هدف راستین آفرینش انسان و جهان هستی چیست؟_قسمت دوم : بیداری
اگر شما نیز از آن دسته افراد هستید که دغدغه هایی متعالی مانند شناخت عالم هستی دارید، احتمالا خواننده مقاله قبلی از این سری بوده اید. آنچه در مقاله قبل مطالعه فرمودید، بررسی بخشی از سؤالات بنیادین انسان، پیرامون هستی از منظر علم بود. در مقاله پیشین، به زبانی بسیار ساده بخشی از نظریات علمی که تاکنون برای توجیه هستی اذعان شده اند را بررسی نمودیم و دریافتیم که علم، به عنوان ابزاری قدرتمند در سال های اخیر بیش از پیش در خدمت انسان بوده و همواره حیرت انسان را نسبت به دانش موجود پیرامون خلقت وا داشته است؛ اما پرسش های بی پاسخ بسیاری را نیز باقی گذاشته است. اکنون در بستری دیگر، به دنبال پاسخی هستیم که علم برایمان فراهم نیاورد.
خودآگاه و ناخودآگاه
نهاد و سرشت آدمی مأمن دو نیروی بزرگ است. این دو نیرو عقل و عشق نام دارند. می توانیم شمایی از عملکرد این دو نیرو را در دو نیمکره مغز نیز بررسی کنیم. آنچه با عنوان عقل از آن یاد می شود، در واقع بیانگر مجموعه ادراکات آدمی از محیط و حواس پنجگانه است. این قوه یا همان هوشیاری دوگانه، نگرشی تحلیلی و کمّی در سیستم دودویی به انسان می دهد و مانند زبان صفر و یک عمل میکند. بر این اساس همه چیز یا خوب است یا بد. اما آیا این امر درست است؟
آدمی بایستی بداند، پیوند غیرقابل انکاری میان دنیای پیرامون، با جهان درونش برقرار است. این پیوند و ارتباط را علم به تنهایی نمی تواند توجیه کند. پس از سالیان طولانی کاوش علمی، انسان هنوز پاسخ دقیقی برای بسیاری از سؤالاتی که پیرامون هستی مطرح می گردند، نیافته است. بسیاری از مکاتب علمی و روانشناسی، انسان را محدود به عقل و خودآگاه می دانند اما این حقیقت امر نیست. از دیرباز شعرا، فلاسفه، حکما، صوفیان، راهبان و اندیشمندان، انسان را برخوردار از نیروی شهود درونی و قدرتی برتر می پنداشتند.
امروزه به وامداری پدر علم روانشناسی نوین، کارل گوستاویونگ (پایه گذار مکتب روانشناسی تحلیلی)، می دانیم که عرصه خودآگاه ذهن در انسان در واقع همانند یک جزیره کوچک در اقیانوسی از ناخودآگاه اوست. یونگ ناخودآگاه جمعی را به بشر معرفی کرد که همانند دریایی است که از قطرات آگاهی های جمعی حیات بر پاست. یونگ تحولی ارزشمند در خودشناسی انسان ایجاد کرد و در این وب سایت می توانید اشارات متعددی از آموزه های یونگ بیابید. برای آشنایی کامل با کهن الگوها، تعبیر رویاها و همزمانی ها و همچنین یادگیری نحوه ارتباط با ناخوآگاه جمعی، پیشنهاد می کنیم در دوره روانکاوی عمقی یونگ ثبت نام نمایید.
هزاران سال قبل، اجداد ما بدون آنکه به هیچ یک از ابزار و تجهیزات علمی و فوق پیشرفته ی امروزی دسترسی داشته باشند، از دانش و علومی آگاه بودند که امروزه تنها بخش محدودی از آنها، با استفاده از امکانات و علم و محاسبات کامپیوتری مورد اکتشاف قرار می گیرند. این امر را می توان در حکاکی ها و آثار باقی مانده از گذشتگان جویا شد.
نیاکان ما با آگاهی برتری مرتبط بودند که ما امروزه از فقدان آن در رنج هستیم. پاسخ تمامی سوالاتی که علم و منطق هرگز نیافته اند، در همین آگاهی برتر نهفته است. این آگاهی یک کتاب یا جعبه اطلاعات نیست که به جستجوی آن راه بیوفتیم. این آگاهی در عمق نهاد ماست. در واقع خود ما آن آگاهی هستیم. درک این جمله می تواند بسیار دشوار بنظر برسد. اما قبل از آنکه به بند بعد بروید، کمی به آن فکر کنید.
