دژاوو یا آشنا پنداری – چقدر اين صحنه به نظرم آشناست!(قسمت اول)
احتمالا برای شما هم گاهی این اتفاق عجیب رخ داده است که پس از دیدن صحنهای احساس میکنید آن صحنه را قبلاً دیدهاید و رویدادی که اکنون برای شما رخ داده است،عینا تکرار واقعهای است که قبلا برای شما رخ داده است!
دژاوو یا آشنا پنداری / چقدر اين صحنه به نظرم آشناست!
چقدر این صحنه برایم آشناست!
شما به شیراز سفر كردهاید و هنگام گشت و گذار در میان آثار تاریخی ناگهان احساس میكنید قبلا آنجا بودهاید. فردی را برای نخستین بار ملاقات میكنید ولی احساس میكنید قبلا او را جایی دیدهاید یا او را میشناسید. در حال گفتوگوی عمیق با دوستی هستید و ناگهان احساس میكنید دقیقا همین مكالمه را قبلا داشتهاید؛ این حسی كه تقریبا همه ما دستكم برای یك بار در زندگی چنین تجربهای را داشتهایم با كلمهای فرانسوی توصیف میشود؛ دژاوو (Déjà vu ) كه به سختی به «آشنا پنداری» در فارسی ترجمه شده است؛ حسی عجیب و غریب كه در مواجهه با یك اتفاق، منظره یا حتی تجربهای كاملا جدید به آن دچار میشویم و مدام با خودمان تصور میكنیم که در گذشته این اتفاق برایمان رخ داده است.
دژاوو چیست؟
همانطور كه گفته شد، به حالتی اطلاق میشود كه در آن شخص احساس میكند، چیزی را كه در حال رخ دادن است، قبلا تجربه كرده است.
دژاوو (Déjà vu ) کلمه ای فرانسوی به معنای “پیش از این دیده شده” است . این همان حس غریب و وهمی است که در مواجهه با منظره، اتفاق یا تجربه ای کاملا جدید به آن دچار میشویم و تصور میکنیم این واقعه، در گذشته و کاملا به همین ترتیب برایمان رخ داده یا شاهد رخ دادن آن بوده ایم. به آن پاراآمنزیا paramnesia هم میگویند. (پارا معنی موازی میدهد و قسمت دوم یعنی mnimi معنی حافظه البنه به یونانی)
برای اولین بار امیلی بویراك، دانشمند فرانسوی در سال 1867 این واژه را در در کتابش با عنوان «آینده دانش روانشناسی» به كار برد. این پدیده كمی پیچیده است و تئوریهای متفاوتی در مورد آن وجود دارد اما حدود 70درصد از مردم اظهار میکنند، این احساس را تجربه كردهاند. هر چند بیشتر این اتفاق در افراد 15 تا 25 سال میافتد و دانشمندان عقیده دارند با بالا رفتن سن این اتفاق كمتر میافتد.
تئوریهای مختلفی درباره این پدیده وجود دارد و حتی دستهبندیهای متعددی نیز برایش كردهاند. نگاهی كه به كتابها و فیلمهای مختلف بیندازید، حتما نمونههایی از این پدیده را خواهید دید. با ما باشید تا آنچه را باید در مورد این پدیده بدانید، با شما در میان بگذاریم.
این پدیده در میان افراد با درآمد بالا و تحصیلات عالی و همچنین آنهایی كه زیاد سفر میروند، بیشتر دیده شده است. اما آنچه اتفاق میافتد این است كه فردی كه دژاوو را تجربه میكند گاهی یك حس قوی نسبت به اینكه حادثه مورد نظر قبلا در گذشته برایش رخ داده، دارد.
تجربه دژاوو غالبا با حسی از آشنایی و همچنین احساس غرابت همراه با وحشت و مرموز بودن همراه است. معمولا چنین حسی به یک رویا ربط داده میشود اما گاهی این حس به قدری قدرتمند است که شخص اطمینان دارد واقعا در گذشته شاهد این ماجرا بوده است.
به نظر میرسد که تجربه دژاوو بسیار معمول باشد، در تحقیقات رسمی، بیش از 70% جمعیت جهان لااقل یک مرتبه چنین حالتی را تجربه کرده اند. در ادبیات گذشته نیز اشاراتی به دژاوو دیده میشود و این نشان میدهد که این پدیده تنها مختص زمان ما نیست.
