افسانه شخصی چیست و چطور آن را شناسایی کنیم؟
اغلب انسان های روی زمین از زندگی خود ناراضی هستند، افسوس گذشته را می خورند، افسرده و دلزده شده اند. ولی چرا این گونه ست؟ این عادلانه نیست!
حتما این جملات را بسیار شنیده اید: “خودت باش!” ، “رویاهایت را دنبال کن” ، “خود حقیقی ات را بشناس” و “افسانه شخصی ات را زندگی کن”. اما افسانه شخصی واقعا چیست؟
صحبت راجع به این موضوع بسیار است ولی دریافت های کلی من از آنچه تاکنون شنیده و تجربه کرده ام این است که افسانه شخصی، علت آمدن ما بروی زمین و وظیفه ای که در اینجا بعهده داریم، راهی اختصاصی برای هر فرد است. کاری یا هنری که در آن استعداد زیاد دارید، از انجام آن بسیار لذت می برید و در آن غرق می شوید طوری که گذر زمان را فراموش می کنید. هر فردی که روی زمین زندگی می کند، حداقل در یک زمینه توانایی دارد و به آن علاقمند است.
جا دارد به بخشی از صحبت های اوشو در این مورد اشاره کنم:
“تمام افراد بشر در سرتاسر جهان احساس ملالت و دلزدگی می کنند، زیرا کسی که دوست داشته اهل عرفان باشد، ریاضی دان شده است. کسی که ریاضی دوست داشته، سیاستمدار شده. کسی که اهل شعر و شاعری بوده، حالا تاجر شده است. همه جای همدیگر نشسته اند. هیچکس جای خودش نیست. انسان باید اهل ریسک کردن باشد – اگر می خواهید کسالت و ملالت و افسردگی را در یک لحظه از میدان به در بدر کنید، فورا تصمیم بگیرید و زندگی خود را دگرگون کنید.”
بیشتر بخوانید: “چطور اهداف تان را تعیین کنید و به زندگی رویایی تان دست یابید!“
او همچنین می گوید:
جایی، چیزی به خطا رفته است، در جایی شما را در مسیری غلط قرار دادهاند. موافقت کردهاید که بجای اینکه خودتان باشید کسی دیگر باشید. اینجا جایی است که مسیر زندگی را از دست دادهاید. می بینید که وجودتان را به بهای هیچ فروختهاید. آنچه که به دست آوردهاید به هیچ نمی ارزد. برای چیزهای کوچک، روحتان را از دست دادهاید.
مادر پدر و جامعه میخواسته که تو کسی باشی و تو موافقت کردهای. رفتهرفته، تصمیم گرفتهای که خودت نباشی و از آن زمان وانمود کردهای که شخص دیگری هستی.
“بایدها” باید دور ریخته شوند و توجه زیاد برای حرفها و نظرات مردم از بین برود. تو اینجا هستی که خودت باشی، نه اینکه انتظارات دیگران را برآورده کنی.
فایل سابلیمینال یافتن طرح و رسالت الهی (هدف زندگی یا افسانه شخصی) را پیشنهاد میکنیم.
کلیپ مرتبط: “انیمیشن Alike و مفهوم افسانه شخصی“
سعی کن درک کنی و شهامت داشته باش و زندگیات را در دستهای خودت بگیر. ناگهان فورانی از انرژی در خودت خواهی دید. لحظهای که تصمیم بگیری، “من خودم خواهم بود و نه هیچکس دیگر. هزینهاش هرچقدر که باشد، من خودم خواهم بود.” در همین لحظه تغییر بزرگی را شاهد خواهی بود. احساس زنده بودن و انرژی را احساس خواهی کرد که در تو به جریان افتاده و میتپد.
تا زمانیکه این اتفاق رخ ندهد، تو از پیری وحشت خواهی داشت، زیرا چگونه میتوانی از دیدن این واقعیت پرهیز کنی که مشغول تلف کردن عمرت هستی و زندگی نمیکنی؟ چگونه میتوانی از دیدن این واقعیت دوری کنی که مرگ در انتظارت است و هر روز نزدیکتر میشود؟ باید که دچار تشویشی عمیق بشوی.
پس اگر از من میپرسی که چه باید بکنی، می گویم خودت باش.”
