تفکر سیاه و سفید (همه یا هیچ): مکانیزم دفاعی که رابطه هایتان را خراب میکند
تابحال شده که بین دوست داشتن و تنفر از یک نفر مدام تغییر موضع دهید و ندانید چرا؟
آیا روابطتتان بالا و پایینی های زیادی دارد؟
اگر چنین است، پس احتمالاً درحال تجربه چیزی هستید که روانشناسان به آن تفکر سیاه و سفید و یا«همه یا هیچ» میگویند. یک مکانیزم دفاعی بد که باعث میشود نتوانید روابط منسجمی داشته باشید.
مکانیزم دفاعی چیست؟
مکانیزم های دفاعی، تکنیک هایی هستند که نفس(ایگو) برای دوری از احساسات ترس، عدم اطمینان و خجالت؛ از آنها استفاده میکند.
مکانیزم های دفاعی ناخودآگاه میباشند. یعنی ما از آنها و کنترلشان بر زندگی خود، خبر نداریم. درواقع مکانیزمهای دفاعی ما، از ما در برابر احساسات ناخوشایند و یا شرایطی که نفس ما آنها را خطرناک بداند؛ دفاع میکند و به ما کمک میکند تا درباره خود و محیط پیرامونمان احساس بهتری داشته باشیم. هرچند این مکانیزمها در نهایت واقعیت را انکار و یا تحریف میکنند.
تفکر سیاه و سفید(همه یا هیچ) چیست؟
تفکر سیاه و سفید یکنوع مکانیزم دفاعی است که بوسیله آن کل دنیا را به دو بخش مثل خوب یا بد، درست یا غلط، پاک یا ناپاک و… تقسیم میکنیم.
چراکه ما بعنوان انسان تحمل وجود شک و ایده های مخالف در ذهنمان را نداشته و این شک و ابهام را با تقسیم کردن مسئله به دو بخش مخالف(خوب یا بد- زشت یا زیبا) برای خودمان راحت میسازیم. بدین صورت خود را با یک بخش وفق میدهیم و بخش دیگر را رد میکنیم.
تفکر سیاه و سفید میتواند باعث برقراری و یا نابود کردن یک رابطه گردد.
تفکر سیاه و سفید از لحاظ عاطفی میتواند به ما کمک کند تا از احساسات و عواطف نابه سامان دوری کنیم. پس این تفکر همیشه هم بد نیست چراکه باعث میشود ما افسار احساسات افراطی همچون خشم را که میتواند به روابطمان صدمه بزند؛ به دست بگیریم.
برای مثال، تفکر سیاه و سفید میتواند زمانیکه بطور موقت نسبت به همسرمان هم حس نفرت داریم و هم عشق، نقش مثبتی داشته باشد. چراکه ما بطور ناخودآگاه احساس نفرت را «بد» میدانیم و نمیگذاریم همسرمان روی بد ما را ببیند و از رنج و دلخوری او جلوگیری میکنیم.
اما این تفکر میتواند برای روابطمان بسیار بد نیز باشد. آنهایی که دچار تفکر سیاه و سفیدی هستند و این تفکر جزو اواین مکانیزمهای دفاعی مورد استفاده شان است؛ نمیتوانند با حقیقت احساسات جورواجور ، روبرو شوند و بنابراین داشتن رابطه ای صمیمی و نزدیک برایشان سخت و یا حتی غیرممکن است.
عدم توانایی در تحمل احساسات جورواجور و مختلط یعنی اینکه همسرتان را یا یک دیو ببینید و یا یک فرشته، یا یک فرد دوست داشتنی ببینید و یا یک خودشیفته منزجر کننده. هیچ بخش خاکستری در مورد همسرتان وجود ندارد.
این ایده آل گرایی که فردتان باید خصوصیات دقیق نیمه گمشده تان را داشته باشد ودرغیر آن صورت فرد بد و بدرد نخوری است؛ منجر به خیلی مشکلات و ناخوشی ها خواهد شد. با خوب و بد کردن همسرتان نه تنها ذات و طبیعت چندوجهی بودن آنها را نادیده میگیرید، بلکه باعث میشوید که قلبشان شکسته شود و هنگامیکه نتوانند توقعات شما را بجا آورند؛ بسیار سرخورده گردند. .