“بیداری”
بگذارید رازی را به شما بگویم. شما هم اکنون در یک خواب شیرین به سر می برید. آنچه در اطرافتان می بینید و تمام درکی که تاکنون نسبت به هستی داشته اید رویایی بیش نبوده است. رویایی که در آن می خوابید، بیدار می شوید، کار می کنید، با دیگران ارتباط برقرار می کنید، تشکیل خانواده می دهید و… . خوابی که طراح آن فوق حرفه ای بوده و این خواب را مانند نمایشی بسیار طولانی به اجرا درآورده است.
شما در این نمایش یک نقش دارید و این نقش همان چیزی ست که به عنوان هویت امروزتان می شناسید. اگر در این نقش غرق شده باشید پس احتمالا در این خواب، به خواب رفته اید! اگر عادت های تغییرناپذیر و همیشگی دارید و باورهای کهنه ای را درونتان حمل می کنید که بعضا می دانید تفکرتان را محدود می کنند، پس شما عمیقا به خواب رفته اید و نیاز دارید تا بیدار شوید. لازم است با مفهوم بیداری بیشتر آشنا شوید و از ماتریکس زندگی به سمت حقیقت حرکت کنید. زندگی بسیاری از ما درون یک ماتریکس فریب دهنده حبس شده است.
این همان ماتریکس اعدادی ست که در آن عادت ها و تکرار، روشی برای زندگی ست و به ذهن اجازه اندیشیدن فراتر از چارچوب نیازهای اولیه اش داده نمی شود. در ابتدای سه گانه “ماتریکس” (شاهکار هنری واچوفسکی ها)، مورفیوس دو قرص به نئو می دهد. او می گوید :”قرص آبی تو را به دنیای معمول(ماتریکس) باز میگرداند و تو همه چیزهایی که از دنیای حقیقی دیده ای را فراموش میکنی و در همان دنیای خیالی خودت زمان را سپری میکنی، اما اگر قرص قرمز را برگزینی آن به تو حقایقی در خصوص ماتریکس خواهد آموخت و می فهمی که لانه خرگوش تا کجا ادامه مییابد.”
بیداری همان قرص قرمز مورفیوس است. شما کدام قرص را می خورید؟
افردای که این راز را می دانند، در مسیر بیداری هستند. این مسیر، مسیر درون است. رازورزان به وجود حقیقت در پشت پرده های خوابی که در برابر چشمانشان قرار گرفته است، ایمان دارند و می دانند که برای این خواب، بیداری هست و به دنبال این بیداری می روند. در یک پارادوکس زیبا بایستی گفت بیداری درون بسیاری از ما خفته است. ما در تلاطم منطق گرایی هایمان میان دنیای مدرن، آگاهی برتری را که درونمان هست از یاد برده ایم.
آنهایی که در جستجوی بیداری هستند، به هدف معتقدند و بعید می دانند این هستی و آفرینش با تمام سؤالاتی که در آن وجود دارد، بی هدف و پوچ باشد. پس این خواب و این بودن، بی دلیل نیست. بیداران دنیا را همان طوری که هست می بینند. نه کمتر و نه بیشتر. اگر این دنیا را در محاصره تاریکی های یک خیال دردناک می بینید، باید بدانید که این پایان کار نیست. روشنایی در دل تاریکی ها پنهان است و امید یک واژه وهم انگیز نیست. بایستی به روشنایی ایمان داشته باشید و قدم در راه بیداری بگذارید تا پاسخ های واقعی را بیابید.