پائولو کوئلیو نیز در توضيح اين واژه میگويد:
“به نظر من خداوند برای ما سرنوشتی در نظر گرفته است، افسانه شخصی ما را. چيزی که ما را به خوشبختی میرساند. در اين صورت با وجود تمامی مشکلات، زندگی ما معنا دار خواهد بود … از لحظهای که افسانه شخصیمان را انتخاب میکنيم بايد به خاطرش بجنگيم؛ اين چيزی است که برای ما نوشته شده ولی میتوانيم آن را فراموش کنيم و راهی را انتخاب کنيم که برای ما مکتوب نيست”.
“تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی یگانه و ظیفه ی آدمیان است”.
“اگر افسانه شخصی ات را دنبال می کنی، قلبت از رسیدن به آن خشنود است. حتا اگر گاهی هم اعتراض می کند به خاطر آن است که قلب یک انسان است و قلب انسانها این گونه است. از تحقق بخشیدن به بزرگترین رویاهاشان می ترسند، چون گمان می کنند سزاوارشان نیستند یا نمی توانند به آنها تحقق ببخشند.
قلب ها حتی از ترس اندیشیدن به عشق هایی که منجر به جدایی می شوند، میمیرند. از ترس اندیشیدن به لحظه هایی که می توانستند زیبا باشند و نبودند، از ترس اندیشیدن به گنج هایی که می توانستند کشف شوند و برای همیشه در شن ها مدفون ماندند. چون اگر چنین شود، بسیار رنج می برد. در این لحضه باید به قلبت بگویی:”ترس از رنج، از خود رنج بدتر است و این که هیچ قلبی تا زمانی که در جست و جوی رویاهایش باشد، هرگز رنج نمی برد چون هر لحظه ی جست و جو، لحظه ملاقات با خداوند و ابدیت است.”
تست مرتبط: “تست دارما (افسانه شخصی یا طرح و رسالت الهی)” را همین حالا امتحان کنید.
“گاهی از کنار خطرهایی می گذری که هرگز درکشان نکرده ای. این قلب تو بوده است که کمک کرد از آن خطر ها به سلامت گذر کنی. قلب ها تنها به کسانی کمک می کنند که افسانه شخصی شان را می زیند…”
اوشو به وضوح به یافتن افسانه شخصی از طریق درک آنچه حقیقتا هستیم و می خواهیم، اشاره می کند. کوئلیو نیز آنرا تنها راهی می داند که به زندگی ما معنا و ارزش داده و احساس خوشبختی و رضایت برای قلبمان به همراه می آورد.
چطور افسانه شخصی ام را شناسایی کنم؟
بایستی از زمان کودکی خود تا به اکنون را بررسی کنیم و ببینیم چه چیزی بیش از همه ما را به هیجان، رضایت و حس زنده بودن نزدیک می سازد؟ استعداد و هنر ما در چه چیزی نهفته است؟ بعضی افراد گزینه های کمی دارند که کار آنها را ساده تر می کند ولی برای آنان که گزینه های زیادی در سر دارند روش حذف گزینه ها را پیشنهاد می کنم.
این روش برای من بسیار سودمند بوده است، بطوری که لیستی از تمامی آنچه تاکنون به آن علاقمند بوده ام و استعدادی در آن احساس می کردم را نوشتم. سپس بررسی کردم که کدامیک از آنها حقیقتا به زندگی ام معنا و ارزش می بخشند؟ خودم را در آن مشاغل تجسم کردم تا بهتر متوجه شوم کدامیک از آنها را واقعا می خواهم؟ (فایل صوتی مشورت با راهنمای درون برای این کار کمک کننده ست) آنهایی که نمره کمتری برایم آوردند را حذف کردم و در نهایت، مواردی که باقی ماندند را به مرحله تجربه بردم، برای هر کدام زمان گذاشتم و مدتی آنها را زندگی کردم.
مقاله مرتبط: “چطور میتونی به هدفی بزنی که نداری؟ برای خودت هدف بساز!“
این روش برای من مدت زیادی طول کشید ولی در آخر متوجه شدم افسانه شخصی ام همان است که در کودکی، قبل از شستشوی مغزی اطرافیان و جامعه آرزویش را داشتم!