بد نیست بدانید حتی در بین مسلمانان هم بعضی از عوام از آیه 173 سوره مبارکه اعراف و تعریف عالم “ذر” چنین نتیجه گرفته اند که ما پیش از این یک بار در این جهان زیسته ایم و این همان خاطرات است! که چنین تفسیر و نتیجه ای باطل است , گرچه مفسرین چنین تفسیری هم درباره آیه نکرده اند چراکه نتیجه آن چیزی شبیه همان تناسخ بودیسم است که در اسلام جایگاهی ندارد .
از راستمرد گوش کنید: “امکان سفر به زندگی گذشته با هیپنوتیزم و بررسی معنای آن (پاسخ مدیر به صورت صوتی)“
عده دیگری میگویند که این پدیده به خاطر تجربیات خروج روح از بدن ایجاد میشود، به این ترتیب بدن شخص میتواند هنگام خواب، از مکانها و موقعیتهایی دیدن کند که بدن خاکی او هرگز آنجا نبوده است.
برخی از دانشمندان میگویند که دژاوو ناشی از واکنشهای عاطفی به وقایع مشابه است؛ برخی دیگر خاطر نشان میکنند که مدارهای کوتاهی در مغز ایجاد میشود که رویدادی را کسری از ثانیه زودتر از واردشدن آن به خودآگاهی فرد به حافظه او میفرستند . بدین ترتیب که پیام های الکتریکی در مسیر اعصاب بواسطه محرکهایی آنی و بر اثر برانگیختگی لحظه ای دچار کم و زیاد شدن سرعت شده و در نتیجه دو نسخه مشابه از پیام در زمانهای متفاوت به مفز رسیده و و در نتیجه فرد احساس میکند که این واقعه قبلا برای او رخ داده است
نظریه هایی نیز وجود دارند که عدم ارتباط صحیح دو نیمکره مغز و همچنین تحریکات بیش از حد سریع نورونی را عامل این پدیده می داند. شاید یکی از تصدیق شده ترین تئوریها مربوط به تاخیر در رسیدن نور به یکی از چشمها باشد. درواقع یک چشم به جای هماهنگی کامل با چشم دیگر، با تاخیری اندک پیام آنچه دیده را به مغز میرساند این حالت به ایجاد حسی از آشنایی در برابر منظره ای منجر میشود که تنها یک بار دیده شده، اما پیام دیدن آن دوبار به مغز مخابره شده است.
—————————————————————————————————————
مقاله مرتبط : دژاوو یا آشنا پنداری چیست؟ اگر دچار آشنا پنداری شدیم چه کنیم؟
—————————————————————————————————————
علم چه میگوید؟
به تازگی مطالعهای روی افرادی كه چنین تجربهای داشتهاند انجام شده كه در آن 4 نفر از شهروندان انگلیسی ابراز كردند، به طور مداوم این حالت را تجربه میكنند. آنها از تماشای اخبار اجتناب میكنند، زیرا احساس میكنند قبلا آنها را دیدهاند و میدانند چه چیزی قرار است گفته شود.
پژوهشگران دانشگاه امآیتی طی تحقیقی به این نتیجه رسیدهاند كه مركز مغز فرد كه هیپوكمپوس نام دارد، نوعی ماشین حساب، تجسمكننده و بررسی كننده اطلاعات مربوط به حافظه است. این فضا از مكانهایی كه فرد میبیند یا تجربه میكند نقشهبرداری و برای استفاده در آینده ذخیره میکند. اما هنگامی که 2 تجربه شبیه هم آغاز میشود، این نقشههای ذهنی به روشهای مختلفی تعبیر و بازخوانی میشوند. نتایج این تحقیقات نشان میدهد این پدیده، نتیجه عملکرد ناهنجار مغز در بررسی و محاسبه اطلاعات جدید است.
آنها احتمال میدهند، مدارهایی كه وقتی چیزی را به خاطر میآورید فعال میشوند در افراد تجربه كننده دژاوو همیشه در حالت «روشن» است. در طول سالها بسیاری از دانشمندان سعی در نادیده گرفتن ارتباط این پدیده با تجارب زندگی گذشته داشتند. اما حالا آنها سعی دارند با مطالعه حافظه به كشف چیزهای بیشتری درباره اینكه چگونه حافظه شكل میگیرد،ذخیره و بازیابی میشود دست پیدا كنند.
