|

اندر احوالات بیداری

از دید پزشکی افراد باید هفت تا هشت ساعت خواب راحت داشته باشند و یک سوم عمر خود را در خواب غفلت سپری کنند. اما از دید معنوی، کم خوابیدن و حتی چند روز بیداری به عنوان یک تمرین و ریاضت می تواند جنبه های مثبت و تاثیرگذاری بر شخص و افکارش داشته باشد. منظور از نخوابیدن در این نوشته یک بیدار ماندن عذاب آور با افکار مغشوش نیست، همینطور مشغول چت کردن و یا فیلم دیدن.

جالب است بدانید که برخی از مردان بزرگ کم خواب بوده اند. لئوناردو داوینچی با وجود کار فکری و فیزیکی فقط دو ساعت در شبانه روز می خوابید و از این موضوع کاملا راضی بود! مخترع بزرگ نیکلاس تسلا  فقط دو تا سه ساعت در شبانه روز می خوابید. توماس ادیسون و وینستون چرچیل کمتر از ۵ ساعت می خوابیدند. بنجامین فرانکلین سه الی چهار ساعت می خوابید و جمله معروفش این بود که زمان زیادی برای خوابیدن در گور داریم! توماس جفرسون فقط دو ساعت می خوابید و ناپلئون بناپارت فقط چهار ساعت می خوابید. ایزاک نیوتن سه الی چهار ساعت می خوابید و بعضی روزها اصلا نمی خوابید.

واقعا نخوابیدن چه نتایجی دارد؟! اولین و ساده ترین نتیجه آن بیشتر شدن زمان برای ماست. زمان برای ما انگار طولانی تر میگذرد. دقت کرده اید وقتی یک روز صبح زود از خواب بیدار میشوید و به کارهای خود میرسید وقتی کارهایتان تمام میشود، میبینید هنوز صبح است و تا ظهر کلی وقت مانده است؟ مسلما هر چه کمتر بخوابیم وقت بیشتری خواهیم داشت.اگر ما مثلا ۸۰ سال عمر کنیم حدودا ۳۰ سال آن را خواب بوده ایم و در واقع ۵۰ سال عمر مفید داشته ایم.

اما برویم سراغ جنبه ماورایی نخوابیدن. استادم در اینباره حرف های جالبی میزد. او در شعر گفتن مهارت زیادی داشت و خیلی خوب شعر می گفت. به یاد دارم یک روز یک برگه کاغذ آورد که روی آن اشعاری نوشته شده بود. آن را به من نشان داد و گفت دیروز این اشعار را داخل کتاب حافظ دیدم و آنقدر قشنگ بود که روی کاغذ نوشتم. اشعار را به من داد و من آنها را خواندم و گفتم بله بسیار زیبا و پرمعنا است. سپس خنده ای کرد و گفت اینها را خودم نوشته ام و اشعار حافظ نیست! من باورم نمی شد. خب من حافظ شناس نبودم ولی آن اشعار واقعا زیبا و پرمعنا بودند. به من می گفت معمولا شب ها از ساعت ۳ به بعد حافظ و سعدی آنلاین می شوند! میگفت در حین روز هیچ ارتباطی با آنها ندارد اما وقتی نیمه شب می شود ارتباط برقرار می شود و گفتگوی او با آنها شروع می شود. واقعا هم درک عمیقی از اشعار آنها داشت و خودش هم مثل آنها اشعار پر معنایی می سرود!

نیمه شب درهای عوالمی دیگر به روی انسان ها باز می شوند و اگر کسی نخوابد و خوب چشم و گوشش را باز کند متوجه باز شدن این درها می شود و متوجه می شود که شب واقعا آرام و بی صدا نیست. به قول سعدی خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت…. واقعا غلبه بر هرکدام از اینها کاری با ارزش است. قرآن هم در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره ذاریات به اهمیت کسانی که فقط اندکی از شب را می خوابند و پس از آن راز و نیاز می کنند اشاره کرده است.

{غلبه بر خواب اولین ریاضتی بود که من انجام دادم و تاثیراتش را هم دیدم. اکثر اوقات در مواقعی که وقت خوابیدنم بود ولی نخوابیده بودم ایده های جدید و راه حل مشکلات به ذهنم خطور میکرد و این خیلی اتفاقی بود و با خودم فکر می کردم که اگر آن موقع مثل همیشه خواب بودم شاید آن ایده یا فکر هرگز به ذهنم نمی رسید.}