۱۱ نشان از اینکه شما تفکر سیاه و سفید دارید
-فرد خود را با چنین ویژگی هایی میشناسید: «پرفکت و کامل »، «شیطان صفت»، «فرشته»، «مقدس»، «خودشیفته».
-وقتی اوضاع بینتان بد میشود، همیشه احساس میکنید که شدیداً فریب خورده اید، به شما خیانت شده و یا مورد سواستفاده قرار گرفته اید
-وقتی باهم دعوایتان میشود احساس میکنید که دنیا دارد به آخر میرسد و همه چیز برایتان تمام شده
-اکثر روابط شما تند و آتشین بوده
-چرخه دایمی از این جملات را در روابطتتان دارید: «دوستت دارم، ازت متنفرم، منوترکم نکن»
-در آغاز روابطتتان، از همسر خود بتی میسازید
-بعد از هرمخالفت و یا دیدن اشتباهی از شریکتان، احترام خود را برای او از دست میدهید و دیگر فکر میکنید که فردی بد، احمق، رقت انگیز، منزجرکننده هست و ارزش وقت شما را ندارد.
-وارد چرخه هایی از «دور کردن افراد و بعد تلاش دوباره برای برگرداندن آنها » میشوید.
-دوست دارید که احساسات قوی(عشق/نفرت) را در رابطه تان تجربه کنید و تحمل احساسات خنثی و یا متناقض را ندارید.
-شما یک کمالگرا هستید و خودآگاه و یا ناخودآگاهانه بدنبال ارتباط و بودن با افراد (بنظرشما) پرفکت هستید.
-در دعواها شدیداً خود را «قربانی» میدانید و همسرتان را هم «مقصر»
چه تعداد از این نشانه ها را در خود داشتید؟
اگر خیلی از نشانه های بالا را در خود دیدید، نترسید. این تفکر یک مکانیزم دفاعی رایج است که خیلی افراد با آن درگیری دارند.
این مکانیزم دفاعی میتواند با خودآگاهی کاهش یابد. گام اول برای غلبه بر این مکانیزم، آگاهی از این رفتار است.
چطور نگذارید که تفکر سیاه و سفید، روابطتتان را خراب کند؟؟
۱.محرکهای احساسی خود را بشناسید
به کلمات، حرکات، لحن صداها و یا شرایطی که موجب تحریک احساسات و عکس العملهایی همچون از کوره در رفتن، دلخوری، شاخ و شونه کشیدن و … از جانب شما میشود؛ توجه کنید.
هر زمان که چنین موقعیتهایی رخ دادند، آنها را در ژورنال شخصی خود یادداشت کنید و به دنبال الگوها و زمینه های تکرار شونده بگردید. برای مثال ممکن است دریابید که محرک احساسی شما زمانیست که همسرتان به شما توجهی که توقع دارید را نمیدهد و یا زمانیست که همسرتان یکجور ژست بخصوصی میگیرد.
عوامل محیطی نیز اغلب باعث تحریک ما میشوند. همانند خواب بیکیفیت، استرس کاری، مسئولیتهای زیاد زندگی و… .
۲.به نشانه های بدن خود توجه کنید
وقتی احساساتتان برانگیخته میشود، بدنتان چه حسی دارد؟ آیا ضربان قلبتان افزایش میابد؟ تنفستان سریع میشود؟ کف دستتان عرق میکند و فکتان بهم میچسبد؟ حضور در لحظه و مراقبه را در برنامه روزانه خود قرار دهید تا به شما در توجه به این نشانه ها کمک کند.
یاد بگیرید که چطور یک قدم به عقب برداشته و خود را مشاهده کنید. خوب البته که نیاز به تمرین دارد. وقتی که دارید دنیا را به دو بخش تقسیم میکنید، به بدن خود توجه کنید و نشانه ها را در ژورنال شخصیتان یادداشت نمایید. توجه داشته باشید که هماهنگی با بدن خود، زمان براست و احتیاج به تمرین دارد.