از راستمرد بخوانید: “۱۵ نشانه برای شناخت زندگی های گذشته“
فرضیهها و آزمایشهای مختلف
بیش از 40 تئوری درباره این كه دژاوو چیست و چه علتی دارد وجود دارد؛ 2 قرن است كه مردم سعی میكنند دلیل این پدیده را كشف كنند که از فلاسفه و روانشناسان تا كارشناسان ماورالطبیعه هر كدام نظری دارند.
فروید معتقد است، این تجارب ناشی از امیال سركوب شده یا خاطرات مربوط به یك رویداد استرسزاست كه افراد نمیتوانند به طور طبیعی به آن دسترسی پیدا كنند. در مطالعهای كه در دانشگاه «دوك» انجام شد آنها عكسهای متنوعی از مكانهای متفاوت را به گروهی از دانشآموزان نشان دادند با این سؤال كه كدام مكان برای آنها آشناتر است. هرچند قبل از نشان دادن عكسها، آنها تمام عكسها را برای حدود 10 تا 20 ثانیه تماشا كردند. در این آزمایش عكسهایی كه به طور ناكافی مشاهده شده بودند به میزان زیادی آشناتر نشان داده میشدند.مطالعه دیگری كه توسط آلن براون انجام شده تئوری «تلفن همراه» را برای این پدیده در نظر گرفته است. به این معنا كه وقتی توسط چیزی ذهنتان منحرف میشود ممكن است توجه چندانی به اطرافتان نداشته باشد اما واقعا این چیزها به صورت آگاهانه در حال ثبت شدن هستند.
در سال ۲۰۰۱ یک بیمار مبتلا به آنفلوآنزا گزارش شد که برای تخفیف علائمش به او آمانتادین و phenylpropanolamine تجویز شده بود. بعد از آن، حالتی شبیه دژاوو در شخص ایجاد شده بود به طوری که در وسط دوره درمان فکر میکرد، قبلا یک دوره درمان را به اتمام رسانده است. عدهای هم دژاوو را با رؤیاها مرتبط میدانند، آنها معتقدند از آنجا که بیشتر خوابها صبح روز بعد به یاد آورده نمیشوند، بعضی از آنها به حافظه بلندمدت منتقل میشوند و بعدها در شرایط واقعی مشابه، شخص سایهای از رؤیاها را به یاد میآورد و تصور میکند آن وقایع را قبلا تجربه کرده است.
اولین توضیح زیستی آشناپنداری بر این پایه است که دو پیام حسی در مغز ــ احتمالا یکی از هریک از چشمها یا یکی از هریک از نیمکرههای مغز ــ به علتی از هماهنگی خارج میشود و موجب میشود فرد، واقعه مشابهی را تجربه کند.
دوبینی مغزی نامی بود که در ابتدا برای فرآیند مسوول این عارضه انتخاب شد؛ اما شواهد امر با آن متناقض بود. اطلاعات دو چشم در تجزیه و تحلیل بینایی خیلی زود و قبل از آن که حسی را درک کنیم، باهم میآمیزند. علاوه بر آن آشناپنداری در افراد نابینا نیز رخ میدهد (توجه داشته باشید که آشناپنداری فقط به دیدن مربوط نمیشود و فعالیتها را نیز دربر مـیگـیـرد). ایـن مـطـلـب تـوسـط کـریـس مـولین، روانشناس دانشگاه لیدز انگلستان تایید شده است.
افرادی وجود دارند که برای رهایی از صرع غیرقابل درمان، ارتباط بین دو نیمکره مغزی آنها توسط جراحی قطع شده است. در صورتی که فرضیه دوبینی مغزی درست میبود، باید انتظار میداشتید که این افراد دچار آشناپنداری پایدار شوند؛ در حالی که تاکنون گزارشی مبنی بر وقوع این حالت منتشر نشده است.
دومین توضیح شهودی وجود نوعی از انحراف در درک زمان است. پیامهای ورودی به گونهای اشتباه تفسیر میشوند و با برچسب زمانی نامناسبی مشخص میشوند و باعث میشود که تجربیات به اشتباه قدیمی یا جدید طبقهبندی شوند. اگر سیستم حافظه مانند یک نوار ضبط باشد، گویی سوزن ضبط با سوزن بازپخش تداخل کرده است. این یک مقایسه جالب است اما به نظر میرسد که فاقد اساس آناتومیک مغزی باشد.