زمین تنها به دکتر و مهندس نیاز ندارد، به هنرمند و نجار و معلم نیز نیازمند است. شاید ذهن شرطی شده ما اعتراض کند که :”در این کارها که پول نیست!” ولی خوب فکر کنید، آیا هر مهندس یا دکتری پولدار است؟ آیا از زندگی خود حتی با وجود درآمد بالا راضی ست؟
“هرکس را بهر کاری ساخته اند“.
اگر هر فرد در جای خود قرار گیرد و افسانه شخصی اش را زندگی کند، نه تنها شانس و فرصت ها از سوی کائنات برای قرارگیری او در مسیر درستش به سوی او جذب می شود، بلکه از آنچه انجام می دهد و همان مقداری که درآمد کسب می کند شادمان و راضی ست.
و همین مهم است… اینکه در این زمان کوتاه عمر، آنچه را برایش آمده ایم شناسایی و محقق کنیم و بهترین هر آنچه هستیم باشیم…
برای کمک در یافتن افسانه شخصی خود می توانید از خدمات زیر استفاده کنید:
بسیار عالی
بنده به غلط در دانشگاه رشته مهندسی آب و خاک خوندم و مدرک لیسانس گرفتم اما بعد از گذشت ۴ سال متوجه شدم علایق من چیزه دیگه ای هست ، روانشناسی!
بعد از اون شروع کردم به خوندن مطالب روانشناسی، درسته مدرکی ندارم اما از اینکه غرق در آرزوم شدم خوشحالم💪
هر روز صبح از خالق بخواهیم که در همون روز به ما مسیر رو نشون بده، شاید با ادراک خودمون تونستیم یک روز با مکتوب زندگیمون روبرو بشیم ولی مهمتر از پیدا کردنش پذیرفتنش هست
ممنون
ممنونم
جالب بود
من یه مدت طولانیه که دنبال این سوال هستم که دلیل اصلی وجود من روی زمین یا همون افسانه شخصی ام چیه. ولی راستش گیج شدم و توی یه دوراهی گیر کردم. نمیدونم باید چیکار کنم ولی یه جورایی وقتی به زندگی گذشته ام نگاه میکنم میبینم که تقریبا همه اتفاقای زندگیم به خاطر رسیدن به یکی از همون دو هدفیه که گفتم. با این حال اون یکی هدفم هم برام جالب و فوق العاده ست و استعدادش رو ذاتی دارم. الان حقیقتا گیج شرم و نمیدونم باید چیکار کنم. لطفا کمک کنید!
سلام دوست عزیز
فایل صوتی سابلیمینال یافتن طرح ورسالت الهی می تونه براتون راهگشا باشه.
مزایای این فایل صوتی:
_آشکار شدن درونی و بیرونی طرح و رسالت الهی
_رهایی از موانع و باورهای محدودکننده درونی برای تحقق طرح الهی
_شکوفایی استعدادها و توانایی های درونی برای تحقق طرح و رسالت الهی
_افزایش امید و انگیزه و انرژی برای محقق کردن رسالت الهی
_افزایش شادی و رضایت حقیقی از زندگی
👍👍
عالی عزیران
واقعا نمی دونم چطور باید متوجهش بشم کلافه شدم از بس فکر کردم و به نتیجه نرسیدم
با سلام و سپاس
در مشارکتی که در ارتباط با این مطلب اموزنده چند ماه قبل داشتم چند بار از واژه “شرایط” استفاده کردم که بایستی توضیح دهم.
تصور من از شرایط بیرونی ان اطلاعات و اموخته هایی است که سبب شده هویت کاذب کنونی من شکل بگیرد باگوان اشو و روشنگران بسیاری معتقدند همه نارضایتی من از جهان و اطرافیانم, با همه مشکلات موجود, ساخته دشمنانم نیست.
جایگاه فعلی من هم حتا براساس واقعیات, انچیزی نیست که من می خواستم باشم و یا شدم, پس دلیل اینکه که من شاد نیستم, مدام ناله می کنم و در قیاس با دیگران, خودم را قریانی یکسری از معادلات اجتماعی می دانم با اموزش یا یافته های ذهنی ام همسویی دارد.
