راه های غلبه بر اختلال “خود ترحمی” یا خود بیچاره پنداری!!

راه های غلبه بر اختلال ” خود ترحمی ” یا خود بیچاره پنداری!!

Self-Pity

خود ترحمی به وضعیتی گفته میشود که فرد بشدت در مورد شرایط زندگی خود احساس بیچارگی کند. 

موارد زیر در واقع از جمله نتایج و نشانه های خودترحمی میباشند:

  • عدم توانایی برای قبول یک موقعیت یا شرایطی در زندگی
  • در فکر فرو رفتن درباره ی مشکلات و دردسرها بطور دائم
  • افسردگی، یاُس و نا امیدی و احساس بیچارگی
  • احساس قربانی چیزی یا کسی بودن و اینکه در حقشان ظلم شده
  • تشنگی بیان نشدنی برای حس همدردی و محبت دیگران
  • دوری از اجتماع و دوستان
  • عزت نفس پایین
  • احساس دوست داشتنی نبودن

در اینجا ۱۲ راهکار عالی برای غلبه برخودترحمی را با هم میخوانیم.(این موارد بصورت مستقیم یا غیر مستقیم به درمان این اختلال کمک میکنند.)

 ۱. یک دفتر شکرگزاری بگیرید و هر روز بمدت ۱۰ دقیقه در آن بنویسید.

داشتن دفتری که هر روز بتوانید لیستی از چیزهایی که بخاطر آنها متشکرید را در آن بنویسید، یکی از راه های موُثر از تغییر الگوهای فکری شماست.

حتی چیزهای کوچک هم میتوانند نوشته شوند. برای مثال: “برای این فنجان چای که گرم و خوش طمع است متشکرم” یا “من بابت بالشت نرمی که دارم احساس قدردانی میکنم.”

پس هرچیزی را که بخاطرش احساس قدردانی میکنید را یادداشت کنید و اینکار را با صبر و لذت انجام دهید.(بیاد داشته باشید که مسابقه نیست)


مقاله مرتبط: روانشناسی مثبت و تمریناتی برای آن


۲. سبزی یا گیاهی بکارید.باغبانی کنید.

بر اساس یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۳ انجام شد، ۸۰ درصد از کسانی که باغبانی میکنند یا با گل و گیاه سرو کار دارند، از زندگی خود راضی و خوشحالند.

باغبانی نه تنها توجه و انرژی شما را که صرف چیزی جز خودتان میکنید را برطرف میکند، بلکه کم کم حس از موفقیت را به شما تزریق میکند.

۳. در زیر نور خورشید بنشینید.

تحقیقات در مورد ویتامین دی نشان میدهد که ویتامین دی که شما از نور خورشید میگیرید، در واقع به بالا بردن سطح حس و حال و انرژی شما کمک کرده و نیز افسردگی را کاهش میدهد.

پس اطمینان از اینکه هر روز بمقدار کافی در معرض نور خورشید قرار میگیرید، راه خوبی برای مبارزه با خود ترحمی است.

۴. ویدئو، کلیپ و عکسهای خنده دار نگاه کنید.

سعی کنید عوض دیدن یا خواندن اخبار بد، کلیپها و عکسهایی که لبخند به لبانتان می آورد را تماشا کنید. این راهی عالی برای بیرون کشیدن خود از این چرخه ی خود ترحمی است.

۵. از حیوان خانگی مواظبت کنید.

سگ، گربه، خرگوش، و یا هر چه دوست دارید.

مطالعات نشان میدهند که مواظبت از یک حیوان خانگی به کاهش افسردگی و در نتیجه به غلبه بر خودترحمی کمک میکند.

۶. بطور منظم ورزش کنید یا به پیاده روی بروید.

ثابت شده است که ورزش سطح اندروفین مغز را که مسئول بالابردن حس و حال  شماست را بالا میبرد.(به اضافه ی میلیونها فواید دیگر)

پس چه در خانه با لوازم ورزشی خودتان ویا در باشگاه ورزشی و یا با پیاده روی منظم، حتما بطور منظم ورزش کنید.

۸. مراقبه کنید.

مراقبه یک درمان معجزه گر برای خیلی از بیماریهای روحی است. هرچند به صبر، مداومت و نظم نیاز دارد.

مراقبه کردن بمدت ۱۰دقیقه در هر روز، تواناییتان را برای خود آگاهی بالا برده  و به شما این قابلیت را میدهد تا در حال افکار خودترحمی تان، مچ خود را بگیرید.

meditation

۹. به آنهایی که فکر میکنید کمتر از شما خوشبختند، کمک کنید.

کارهای خیر و داوطلبانه واقعاً به شما کمک میکند تادیدتان را به زندگی تغییر دهید و نیز قدر چیزهایی را که دارید بیشتر بدانید. اینکار همچنین عزت نفس، اعتماد بنفس، و بخشندگی تان را بالا میبرد.

۱۰. سعی کنید تا محیط اطرافتان را ساده و مرتب نگه دارید.

محیطهای بهم ریخته و نامنظم و پر از وسائل، منجر به پارانویا، اختلال دل نکندن از وسایل و انباشتن لوازم، اضطراب و افسردگی میشود.

با ساده کردن محیط دور خود، شما متوجه افزایش آسایش و آرامش روحی و جسمی تان خواهید شد.

۱۱. هر روز متنهای انگیزشی بخوانید.

این متنها و نقل قولها را همه جا آنلاین در فیسبوک، اینستاگرام، پینترست، تلگرام و… میبینیم. چرا؟ چون دوستشان داریم.