۳. با حضور در لحظه، جلوی عکس العملهای خود را بگیرید
زمانیکه از محرکها و عکس العملهای جسمی خود آگاه شدید، گام بعدی این است که یادبگیرید چگونه به روشی سالم واکنش نشان دهید. شما باید دو قدم از واکنش ها و جواب هایی که میدهید، جلوتر باشید و گامهایی استوار برای ثبات و تعادل خود بردارید. یکی از ساده ترین راه های حضور در لحظه این است که نفس عمیقی بکشید ویا بر تنفستان تمرکز کنید. راه دیگر(که در شرایط بسیار محرک جواب میدهد) این است که خود را هر چه سریعتر از آن شرایط و محیط دور سازید. این کار به شما اجازه میدهد تا آرام شوید.
راه های دیگر برای حفظ تعادل و حضور درلحظه:
-پاهای خود بر روی زمین را احساس کرده و به آنها توجه کنید.
-چیز گرم و یا سردی بنوشید.
-چیزی( که در دسترستان است؛ مثل ساعت، کیف پول، دیوار، فرمان ماشین) را لمس کنید و به احساس لمس خود توجه کنید.
-خود را دستخوش دنیای فیزیکی کنید و به محیط پیرامون خود و رنگها، بوها، و صداهایی که در اطرافتان هستند بختوجه نمایید.
از یک مانترا استفاده کنید مثل:«من هر دو طرف را میبینم»، «من تعادل دارم و در لحظه حضور دارم»، «من واقع بین هستم»، «من بخشنده ام و فکر بازی دارم».
۴.خود را جوری تربیت کنید که بتوانید لایه های مختلف از ذات افراد را مشاهده کنید.
سعی کنید که جنبه های مختلف از افراد را ببینید و در ژورنال شخصی تان یادداشت کنید. صفحه ای از ژورنالتان را به سه ستون تقسیم بندی کنید:«جنبه های مثبت»، «خنثی» و «منفی».
در ستون جنبه های مثبت، تمام چیزهایی که در مورد شخص( که میتواند شخصی جز همسرتان باشد، مثل خواهر) را یادداشت نمایید. در ستون خنثی لیستی از تمام خصوصیات شخص که نه خوب است و نه بد را بنویسید. در بخش جنبه های منفی، تمام چیزهایی که در مورد شخص نمی پسندید را یادداشت کنید.
این روند را منظم و مرتب انجام دهید. هر چه بیشتر اینکار را انجام دهید، بیشتر هم میتوانید ذات چند وجهی و حقیقی افراد اطرافتان را مشاهده کنید و بپذیرید.
۵.برای ثابت کردن اشتباه خودتان؛ صادق، باز و مشتاق باشید.
اینکه نگذارید تفکر سیاه و سفید روابطتتان را خراب کند؛ نیازمند شجاعت، صداقت، فکری باز و پذیرش اشتباهات است. نگذارید که نفستان در مسیر بهبود روابط عاشقانه شما قرار گیرد. مشتاق باشید و جرات این را داشته باشید تا به دنبال موقعیتهایی بگردید که اشتباه شما را ثابت میکنند. اگر فکر میکنید که از همسر خود بتی ساختید، پس سعی کنید که چیزی را در گذشته بیابید که در مورد او دوست نداشتید و بالعکس.
وقتی همسرتان را با دیدی کاملاً منفی مینگرید، سعی کنید که تمام چیزهای خوب و توجهاتی که به شما کرده را بخاطر آورید. پذیرای اشتباهات خود باشید تا در این مسیر بسرعت پیش روید.
۶.به شرایط نگاه عمیق تری داشته باشید
بعد از بحث و دعوا با همسرتان سعی کنید تا نگاه عمیق تری به شرایط داشته باشید.
آیا همسرتان واقعاً از شما آزرده شده بود و یا فقط سعی داشت استرس و فشار خود را تخلیه کند؟
آیا همسرتان واقعاً میخواست احساساتتان را جریحه دار کند یا فقط سعی داشت تا از خود و عزت نفس شکننده اش دفاع کند؟
آیا همسرتان واقعاً یک فرد خودخواه میباشد و یا فقط در تلاش است تا زمان و مسئولیتهایش را ساماندهی کند؟
ورای احساسات خود و ظاهر سطحی شرایط بنگرید. اینکار به شما کمک میکند تا دید عمیق تری بدست آورید.