از همان زمانی که کودک بودم و ذهن من مانند ورقه ای سپید و پاک بود خانواده اولین الگوی من برای شناخت از زندگی و حتا جنسیتم گشت اگر هفت تیر و شمشیر برای سرگرم شدن دست من دادند فهمیدم که پسر هستم و جنس برتر “مرد”, حتما خشونت را بایستی در ذهن خویش سرلوحه کنم اگر هدیه عزیزترین کسانم به من عروسک و مانند ان بود این مفهوم را در بر داشت که من یک دخترم “زن”, که بایستی ناز کنم و عشوه بیاموزم چون ثروت من به عنوان جنس دوم در گروی جنسیت من است اینده منم حتما در پناه حمایت یک مرد پر قدرت یا… می باشد. ظرافت یا اهمیت این تعلیم ها بر اساس بدجنسی و دشمنی نیست بلکه مهمترین عزیزانم انها را بر اساس انچه اموخته اند انتقال می دهند.
پس شروع اموزشهای من از زندگی در گروی نزدیک ترین کسانم بود که خود انها هم در چرخه دوار ندانستن ها از هزاران سال پیش, گرفتار و قربانی بودند و ما هم “نا اگاهی” را به عنوان هدیه و پیشکش, تقدیم ایندگان می کنیم.
البته گاه در کشاکش مفهوم فرهنگ عمومی جامعه, زنها و مردان هنجارشکنی بودند که خواستند این قالب ذهنی را در چارچوب مخالفت و حتا مهاجرت به چالش بکشند ولی عده ای از انسوی بام افتادند, نتیجه بچه هایی بود که دیگر هویت هم نداشتند (توجه دارید که از تندروی در قالب اجتماعی و فرهنگی صحبت می شود و صد البته قصد توهین و قضاوتی وجود ندارد)
ندانستن و به عبارت غلیظ “جهالت” ممکن است در چهار گوشه دنیا, اشکال متفاوتی داشته باشد ولی عملکرد مشابه ای دارد و ربطی به مدارک تحصیلی و دانشگاهی ندارد, من فرزندانی می یابم و تربیت می کنم که به ظاهر و دانش, از من برترند ولی از مهمترین چیزهای دنیا یعنی اگاهی و شوق تلاش, برای بیرون امدن از این سیکل معیوب و چرخه مصیبت را, ندارند.
از عشق, صلح, دوستی, پذیرش و… و… و… و برنامه ریزی برای زمان و اوقاتم, انقدر اموزش نگرفته ام تا… بیاموزانم.
اگر درنیابم “این امدن و رفتن ما بهر چه بود”؟ در کوران زندگی, گاه نسیم ملایمی به طوفان مبدل می شود.
بشدت باور دارم که میشود طعم سعادت و خوشی را در زندگی دریافت. خوشبختی, فقط در انحصار قصه ها نیست…
با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز
متن قابل تأمل و زیبایی نوشتید…
سپاس دوست گرامی.
👍👍
همه آدما میتونن افسانه شخصیشون رو پیدا کنن،ولی اکثرا بی اهمیت رد میشن
حقیقت افسانه شخصی رو با جان و دل درک کردم وقت هایی که فکر درباره راهی که از اون رو به سوی آینده و کمال حیات شخصی مون میریم گاه و بیگاه کل وجودمونو دربرمیگیره.حالا که درباره ش خوندم بیشتر مطمئنم که شناختنش چقدر لازمه
👍👍
مرسی
جهانی سپاس از دوستانی که برای این مطالب زیبا زحمت میکشند
سلام. خوشحالم ابن کارتون قابل تقدیره و با وود بیماریهای زیاد روحی،غیرارگانیک ،ونبود منبع درست ،خیلی مورد اسیب هستن و شما کا تون واقعا باارزشه ومن هم دراشتراکش تمام تلاش خودمومیکنم. متدیشن رو میخوام همیشگی ادامه بدم و چاکراها فعال تا بتونم با موجودات غیر ارگانیک ک در جدال هستم از شون بربیام. افسانه شخصی کیمیاگر اقای پائلو میگه و اگر کسی افسانه شخصیشو پیدا نکرده باشه خیلی عقبه
ممنون
سپاسگزارم از شما
با سپاس فراوان