گاهی متنی را میخوانیم که انگار با عمیق ترین بخش از وجود ما صحبت میکند. سخنی که ما را تغییر میدهد و یا تحولی در ما بوجود می آورد. پس امتحانش کنید.

۱۲. با افراد شاد و مثبت معاشرت کنید و به سفر بروید.

ارتباط با افرادی شاد و با انرژی مثبت، و یا سفرکردن ( چه به تنهایی و یا گروهی) میتواند میزان افسردگی شما را کاهش دهد. پس در برنامه های خود حتما سفر را بگنجانید و با افراد مثبت اندیش بیشتر رفت و آمد داشته باشید.

فهمیدن اینکه بطور مزمن دچار خودترحمی شده ایم و برداشتن گامهایی برای غلبه بر آن، بخشی از تغییر خود است که نتیجه ی درک و پذیرش از خودمان میباشد.

پس اگر به اینکه خودترحمی دارید شک کردید، با آن نجنگید، بلکه با آن روبرو شوید و بعنوان حقیقتی از زندگیتان قبولش کنید. بدانید که هیچکس بی نقص نیست و تنها در این صورت است که میتوانید تغییرات طولانی مدتی را درون خود ایجاد کنید.


نوشته ی ویرایش شده ای از : Aletheia Luna, spritual writer

view-source:https://lonerwolf.com/overcoming-self-pity

نوشته‌های مشابه

21 دیدگاه

  1. با تشکر. اختلال خود ترحمی, به قول دوست گرامی از کودکی در وجود ما نهادینه شده است شیوه تربیت در خانواده و اموزش و پرورش به شکلی مداوم در حال کوبیدن و تحقیر کردن هر وجود (بچه یا بزرگ, زن یا مرد) مستقلی است که می خواهد افکار و احساساتش را به مشارکت یا معرض دیدن بگذارد. انسانها بطور طبیعی اشتباه می کنند ولی بیان این اشتباه برای شخصی, به حقارتی دایمی تبدیل می شود که مدام بر زخمت, نمک بپاشند گویی که خود فرشته اند ( این هم مشکل یا یک اپیدمی است که شخص سرزنش کننده, با بیان مشکلات تو و کوچک کردنت, به احساس بزرگی و خودبرتربینی دست یابد) می بینید مسایل فرهنگی یک جامعه مثل دانه های زنجیر در هم تابیده و با مسایل اقتصادی, اجتماعی, سیاسی و… مرتبط هستند. اختلال خود ترحمی به یکباره ایجاد نمی شود بلکه در شرایط مناسب, رشد وسیعی می یابد و حاصلش, عدم دوست داشتن اطرافیان, مردم, جامعه و زندگی است دوست داشتنی ترین موارد, انچیزی است که من ندارم ولی عده ای دارند ناراحتی از موفقیت دیگران, بخشی از وچودمان می شود بخاطر عدم اعتماد به نفس و عزت نفس, رویارویی در هر رقابتی برایم محال می شود چون من یک بازنده بزرگ, قبل ازشروع هستم به تدریج عدم تایید من از سوی دیگران بواسطه رفتارم, شروع می شود و هر روز بیشتر از دیگران دوری می کنم زیرا من یک قربانی هستم که مورد ظلم قرار گرفته است دیگر در من عشق نیست که به خود یا دیگران هدیه کنم. انچه بیان شد فقط قطره ای بسیار کوچک از جهنم زندگی ما می شود که متاسفانه با دستهای خودمان ان را ساخته و گسترده ایم. مواردی که در انتهای مطلب ذکر شد بسیار مهمند تا من به پذیرش دست یابم پذیرش خود, دیگران و واقعیتها به همانگونه که هستند با همه خوبیها و بدیها, تواناییها و ناتواناییها می تواند, همراه با خدمت به دیگران, احساسات مرا بهبود بخشیده و از من انسان بهتری بسازد و دیگر باور به اینکه از تغییر دیگران, بخصوص نزدیکانم, باید دست بردارم انها همانی هستند که باید باشند…

  2. راستش من همه این کارهارو انجام میدم ولی…..
    تنها آرزوم مرگه ولی فکر نمی کنم از نا امیدی یا افسردگی باشه … بلکه دیگه دنیا برام خیلی کوچیک شده دنیا برام مثل یک تجربه تمام شده هست دلم می خواد زودتر برم و دنیاهای دیگرو کشف کنم…
    به نظرتون چه اتفاقی داره برام می افته.. احساس حس غربت شدید تو این دنیا می کنم.
    چه پیشتهادی برام دارید؟ممنون

    1. این حس رو خیلی از ما داریم صبا جان. این حس انگیزه بخش تلاش و ماجراجویی و پیشرفت درونی ماست. اگر نباشه به همون ناامیدی و افسردگی که گفتی دچار میشیم. در نتیجه حس خوبیه و باعث حرکت و پیشرفته. آگاه باش که به کجا هدایتت میکنه.

  3. با سلام و تشکر
    خواستم از پستتون تشکر کنم و راهکارهاتون عالین ولی کلا توی کشوری که نه عدالت هست و نه انصاف و نه آزادی حق پوشش و هزار چیز دیگه متاسفانه? بنظرم خودبیچاره انگاری از بچگی در ما نهادینه شده امیدوارم حداقل یک ذره شرایط برای ما خانم ها بهتر بشه

دیدگاهتان را بنویسید