حسادت!!چگونه نگذاریم که حسادت زندگی مان را خراب کند؟

حسادت و رشک ورزیدن به عمل مقایسه خود با دیگران و شمارش تفاوتهای بین یک فرد و خودتان بر میگردد. در جامعه و فرهنگ مقایسه گر امروزی که اکثر افراد سعی در نمایش زندگی و خوشبختی یا خوشبخت تر بودن خود دارند، حسادت هم بیشتر در ما بروز میکند و خوب این کاملاً طبیعی است.

8-Ways-You-Can-Learn-to-Deal-with-Jealousyچگونه جلوی حس حسادت خود را بگیریم؟ تلاشی برای اینکه جلوی آنرا بگیرید نکنید!

حقیقت این است که مهم نیست که شما چقدر سعی کنید تا حسادت نکنید و یا چقدر کتابهای معنوی مطالعه کنید؛ حقیقت پابرجاست. شما به حسادت کردن خود ادامه خواهید داد.

چرا؟ چون که شما به خود اجازه نداده اید تا این حس را کامل تجربه کرده و آگاهانه به آن واکنش نشان دهید. واکنش شما به حسادت خود مثل خیلی از افراد، فرار از حسادت، انکار و یا سرکوب آن و یا سعی بر خاموش کردن این حس با یکسری فلسفه بافی های قشنگ و دلگرم کننده است. (مثلاً در حسادت به فرد پولدار به خود بگویید که :اینها در عوض آرامش ندارند.)

ولی خوب راه های بهتری هم در برابر حسادت وجود دارد که با هم میخوانیم:

1- مکان آرامی را برای خلوت با خود پیدا کن.

از آرام بودن مکان و این که کسی مزاحم خلوت شما نمی شود مطمئن شوید.

2-به خود اجازه دهید عواطف و احساساتتان را حس کنید.

به حس خود بیندیشید و منبع این حستان را کشف کنید. بطور مثال ممکن است بفهمید که منبع حسادت شما دوستتان و زندگی عالی اش است. ولی آیا این منبع واقعی حسادت شماست و آیا شما واقعاً مطمئنید که زندگی دوستتان پرفکت و عالیست؟ وقتی عمیق تر فکر کنید متوجه میشوید که دلیل حسادت شما در واقع این است که دوستتان خیلی خوشبخت  است و زندگی اش همه چیز تمام بنظر میرسد. و وقتی عمیق تر بروید درمی یابید که شما به این خاطر نسبت به دوستتان حس خشم و حسادت دارید که خودتان چیزی که او در ظاهر بنظر میرسد داشته باشد را ندارید. و اگر از این هم عمیق تر بروید ممکن است یک باور پنهانی که در مورد زندگی دارید؛ برایتان آشکار گردد. که مثلاً باور دارید که برای خوشحال و خوشبخت بودن باید شغلی از همه نظر عالی و کامل داشته باشید و به همین منوال..

3-کشف کنید که آن حس سعی دارد چه درس های مهمی به شما بدهد.

بخاط داشته باشید که دیگر افراد مانند آینه ای، احساسات ما درباره ی خودمان را بازتاب میدهند. بطور مثال در ریشه ی حسادت، ترس و ناراحتی وجود دارد. بنابراین اگر دیگر افراد حسادت شما را برانگیزند، شما در واقع فقط درباره ی حستان نسبت به خود دچار ترس و بدبینی شده اید.

حس حسادت چگونه میتواند مانند یک کاتالیزور برای تغییری در زندگی تان عمل کند؟ هر چیز منفی در زندگی شما همانند جادوی کیمیاگری، میتواند به چیزی مثبت تبدیل شود؛ البته اگر شما اجازه دهید. برای مثال، من میگذارم که حسادت در زندگی ام به من یاد دهد که چگونه میتوانم هم از لحاظ درونی و هم بیرونی در زندگی ام پیشرفت کنم.

حسادت میتواند یاد آور یک رویا و یا هدف دست نیافته خودتان باشد که در شما پنهان شده ولی هنوز آرزو و میل به آن در شما زنده است. در این صورت سعی کنید تا رویایتان را به حقیقت برسانید. بدانید که اکثر مردم برای چیزی که دارند تلاش کرده اند و یا چیزهایی را از دست داده اند.

4- بیندیشید که آیا چیزی که آن فرد دارد، همان است که شما واقعاً میخواهید؟

مثلاً اگر بخاطر وضعیت مالی و موقعیت خانوادگی کسی به او حسادت میورزید، صادقانه از خود بپرسید که آیا برای خوشبختی و زندگی پرمعنا داشتن، به خانه ای بزرگ و ماشین لوکس و دوستان مشهور و … نیازمندم؟!