راه های دیگر برای جلوگیری از نابود شدن رابطه تان توسط تفکر سیاه و سفید:
– تا زمانیکه از لحاظ روانی آمادگی پیدا نکرده اید؛ از بحث کردن درمورد چیزهایی که شما را تحریک میکند بپرهیزید.
-مدام تاکید کنید که اشکالی ندارد که اشتباهاتی داشته باشیم، اشکالی ندارد که همیشه موافق نباشیم، اشکالی ندارد و نرمال است که ترکیبی ازخصوصیات خوب، بد، و خنثی باشیم.
-از یک روان درمانگر خوب کمک بگیرید تا بتوانید این مسیررا راحت تر طی کنید.
امیدوارم که این راهکار ها برایتان مفید بوده باشد. خوشحال میشوم تا نظرات و تجربیات شما دوستان را در پایین ببینم.
منبع: lonerwolf.com/splitting/
باتشکر
بسیار اموزنده بود ، راهنمایی به جایی بود ، امیدوارم همه در مسیر اگاهی و خودشناسی قراربگیرن و راهنمایانی همچون شما را بر سر راه خود پیداکنن،
من خودم یک کمالگرا هستم، و حتی میبینم که دیدگاهی که نوشتم هم نشانی از کمالگرایی دارد و اینکه به شدت نیازمنده دانستن این مطالب بوده ام هویداس
و نیاز دارم که مدام سپاسگزارتان باشم
هر جا هستین پاینده باشین گروه راستمرد و خرد همچنان یارتان
بسیار عالی
جالب بود
ممنون
ازتون سپاسگزارم
خوب و جالب بود
با سپاس فراوان برای این مطالب خوبتون.
سپاسگزارم عالیست
متاسفانه بعد از تجربه اولین ارتباطم به وجود این واکنش در هر دومون پی برده بودم. اما راهکارهای بسیار عالی و مختصرتون خیلی کمک کنندست. ممنون
👍
رهایی بخش بود…
سپاس از شما بزرگوار بخاطر راهکارهای مفید .همه ی ما خیلی عمیق و جدی درگیر این موضوع هستیم.درست نیست دلیل بالا رفتن آمار طلاق رو فقط گردن جو اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بندازیم.اگه دقت کنیم میبینیم همین اشتباهاتی شما توضیح دادین دلیل اصلی فروپاشی خانوادهاس.و این چاره اش نه بهتر شدن وضع اقتصادی نه بهتر شدن وضع فرهنگی و غیره نیست ،چاره اش دقیقا همینه که شما استاد بزرگوار فرمودید .از درون این تفکر خودخواهانه ی خودمون رو تغییر بدیم و تو هر مشاجره ای سریع به نفع خودمون قضاوت نکنیم .واقعا سکوت در لحظه ی خشم و اینکه بتونیم خودمونو جای طرف مقابل بذاریم ،متوجه میشم که چی باعث شده تا این حد نفرت انگیزش کنه و اون چیز هیچی نیست جز طرز تفکر و توقع بیجای ما از طرف مقابل .هر زمان یاد گرفتیم که طرف مقابل قرار نیست ناجی ما باشه بلکه قرار همراه و همدم باشه خیلی از این توقعات نا بجا خود به خود حذف میشه.من خودم سالها درگیر این وضعیت وحشناک بودم.از درسهای خودشناسی آموزشگاه شما استفاده کردم و فکر کردم . دقیقا از زمانی که شروع کردم این شکلی تمرین کردم و جلو رفتم بعد از گذشت چند هفته تغییرات مثبت تو رابطم بوجود اومد.البته هنوز باید بیشتر رو افکارم کنترول داشته باشم ولی خیلی حس خوبی دارم چون واقعا فهمیدم که خودم هم خودشیفته بودم که اونهمه قیل و قال تو زندگیم داشتم.الان که از خودخواهیم دست کشیدم متوجه شدم من خودم نفت اون اتیشی بودم که تو زندگیم شعله میکشید..انشاءالله دوستان این موضع رو جدی بگیرند تا نتایج خوبش رو بزودی ببینند.آرزوی خوشبختی واسه تک تکتون دارم .سپاس استاد عزیزم
👍👍
بسیار عالی-ممنون
جالب بود ?