راه ها و نشانه های بیداری روح را از اینجا بخوانید:
راه های رسیدن به “بیداری روحی” چیست و نشانه های آن کدام است؟
“تصور کنید می توانستید هر شب رویایی را ببینید که خودتان می خواهید. به طور طبیعی زمانی که این سفر رویایی را
آغاز می کنید، تمام آرزوهایتان را در خواب برآورده خواهید کرد. هر نوع لذتی که می خواستید را در رویا تجربه می کردید و پس از چندین شب می گفتید که این محشر است! اکنون تصور کنید یک سورپرایز برایتان در نظر گرفته شده. قرار است رویایی معین را ببینید که تسلطی بر آن ندارید. کنجکاو می شوید و شروع می کنید به گمانه زنی درباره اینکه چه رویایی قرار است ببینید و چه اتفاقی خواهد افتاد. تا اینکه بالاخره زمان آن فرا می رسد و شما در رویا چه می بینید… هر آنچه که الان هستید.
اگر از این توهم بیدار شوید، متوجه می شوید که سیاه یعنی سفید، خود یعنی دیگری، زندگی یعنی مرگ… آنگاه می توانید خودتان را حس کنید. نه به عنوان یک غریبه در این عالم. نه به شکل یک مورد آزمایشی در جهان هستی. نه به عنوان کسی که تصادفی به این زندگی آمده است. شما می توانید وجود حقیقی تان را، سرشت و نهادتان را به عنوان بخشی از طبیعت و هستی دریابید. آنچه که ذاتاً هستید. در اعماق وجودتان به حقیقت خودتان خواهید رسید.” آلن واتس
اگر راه درون و بیداری، پاسخ دغدغه های انسان است، چرا عده ای از ما نمی خواهیم بیدار شویم؟ قسمت بعدی این مقاله را از دست ندهید!
می توانید قسمت اول این سری مقالات را از اینجا بخوانید: هدف راستین آفرینش انسان و جهان هستی چیست؟_ قسمت اول :پرسش های بنیادین
می توانید قسمت آخر این سری مقالات را از اینجا بخوانید: هدف راستین آفرینش انسان و جهان هستی چیست؟_ قسمت سوم : چرا ما از بیداری خودداری می کنیم؟
مثل قسمت قبل عالی فقط اینکه کمی بیشتر به ماتریکس پرداخته میشد بهتر بود
بسیار عالی
دیدگاه جدید و جذابی بود و پیگیر ادامه مقاله هستم سپاسگزارم از خانم الناز و تیم راستمرد
ممنون
واقعا جهان هستی پیچیده و پر از رمز و راز هست که بزرگی و عظمت خالق رو میرسونه
باید از ماتریکس به زور بیاییم بیرون
تمام این دنیا یه توهمه
درود
پاسخ خیلی از سوالاتم رو داد خیلی مفید و کاربردی بود سپاسگزارم
زیبا وجامع
ت
ممنونم از شما که همیشه مطالب ارزشمندی میذارین اینجا.
این حرفهای شما رو من چندین سال پیش از ته دل احساس کردم ولی هیچ وقت نتونستم انقدر ساده و زیبا توضیح بدم.
منتظر بخش بعدی هستم…
سپاس از نظر انرژی بخش شما. باعث دلگرمی هستید.
سلام به دوستان
هدف از افرینش اول خودشناسی و بعد خداشناسی تا خودت رو نشناسی نمی تونی خدا رو هم بشناسی برای مطالعه بیشتر کتابهای اک رو بخونید
برای قدرت در این دنیا باید از یک زندان یا چرخه باطل یا ماتریکس که اکثر انسانها به میزان متفاوت در اون گرفتارند رهایی یافت
اول غیبت کردن و دوم که بسیار مهم اهمیت دادن به چیزی که دیگران درباره ما می اندیشند یا به زبان می اورند هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که به طور کامل از این زندان ازاد شده چون چنین انسانی شکست ناپذیر بنده به خاطر گرفتاری دراین ماتریکس خیلی هم از نظر معنوی و مادی اسیب دیدم و مانند من بسیارند در دنیا.