نوشته‌های مشابه

21 دیدگاه

  1. سلام،مقاله عالی ای بود..خیلی دوست دارم شبها بیدار باشم،سالها و سالها ست که همیشه احساس میکنم اگر شب بیدار باشم مثلا سه بعد 2به بعد و به اسمون نگاه کنم رازهایی برام اشکار میشه ،،از بچگی ارامش میگرفتم،ولی افسوس که تاالانم هموز نتونستم بیدار باشم،و این یک حسرت هست،به نطر منم 7 8 ساعت خوابیدن زیاده،،اگه کسی پیام منو خوندو ایده ای دارن لطفا کمک کنید،از شماهم بابت این مقاله فوق العاده ممنونم،

  2. خیلی مطلب مفیدی بود من خودم فکر میکردم باید حتما 7 ساعت خوابید اما روشن شدم و اینکه کمی فکر میکنم یک موضوعی قابله لمسه برای بیشتر ما که شب امتحان همیشه بیشتر میتوانستیم یاد بگیریم و حفظ کنیم چون غیر از اون شبها من برای امور مهم بیداری نکشیدم ولی واقعا یکجوری حفظ میکردم و یادمیگرفتم که اگر تو روز 10 بار بیشترم وقت میگذاشتم نمیشد.ممنون که باعث آگاهیم شدید.

  3. سلام وخسته نباشید
    مطلب زیبایی بود بر تاکید بر زنده داری شب و من هم یک نکته ای که از دوستم شنیدم رو بهش اضافه میکنم و این که در زمینه ی زیست شناسی وتکامل خواب یک عادت است نه یک نیاز و این نیز اثبات شده است که پرداختن به یک عادت موجب اعتیاد بیشتر به ان میشود

  4. با تشکر. ساعت بیولوژیک بدن یک واقعیت است که بنا بر عادتهای ما شکل می گیرد ساعت بیدارشدن و گرسنه شدن و خیل عظیم عادتهای ما این ساعت را مانند شرطی شدن, فعال می کند. رفتار ما, کنترل شده و در زمانهای ویژه, فعال می شود و همانند زنگ ساعت عمل می کند. انسان برده عادتهای خویش است و به انها وابستگی عجیبی دارد ولی قابل اصلاح است به عنوان مثال همان چیزی که بارها شتیده ایم که بدن ما به هفت تا هشت ساعت خواب نیاز دارد ولی ایا این میزان خواب لازم است؟ ازمایشات فراوانی دو مطلب را ثابت می کند اول – میزان نیاز به خواب در همه انسانها و بخصوص در زن و مرد متفاوت است. دوم مرحله خواب سنگین چیزی بین سه تا چهار ساعت و اجباری است والا عدم تمرکز حواس از علامت های شایع ان است (یکی از شکنجه های ددمنشانه وادار به نخوابیدن است) بنا براین بیشتر از چهار ساعت خوابیدن, یک عادت است که به نام خواب سبک, معروف است رویاها و هر واکنش ناخوداگاه و هر چیز دیگری مانند الهام… در این ساعتها اتفاق می افتد… خوب پس چرا در این زمان هشیار نباشیم؟ الان ساعت سه و نیم در ایران است و من از ساعت دو بیدارم و حدود شش سال است که موفق به شکستن عادت خواب طولانی شدم اوایل در انجام کارهایم, احساس خستگی و بی تابی می کردم اکنون از سکوت و ارامش نیمه شب لذت می برم شب بسیار زیباست و اثر همه چیز چند برابر می شود مراقبه و مطالعه و نوشتن و مکاشفه, جای عادتهای بیهوده و مضر را می گیرد و احساسات متفاوت و زیبایی می یابی به رخدادهای روز گذشته می اندیشی که چگونه می توانستم انسان مفیدتری باشم و تلاش می کنی امروز از تکرار اشتباهات پرهیز کنی و… ولی مقدس نمی شویم بنابراین صادقانه باید از اینگونه توهم ها, دوری کنیم.

  5. با اين مطلب ياد مواردي افتادم كه براي خودم هم چنين اتفاقاتي مي افتاد. و گويي با چيزي متفاوت از خود مواجه ميشدم.
    به نظر يكي از نشانه هاي بيداري روحي، …
    تمايل به بيداري به خصوص در زمان ٣ نيمه شب به بعد تا سحر . و بهتر قبول كنيم دريافتي ها و ايده هاي بكر از اون زمان تا سحر كامل مشهود ميشن البته اگر هوشيار به اين تغيير بود.
    يادم مطلب علمي راجع به اينكه زمين در ساعات قبل و تا سحر از خود آهنگ متفاوتي ارتعاش داره
    و رفتار پرندگان يكي از واكنش هاي اين موضوع بود. خوندنش برام بسيار عجيب و جالب بود.
    ممنون از متن و نوشته اندر احوالات بيداري

دیدگاهتان را بنویسید