من هم توی خواب هم توی بیداری برام پیش میاد
خیلی ازین نشانه ها داشتم همیشه
سلام، سپاس از تلاش تون، من هم مثل خیلی ها این تجربه رو داشتم و جالبه اخیرا وقتی این اتفاق افتاد، شخصی نزدیک به من درمورد موضوع خصوصی شخص دیگه ای از من سوال کرد و در لحظه دیدم قبلا این اتفاق افتاده و من حقیقت رو گفتم و باعث دردسر برای زندگی اون فرد شده، خیلی سریع متوجه شدم نباید صحبتی از حقییت موضوع بکنم و اظهار بی اطلاعی کردم، خودم خوشحال بودم که این اتفاق اینقدر سریع به من پیعام داد😁
من به تناسخ معتقدم چون علت اتفاقایی که برام میفته رو توضیح میده اتفاقاتی ک شاید یک درصد توی وقوعشون دخیل نبودم و از وقتی که با بودا و نظریه های تناسخ اشنا شدم احساس بهتری دارم به نظرم دژاوو هم میتونه به خاطر تناسخ باشه
خیلی جالب
به نظر من برونفکنی میتونه منطقی ترین گزینه باشه….
تناسخ که نمیشه
مورد اخر هم که نمیتونه کاملا راجب همه ی دژاوو ها صدق کنه
و …
ممنون
جالب بود
برای منم از بچگی تا حالا بارها برام رخ داده. ولی هرچی بیشتر راجبش فکر کنم بیشتر برام اتفاق میفته.
سلام به نظر رویا قابل قبولتره
من خیلی زیاد این اتفاق برام پیش میاد حتی یکبار سعی کردم توجه نکنم ولی همون اتفاق موبه موهمون جوری که قبلا دیده بودم اتفاق اقتاد دفعه بعدی که برام اتفاق افتاد باعث شد که ازش بدونم چکارکنم که اتفاقی قبلا دیدیدم الان نیافته
ف
واقعا درسته ممنون
بسیار جالب و عالی بود. ممنون
درود و سپاس از مطالب و آگاهی هایی که در اختیار اعضا میگذارید.
پایدار و پیروز باشید
درود بر شما
مطلب بسیار جالبیه
سپاس فراوان
با سلام و تشکر از دوست فهیم سرکار خانم مهسا
گاهی به چهره ای برخورد می کنیم یا وارد مکانی می شویم که اشنایند و در ادامه می توانیم پیش بینی ادامه مسیر کنیم یا حتا مکالمه ای که رخ خواهد داد را بیاد اوریم. توجه داشته باشید که خواب نیستیم و اغلب در یک مسافرت, در یک شرایط نهایت چندین ثانیه ای قرار می گیریم گویی در حال دیدن فیلمی هستیم که یکبار قبلا ان را دیده ایم فقط تاریخ و چگونگی این دیدار را به یاد نمی اوریم؟ در ادامه هم مدتی با تلاش مشغول کشف این داستان می شویم ولی هرچه بیشتر می جوییم کمتر می یابیم (چشم دل ما هنوز نابیناست) تا اینکه همه چیز مشمول زمان می گردند از حافظه کوتاه ما به حافظه بلند, سردابه خاطرات, حوادث, مخاطرات و سایه ها منتقل گشته فایل بندی گردیده و محافظت می شوند و به نا اگاهی های ما در مورد رویدادهایی که هر یک حامل پیامی هستند و می توانستند به زندگی ما معنا و رنگی دیگر بخشند, اضافه شوند و در غبار جنجال روزانه و روزمرگی ها, در عمیق ترین لایه های ذهن -به ظاهر- مدفون می گردند. ولی اگر امادگی لازم را تا حدودی بیابیم شاید در زمانی دیگر وبه شکلی دیگر “پیام” تکرارشود.
بخش اول ان در سایه پشتکار و اگاهی شما دوست فهیم با صبوری اماده شد بی صبرانه منتظر بخش دوم این مطلب هستم. خدا قوت.
ممنون
عالی بود
خیلی جالب بود برای من هم دقیقا پیش اومده همچین حالتی که مکالمه خودم با دوستانم رو بارها قبل از اینکه به زبون بیارم یادم میاد یا وقایعی رو درک می کنم انگار قبلا هم اونجا بودم
سلام و درود!
قابل تامل و بسیار جالب!
خسته نباشید!!!
با درود..قبل از ورود به این کالبد تصاوری
از برخی لحضات زندگی را نشانمان میدهند
ممکن است اتفاق تکراری یاد آور همان تصاویر قبل باشد