نهاد و سرشت آدمی و تمام هستی مامن دو نیروی بزرگ یکی عشق و دیگری ترس
عشق باعث شادی ارامش رهایی شجاعت جاودانگی و …
ترس باعث کینه نفرت حسادت بیماری جنگ و شوربختی و … میشه برای اطلاعات بیشتر در این رابطه کتاب سه جلدی گفتگو با خدا اثر نیل دونالد والش رو بخونید
تا وقتی که مردم دنیا جنگ سالاران و سیاست مداران مثل داریوش اسکندر پتر چنگیز نادر تیمور سورن جولیوس سزار و پرویز و عمر و علی وغیره رو پرستش می کنن مجسمه هاشون رو میسازن اسمشون رو بر روی فرزندانشون می زارن در مدرسه به مدح و ثنای اون ها می پردازن فیلم و انیمیشن و هزاران کتاب مینویسن و می سازن و فرزندان از خوردسالی با اسم و نام و تصور و خیال نادر و اسکندر و داریوش کسرا و قیصر شدن بزرگ می شن این دنیا رنگ ارامش رو نمی بینه سیستم اموزش کل دنیا اشتباه چون اگر سیستم سالمی بود وضعیت دنیا امروز این نبود بشر به این درجه امروزی سقوط نمی کرد نژاد پرستی فساد زورگویی به کشورهای ضعیف طبقه بندی انسان ها بردگی مدرن که خیلی از مردم برده اقلیتی هستن و به ظاهر ازاد ولی برده هستند
شاید درک این جملات برای بسیاری سخت باشه چون سیستمی در دنیای امروز هست که با تمام امکاناتی که داره تلاش میکنه که به هر روش ممکن منافع خودش رو حفظ کنه و مانع فهم و آگاهی مردم دنیا بشه و تا امروز بسیار موفق بوده این سیستم که ریشه اش برمیگرده به هزاران سال قبل و به مرور زمان قدرتمندتر شده یک روز مصر بوده یک روز ایران روم المان انگلیس عرب امریکا یهود فرقی نمی کنه تا وقتی ما انسان ها طرز فکرمون و اموزشی که به نسل های بعدی میدیم رو تغییر ندیم داستان همون دور باطل و ماتریکس چون این سیستم ساخته دست خود ماست منوتو میدونم باورش سخته ما این سیستم رو در ضمیر ناخوداگاه و اگاه خودمون دوست داریم فکر غالب مردم دنیا این سیستم رو می خواد اگر نمی خواست دنیای ما اینقدر زشت نبود.
به نام خدا
آیا مفهوم واقعی بیداری انچیزی که در ذهن شماست می باشد ؟!به زبان ساده تر بگویم خیلی از انسانها ی پلید و اهریمنی را می توان نام برد که به این مسائلی که گفتید آگاه هستند و از گذشته انسانهای شیطان صفت و جادوگرانی بوده اند که به علوم ماورایی آگاه بوده اند واکنون نیز هستند.مفهوم بیداری ابعاد پیچیده ای دارد که هر کس به نوبه خود به مرتبه ای از آن که مجاهدت و سعی کند می رسد.از درجه انسان عادی با ایمان تا اولیا و پیامبران و خلافت الهی .
درود بر شما. بیداری واژه ایست که برای پروسه ی تکامل آگاهی برتر انسان قلمداد می شود. در این فرآیند پا گذاشتن، خود یک چالش است اما اگر وارد مسیر بیداری شوید هر روز می توانید تکمیل تر و آگاه تر شوید تا روزی که به اراده خالق، با سرچشمه این آگاهی یکی شوید.
به نام خدا
دوستان عزیز انسان به علم دست نمی یابد مگر آن اندازه که خداوند بخواهد. و خداوند بسیار بخشنده است.خداوند اراده خلقت انسانی کرده که نشان دهنده ذره ای از پادشاهی خود بر این هستی است.
علم شهودی چیزی نیست که بتوان آن را از کسی آموخت بلکه باید آن را از سرچشمه آن گرفت . هدایت و گمراهی بدست اوست هر کس هدایت بخواهد خداوند نور می دهد و هر کس گمراهی بخواهد خداوند گمراهی می کند.دل انسان قابلیت دریافت علم و قدرت از سر چشمه آن رادارد.
مولا علی (ع) این فیلسوف هنوز ناشناخته به دور از تعصبات مذهبی و غبره بعنوان یک اندیشمند بسیاری از این موارد را طرح و بسط نموده است ابشان در پایایان جنگ نهروان جمله ای زیبا عنوان میکنند که هنوز فهم ان یک راز محسوب میشکد:”انسانها در خوابند و هنگامی که مرگ انها را در میرباید بیدار میشوند”.
لسیار عالی بود تشکر
ممنون عالی بود
بی صبرانه منتظر قسمت بعدی این مقاله هستم