مصرف می کنم، پس هستم! (قسمت اول)
در قرون وسطی نظام فئودالی و برده داری به اوج تاریکی خود رسید. اگر فردی خوش اقبال بود، در خانواده اربابان به دنیا می آمد، درغیر این صورت برده ای بود که تا آخر عمر حسرت آزادی را می کشید. در کشور خودمان نیز نظام ارباب و رعیتی تا همین ۵۰ سال پیش دیده می شد و برای جلوگیری از شورش های رعیتی، طی اصلاحات ارضی به مرور محو شد. بنابر این، بشر دیگر آزاد شد تا زندگی اش را به دلخواه خویش شکل دهد. ولی آیا واقعا این اتفاق افتاد؟ آیا اربابان زر و زور و قدرتمندان پس پرده که حتی در انتصاب شاهان و حاکمان نقش داشتند، حاضر شدند از تجارت پر سود برده صرف نظر کنند؟
درست است که امروزه امکانات بسیاری در اختیار ما قرار گرفته اند ولی در حقیقت، زندگی از عمق به سطح نزدیک شده است.
برای مثال، در کمتر از ۳۰ سال پیش، هنگامی که کودکی وارد مغازه ای می شد فقط چند قلم خوراکی موجود بود. کودک بطور معمول می توانست تنها یکی دو قلم از آنها را از پدر و مادرش تقاضا کند که اغلب نیز در حکم جایزه ای برای رفتار مناسب او در نظر گرفته می شد. همین جایزه ای که هر از گاهی نصیب کودک می شد، چنان لذتی به او می بخشید که گویی دنیا را به او داده اند.
مقاله مرتبط: “تکنولوژی و طبیعت انسان“
انسان در گذشته به علت کمبود امکانات و محدودیت هایی که داشت، مجبور بود تلاش بسیاری برای بدست آوردن آنچه بطور طبیعی نیاز داشت یا طلب می کرد انجام دهد و زندگی برای او چالشی هر روزه برای حداقل ها بود و در عین حال، دستاوردهایش و مصرف داشته هایش، معنا و لذتی عمیق به زندگی او می بخشید.
حال به انسان امروزی توجه کنید.
امکانات به قدری وسیع شده که او نه تنها از بدست آوردن آنها راضی نمی شود، بلکه پیوسته در حال بیشتر و بیشتر خواستن است. دیگر دو سه دست لباس، یکی دو قلم خوراکی و سه چهار تا اسباب بازی هیچ کودکی را شاد نمی کند. ما از کودکی یاد می گیریم که حرص و طمع را در خود پرورش دهیم. بزرگتر که می شویم به مصرف کردن معتاد می شویم. دیگر یک خانه که برایمان سرپناه و محل آرامشی باشد راضی مان نمی کند. خانه های بزرگتر و مجلل تر، ماشین های مدل بالا و ویلا در تمام نقاط تفریحی کشور و حتی دنیا طلب می کنیم! اگر مدل تلفن همراهمان متعلق به سه سال پیش باشد و یا لباسمان مد روز نباشد، در میان دوستانمان احساس حقارت می کنیم!
روز به روز نیازهای جدیدتری برای ما بوجود می آورند و ما نیز همانند موجودات مسخ شده به دنبال آنها می رویم. در نتیجه سخت تر و سخت تر کار می کنیم و یک روز چشم باز می کنیم و می بینیم که تمام زندگی خود را به دنبال پول و درآمد بیشتر برای ارضای نیازهای القا شده از سیستم سرمایه داری و اطرافیانمان از دست داده ایم و روزها و لحظاتی که می توانستیم از لذات طبیعی زندگی سرشار شویم دیگر باز نمی گردند.
این روشی برای گرفتار کردن انسان ها در سطوح پایین هرم مازلو و دور نگهداشتن آنان از سطوح متعالی تر توسط سرمایه داران و قدرتمندان دنیا و به نوعی “برده داری مدرن“ است . این رهاورد مصرف گرایی است.
