانگی در خود، رونئ رشد روانی فرد را تضعیف می کند.
اتحاد آنیما و آنیموس، تحت عنوان سزیگی یا زوج الهی شناخته می شود. سیزیگی نشان دهنده ی تکامل، اتحاد و یکپارچگیست. در مکاتب باستانی، اشارات بسیاری به یکپارچگی شده است.
هم اکنون نگاه کنید به: “مفهوم آنیما و آنیموس: نیمه زنانه و مردانه وجود (کلیپ تصویری)“
4_ خود
“خود” آرکی تایپی است که نشان دهنده ی اتحاد خودآگاه و ناخودآگاه یک شخص می باشد. “خود” را با نام خود برتر نیز می شناسند. کهن الگوی خود، در مکاتب باستانی، ادیان شرقی، ادبیات عرفانی و حتی در عرفان مدرن، جایگاه ویژه ای دارد.
خلق “خود” (یا به عبارت بهتر رسیدن به خود) از طریق فرایندی تحت عنوان فرآیند فردیت یا جداشدگی اتفاق می افتد که در آن جنبه های مختلف شخصیت یکپارچه می شوند.
“هنگامی که با هسته حقیقی درون خود هماهنگ شدی، دیگر چیزی از بیرون نمی تواند تو را تحت تاثیر قرار دهد”. اوشو
یونگ براساس باورهای کهن شرقی، آرکی تایپ “خود” را با اشکال مربع، دایره و یا ماندالا معرفی می کند. آرکی تایپ خود، نشان دهنده ی روان یکپارچه به عنوان یک کل است.
بنا بر باور یونگ در روان فرد، دو نوع مرکزیت مختلف وجود دارد. ایگو مرکز آگاهی است. اما “خود” در مرکز شخصیت قرار دارد. شخصیت نه تنها آگاهی را، بلکه ایگو و ذهن ناخودآگاه را نیز در بر می گیرد. می توانید این را با تصور یک دایره با یک نقطه در مرکز آن متصور شوید. کل دایره “خود” را شکل می دهد و نقطه در وسط آن ایگو را نشان می دهد.
بنا بر دیدگاه یونگ هدف نهایی این بود که فرد به حس یکپارچگی با خود برسد. که از بسیاری از جهات به مفهوم تحقق خویشتن مازلو شبیه است.
مقاله مرتبط: “خود برتر کیست و چگونه می توان با او هماهنگ شد؟“
سایر آرکی تایپ ها
یونگ بیان کرد که تعداد کهن الگوها مشخص و ثابت نیست. در عوض ممکن است برخی از آرکی تایپ ها بطور هم زمان دچار همپوشانی یا ترکیب شوند.
در زیر برخی از آرکی تایپ هایی که یونگ پیشنهاد داد به همراه مختصری از نماد آنها ذکر شده است:
مادر (The mother): آفریننده، پرورنده، آرامش
پدر (The father): اعتبار و صلاحیت، اقتدار، سرسختی
کودک (The child): عطش برای بی گناهی، تولد دوباره، رستگاری
پیر فرزانه (The wise old man): راهنما، دانش، خرد
قهرمان (The hero): مبارز، مدافع، نجات دهنده
باکره (The maiden): معصوم، شهوت، خلوص
حیله گر (The trickster): اغواگر، دروغگو، دردسر ساز
خیلی ممنون.
واقعا عالی بود با سپاس
درود
چقدر کامل بود
بسیار جذاب و موثر بود
درود بر راستمردان
مچکر و سپاس
درود و سپاس
خلی جالب و جذاب بود.
خیلی جالب بود
بسیار لذت بردم.یونگ رو خیلی بیشتر از فروید دوس دارم
خیلی جالب بود . ترجمه هم عالی ?
ممنون از توجهتون
با سپاس فراوان
تالیف این مقاله درخشان, از چارچوبهای فکری و تئوریک یکی از برترین روانکاوان صد ساله اخیر یعنی پرفسور یونگ (هر چند که روانکاوی هم عمری علمی در همین اندازه ها دارد) را به بانو “sahar” و ناشر, ادمین محترم تبریک می گویم زیرا می تواند در حد معروفیتش, به شناخت ما از مجهولاتی بنام شخصیت و روان و اثرات متقابلش در کهن الگوها (مطابق الگوی دکتر یونگ) و صد البته مطالعه مطالبی که در زیر هر پاراگراف به انها اشاره شده است کمی به درون نادیدنی خویش سفری کنیم تا به قول اشوی بی همتا اینقدر مقابل مسائل بیرونی, اسیب پذیر نباشیم. نا امیدی بدترین بلای جهالت است که بر خود فرود می اوریم…
👍👍