در واقع چیزی که ممکن است یکی را خوشحال کند، شاید برای شما همان تاثیر را نداشته باشد.

5- به خود در روابط دوستانه و یا عاشقانه تان زمان دهید.

اگر از این میترسید که ممکن است بخاطر بعضی حسادت هایتان روابطی با ارزش را نابود کنید، پس به دوست خود بگویید که به تنهایی نیاز دارید. در این فاصله شما میتوانید که حس های خود را کشف کنید و نسبت به آنها آگاهانه عمل کنید.

6- یاد بگیرید که احساساتتان را آگاهانه مشاهده کنید. (حضور در لحظه)

شما هرگز نمیتوانید جلوی تجربه کردن حس های منفی خود را بگیرید. حتی استادان روشنیده هم این احساسات را تجربه میکنند. ولی تفاوت اینجاست که آنها به آن عواطف و حس هایشان وصل نیستند: آنها خیلی راحت به حس هایشان اجازه میدهند تا بالا بیایند و فروبریزند.. درست همانند امواج اقیانوس.


“حضور در لحظه یا مایندفولنس چیست” را ببینید!


از خود بپرسید: “آیا من این حس هستم؟”

بله. درست است که شما این حس را تجربه میکنید ولی آیا این حس واقعاً شمایید؟

یک حس فقط یک حس است: می آید و میرود و محو میگردد. وقتی که شما از این به اصطلاح عواطف منفی آگاه باشید (مثل خشم و حسادت)، آنها دیگر اثر زندگی خراب کنی نخواهند داشت و فقط رخ میدهند.

هرچند ظاهر شدن آنها هم در زندگی های ما همچون یک معلم عمل کرده و باورهای پنهان، توقعات و ایده آل های ما را آشکار میسازد.


“تمرین حضور در لحظه و سکوت ذهن با ده حرکت” را از دست ندهید!


در پایان در کنار این گام ها، تمرین مراقبه و متعادل سازی چاکراها و دیگر شکل های خودشناسی، میتوانند در این راه به شما کمک کنند.

تجربه شما در زمینه حسادت و واکنشتان به این حس چه بوده؟ چه مواردی را میتوان به موارد بالا اضافه کرد؟ نظرات خود را در زیر با ما به اشتراک بگذارید.


نوشته ای ویرایش شده از: Aletheia Luna

,view-source:https://lonerwolf.com/how-to-stop-jealousy

,The positivity blog

 Lifehack

نوشته‌های مشابه

20 دیدگاه

  1. درود ضمن تشکر از مطلب جسارتا احساس میکنم در مورد حسادت نمیشه اینقذرها هم سطحی نگاه کرد
    اگر فقط با چند پرسش میشد چنین حس بزرگ و مهیبی رو کنترل کرد که شاید نیمی از مشکلات بشریت حل میشد
    ای کاش بیشتر و عمیق تر صحبت بشه چون من واقعا نیاز دارم تا راهنمایی بشم
    و فایل پیشنهادی هم اگر باشه ممنون میشم

  2. گریه کردن شبانه و عمیقا گریه کردن برای ریشه کن شدن این حس
    مخصوصا در شب ها موقع سحر …… اقتدار فوق العاده ای به شما می دهد که اصلا
    افرادی که حسادت دارند را درک هم نخواهید کرد
    …………………..
    از امام خمینی نقل شده که ایشان گفته باشند من اصلا معنی ترس را نمی فهمم

  3. با تشکر. متصورم حسادت بر مبنای قضاوت و قیاس زندگی دیگران با زندگی من شکل می گیرد و ترس از موقعیت فعلی (انزجار و نفرت از وضعیتی که تصور می کنیم در ان گرفتاریم) سبب خود تخریبی و خود ترحمی می گردد. از دست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس, ما را دچار خشم می نماید. خشم درونی نارنجکی است که ضامن ان کشیده و رها شده است معلوم نیست کی و کجا منفجر گردد و ترکش های ان نصیب چه کسی شود (از ما نزدیکتر, وجود ندارد) این عصیان منفی عوارض و احساساتی در بر دارد. مداوای این غده چرکین درداور است خصوصن هنگامی که برای خروج سم ها و عفونت ها فشرده می شود که اگر موفق به بهبود شویم تازه زندگی اغاز می شود… یکی از موارد راحت و رایج ان بجای تراز گرفتن از خود, تمرکز بروی تراز گرفتن از دیگران و تعیین میزان شدت حسادت انهاست. این حالت مسکنی است که چند لحظه ما را ارام می کند سپس درد با هم توانش فرا میرسد…

دیدگاهتان را بنویسید