ما به بازیچه ای در دستان آنها تبدیل شده ایم و به بهای از دست دادن عمر، انرژی، تعالی و خشنودی مان از زندگی، جیب آنان را پرپول تر و قدرت آنان را برای بهره کشی از خودمان بالاتر می بریم. اما…
“یک ماهی تنها زمانی می تواند از تور صیاد در امان بماند که تور و صیاد را خوب بشناسد، تنها آگاهی ست که رهایی بخش است.“
بنابراین بهتر است یک بازبینی اساسی در شیوه زندگی مان صورت دهیم. کافی ست از تبلیغات رسانه ها و چرخه باطل مصرف گرایی به هر بهانه ای از جمله تجمل، فخر فروشی و عوام فریبی فاصله بگیریم و حقیقتا در حد نیاز از امکانات و وسایل موجود استفاده کنیم.
به این روش خواهیم دید که تهیه مایحتاج زندگی آسان تر شده، قادر خواهیم بود با فراخ بال بیشتر به رفع نیازهای غیر مادی و متعالی خود بپردازیم. در نتیجه رضایت درونی از زندگی مان نیز بالاتر می رود و مهم تر از همه اینکه، دیگر یک برده نخواهیم بود.
قسمت دوم این مقاله را از این لینک دنبال کنید.
👌
مطلب بسیار مفیدی بود
مرسی
و بسیار عالی
ممنون
چقدر خوب بود.راستی راجع به هرم مازلو مطلب ندارین؟
خوبه
خوب بودن
تشکر
با تشکر از بزرگواران و دوستان ارزشمند بخصوص خانم ها روناک و ترانه پاییزی, پاسخ شما و دیگر دوستان تا حدودی محافظه کارانه ولی عالی بود ولی دوستانی که مخالف هستند باعرض معذرت در این مسیر, دو راه بیشتر نداریم یا با نادیده گرفتن ارزش ها و پوچ و بیهوده گرفتن انها با درد و رنج ناشی از این زرنگی!!! و بی هدفی از مسیر الاهی, مواجه گردند تا به فکر راهی دگر افتند یا یدون دردسر و اثار مترتب بر انها, رسیدن به اگاهی را سلوک کنند و به درک معنای زندگی (که چه زیبا و رویائیست) بپردازند و دیگران هم می توانند با طمع و غرور و… به مصارف بی حد, فارغ از… بپردازند. بیچاره دکارت ؟!!
👍👍
سلام استاد اگر میشود برای نتیجه گیری عمیقتر و کاربردی در ارتبا ط با گفتارها الگو سازی شود وچگونه عمل کردن و در دام صیاد نیفتادن را به من بیا موزید و اصول رفتاری و نتیجه پرداختن به ان را به من نشان دهید چون من فکر می کنم بسیار نادان هستم .
بطور کلی میتونم بگم که قناعت یعنی مقاومت در برابر حرص و طمع و راضی بودن به حداقل های کاربردی و موردنیاز، ما رو در این راه یاری میکنه.
ممنون زیبا بود.
ولی پیشنهادم اینه به جای نقد این سیستم به علتش فکر کنیم.
این ذات انسانه که تا اخرین حد پیش بره حالا در هر زمینه ای باشه.
اگه بهتون بگن صد مرحله معونیات هست و شما مرحله نود و هشت هستید همونجا متوقفش میکنید؟یا حریصانه تر و با تلاش بیشتر به سمت مرحله ۱۰۰ پیش میرید؟
خوبی این سیستم اینه هرکس ازاده هر مسیری رو انتخاب کنه
یکی میخواد ارباب باشه یکی به قول شما برده و……یکیم میخواد سیر و سلوک عرفانی رو در پیش بگیره.
من فکر میکنم علت انتخاب ما برای ارباب یا برده بودن برمیگرده به عدم آگاهیمون به خویشتن واقعی. و زمانی که ما مسیر به یاد آوردن خویشتن واقعی رو انتخاب کردیم کم کم از نیاز به برده یا ارباب بودن رها میشیم. به هر حال تمام این بودن ها چه حقیقی چه ساخته نفس جزیی از طرح بزرگتر الهیمونه.