با دقت به نظرات دوستان و خودم نگاه کرده و کمی فکر کردم که الان مشغول به چه هستند ایا به افسانه و در واقع رسالت شخصی خویش اگاه شده و در ان مشغولند یا اینکه از رسیدن به ان نا امید گشته, تسلیم افکار مسلط جامعه و دیگران شده و حاصل را که دوری از خوشبختی, سعادت است را پذیرفته و زندگی می کنند چون زنده هستند…
نتیجه را در شرایط فعلی, دردناک می بینم در جامعه ای که “پول” مهمترین ملاک و معیار در بررسی شرایط ادمهای موفق و خوشبخت تلقی می شود راههای رسیدن به هدف های موافق افسانه شخصی مشکل می شود ولی محال نیست…
به غیر از مسایلی که اجباری ما را از رسیدن به خواستهای درست و شخصی دور می کند مسایل دیگری هم در ما موجود هستند که هر چند بازهم ساخته و پرداخته شرایط هستند ولی می توانند تغییر یابند شاید نسل های اینده به لذت حق انتخاب اسوده برای رسیدن به ارزوها و اهداف درست و رسالت شخصی (هدف اصلی از حضور ما در این دنیا و زندگی) دست یابند…
البته که انتخاب درست ترین مسیر, به عینکی مربوط می شود که قرار است از پشت ان به دنیا و زندگی, نگاه کنیم و بعد…
… وقتی به انتخاب هدفی مفتخر شدیم باید برای رسیدن به ان خواسته, موارد گوناگونی در نظر گرفته شود که “هزینه فرصت” شاید مهمترین است به این معنا که گاهی از سختی, پشتکار, زمان, پول, هراس از حرفهای بیهوده و گاه بدخواهانه دیگران, پیگیری, تلاش و… نباید ترسید. رسیدن به سعادت و شادی, ممکن است هزینه ها و تاوان متفاوتی داشته باشد ولی حتما مفت و مجانی نخواهد بود.
از مسایل مهم دیگر انتخاب این رسالت “بر هر مبنایی” توجه به شرایط است چه فیزیکی یا… مثلا احساس کنم که رسالت و علاقه من, , وزارت در یک کشور اروپایی مثل دانمارک است. وقتی بدون اگاهی به شرایط, اقدام به انتخاب هدفی می کنم ایا از قبل برای شکست, برنامه ریزی نکرده ام؟؟؟ و…
سلام ببخشید من خیلی وقته که شروع کردم به تلاش کردن برای اینکه بتونم فوتبالیست حرفه ای بشم و در تیم مورد علاقم بازی کنم.اما جدیدا هی فک میکنم نکنه این اون رسالت شخصیم نباشه در حالی که من از تلاش کردن در این عرصه لذت میبرم و وقتی بازی میکنم زمان زود میگذره.اما مشکلاتی وجود داره که گاهی منو دلسرد میکنه.این همون رسالت شخصیمه؟یا نه؟
سلام.همینکه حستون دراین راهی که انتخاب کردین مثبته .می تونه نشونه ی این باشه که درست انتخاب کردین…ولی می تونین تست دارما هم انجام بدین ونتیجه وتحلیل جواب تست رو در کتابچه ی مربوط به این تست مطالعه کنید…درهمین مقاله هم فایل صوتی هست با عنوان (مشورت با راهنمای درون ) گوش دادن اون هم می تونه کمک کننده باشه…فایل صوتی سابلیمینال یافتن طرح ورسالت الهی هم براتون مناسبه.
سلام ممنون از راهنماییتون متشکرم اشناالله هر موقع توان مالیم برسه حتما این کارو میکنم
چگونه می توان تست دارما را انجام داد؟
سلام همراه گرامی
در صحفه ی اصلی سایت در نوار سرچ کلمه ی دارما رو بنویسید، براتون مقالات ومحصولات وتست دارما رو میاره.
می تونین روی لینک هایی که میاره، کلیک کنید. صحفش داخل سایت براتون بالا میاد.
جالب و جامع بود.ممون
سوالی که هر روز از خودم می پرسم چرا اینجا هستم ؟ و هر روز در جستجوی جوابش هستم
من بزرگترین آرزوم اینه که بتونم یه روزی به آگاهی های درون آکاشیک دست پیدا کنم.
تنها راهش اینه که باید سعی کنیم به یاد بیاریم که در زندگی قبلی چرا این زمان موقعیت این شرایط رو انتخاب کردیم و هدف و رسالت شخصی ما چی بوده و فقط تنها در اون صورت که میتونیم به جواب تمامی سوال های خودمون برسیم.