در پناه حق
👍👍
بله برای ما الگوسازی کردن ِ هر چقدر بیشتر مصرف کنیم متمدن تر به حساب میایم . هر چقدر وقت بیشتری صرف مسایل بیهوده کنیم متمدن به حساب میایم . منابع زمین رو غارت میکنیم ِ با مصرف زیاد انرژی هم گرمای زمین رو زیاد میکنیم و هم منابع طبیعی انرزی را نابود میکنیم هوا را آلوده میکنیم و همه این بی خیالی ها تمدن محسوب میشه . و هر چقد رنا آگاهتر باشیم این مسایل هم بیشتر و بیشتر میشن . ممنون از این مطلب خوب
ممنون از نظر خوب شما
پست عالی ای بود
البته فکر میکنم زندگی گذشته که توصیف شد بدتر بوده و باعث میشده وقت بیشتری صرف همون نیاز های پایین ترین قسمت هرم مزلو بشه.
در کل امروزه که نیازهای اولیه راحت تر برطرف میشه ، انسان باید بتونه وقت بیشتری صرف نیازهای متعالی تر بکنه. اما تبلیغات سیستم سعی میکنه در ما نیازهای کاذبی مثل خونه های بزرگ و لباسای مارک دار ایجاد کنه تا نتونیم به نیاز های متعالی تر بپردازیم.
امکانات زندگی امروز، برای یک شخص هوشیار میتونه پلی بشه به رشد روحی بهتر. اما برای شخص ناهشیار کاملا برعکس عمل میکنه.
دوست عزیز،فکر نمیکنی در گذشته افرادی که به سیر و سلوک حقیقی می پرداختن بیشتر بوده تا الان؟(به نسبت جمعیت حساب کن).
و این بیشتر بدلیل ساده زیستی نبوده؟
فکر کنم دچار سو تفاهم شدیم. بله ساده زیستی خیلی مهمه . من دارم میگم امروزه ما اگه اراده کنیم خیلی راحت تر میتونیم به سیر و سلوک بپردازیم چون میتونیم نیاز های اولیه رو راحت تر برطرف کنیم و بریم سراغ معنویات.
یعنی انسان امروز اگه قناعت بلد باشه کارش راحت تره. در حد ساده خودشو تامین کنه و به همین قانع باشه.
ولی برای قدیمی ها همون زندگی ساده هم ساختنش به مراتب سخت تر بوده.
اما مشکل اینجاست که قناعت بلد نیستیم و علتشم اینه که شست و شوی مغزیمون دادن
من توی این زمینه ها زیاد سررشته ای ندارم ولی به نظرم همین سختی های گذشته بوده که انسان ها راحت تر میتونستن راه سیر و سلوک رو طی کنن. به نظر من سختی ها باعث پرورش روح میشه… هر چقدر بیشتر سختی بکشی راحت تر میتونی روحت رو پرواز بدی…به نظر من سختی ها روح رو صیقل میدن
در کل هم من با پست شما موافقم صرفا این قسمت رو خواستم اضافه کنم که برای دوستان هوشیار فرصت بسیار خوبی هست به شرطی که درگیر چشم و هم چشمی و نظر مردم نشن
به نظر من رفاه اگر با تلاش طبیعی و معقول بدست بیاد اسمش رفاه است.وگرنه به درد نمیخوره.اما متاسفانه توده ی مردم رفاه واقعی کم دارند.خانه و ماشین و جاده های ایمن ندارند که جز احتیاجات اولیه بشر است اما گوشی همراه مدرن که ۵۰ درصد امکاناتش رو بکار نمی برند در اختیار آنهاست.
متاسفانه ممکنه در حد فردی بتونیم خودمون رو از این چرخه خلاص کنیم ولی در حد جامعه خلاصی وجود نداره و حتی میتونه به لحاظ اقتصادی خیلی منفی باشه برای هر کشوری چون واقعیت اینه که نیروی محرکه تولید همین احساس نیاز مصرف کنند هاست و اگر مصرف گرایی نباشه اقتصادی هم نیست این یک واقعیت هر چند تلخ باشه.
مصرفگرایی یعنی استفاده افراطی از محصولات تولیدی، نه اینکه هیچ تولیدی انجام نشه.بعلاوه، اقتصاد میتونه روی پایه های مختلفی بچرخه، صنعت یکی از اوناس. در عین حال در بعضی کشورها مثل کشور ما مصرفگرایی بالاست ولی همه وارداتی اند و ما اقتصادی نداریم!
👍👍