ذهن و دام های آن/۶ موقعیتی که ذهنتان با استفاده از آن زندگی تان را کنترل میکند!

ذهن و دام های آن/۶ موقعیتی که ذهنتان با استفاده از آن زندگی تان را کنترل میکند!anxious-thinking

ذهن ما بطرز عجیبی ریاست طلب است و  تمایل آن به کنترل ما بقدری قوی است و  بصورت همیشگی و عادی در آمده ، که هنگامیکه ذهن سعی دارد تا ندای درونی و حس ذاتی از عشق و سادگی ما را کنار بزند، اغلب متوجه آن نمی شویم.


برای ثبت نام در دوره ی ارتباط با راهنمای درون (از طریق روشن بینی) کلیک کنید:

innerself-eye-1


خبر بد این است که هیچ کتاب یا دوره ای برای تغییر ذات ذهن ما وجود ندارد. و خبر خوب این که نیازی هم به تغییر دادن ذهن نیست.

در واقع مشکل ذهن ما نیست؛ بلکه نحوه استفاده ما از آن میباشد.

وقتی که به ذهن خود قدرت میدهیم و ایده های احمقانه اش را دنبال میکنیم، احساس اضطراب، ترس، ناراحتی یا بی انگیزگی میکنیم.

در اینجا ۶ نوع از موقعیت هایی که ذهن سعی دارد شما را به کنترل بگیرد را با هم میخوانیم:

۱- هنگامیکه علایق و تمایلات طبیعی خود را نادیده میگیرید.

ذهن شما هوشمند است. البته نه هوش آگاهانه بلکه هوش کامپیوتری. ذهن شما بدنبال واقعیت است. حساب کتاب کردن را دوست دارد. عاشق بوجود آوردن احتمالات و فرضیه سازی است.

بطور مثال فرض کنید که میخواهید به یکی از دوستانتان که برای سال ها با او تماسی نداشتید، زنگ بزنید و حال و احوالی بپرسید. ولی بعدش ذهنتان میگوید که: “احمق نشو. احتمالاً خانه نیست و تو را هم یادش نخواهد آمد.”

و بدین ترتیب شما هم از زنگ زدن صرف نظر میکنید.

و یا مثلاً در مورد تصمیماتتان. مثل اینکه چکاره شوید.

راه منطقی این است که از یک فرد کاردان ومتخصص در این زمینه ها کمک گرفت. و یا به دنبال شغلی که برای بقیه جواب داده و تقاضای زیادی دارد رفت. البته ذهن شما این راه را دوست دارد.

به همین دلیل هست که ما ندای درونمان را که بطور مثال میگوید:”باید نویسنده شوی” نادیده میگیریم و در عوض به دنبال مثلاً حسابداری می رویم، تنها به این دلیل که فرصت های شغلی زیادی برای آن وجود دارد.


پنج نشانه هشدار از ندای درونتان را بخوانید.


۲- وقتی که میخواهید “نه” بگویید ولی نمیتوانید.

آیا با نه گفتن مشکل دارید؟ البته که این هم دوباره به ذهن مربوط میشود.

ذهن شما دوست دارد که دوست داشته شود و از آنکه بخاطر نه گفتن، مورد پذیرش قرار نگیرد میترسد. پس دفعه ی بعدی که در چنین شرایطی قرار گرفتید؛ آگاه باشید که تحت کنترل ذهنتان قرار نگیرید.


فایل سابلیمینال تقویت توانایی نه گفتن را از اینجا دریافت کنید.


۳- وقتی که مدام گوشی، ایمیل، فیسبوک و شبکه های اجتماعی تان را چک میکنید یا پیام میگذارید.

البته که من هم اینترنت و خواندن نظراتی که در صفحات اجتماعی برایم گذاشتند را خیلی دوست دارم. ولی اغلب احساس میکنم که بخاطر همین شبکه های اجتماعی و یا در واقع نحوه ی استفاده من از آنها، تعادلم بهم می ریزد. والبته اینطور هم نیست که دلیل این عدم تعادل و حس بد را ندانم. میدانم!


“دنیای اینترنت با مغز ما چکار میکند” را بخوانید.


من به دنبال تایید دیگرانم!

نیاز به تایید، نیازی ریشه ای ایست. این نیاز جزو ویژگی های ذاتی ذهن است و متاسفانه سیستم های مدارس نیز این حس نیاز را بیشتر کرده اند.

این کار شما را از بودن در لحظه ی حال باز می دارد و باعث میشود که هر وقت افراد شما را تایید نکردند (که طبیعتاً این اتفاق هم خواهد افتاد)، شما نگران و ناراحت شوید.

این دنیای مدرن پر از ارتباطات بشکلی اعتیاد آور است. و البته برای ذهن همچون آبنباتی شیرین میباشد.

حالا سوال اینجاست که باید چکار کرد؟ کامل این شبکه ها را کنار گذاشت؟

خوب نه! ولی قرار دادن یک سری محدودیت ها و تلاش برای وسوسه نشدن، باعث میشود که کنترل را بدست بگیرید.


ویدئوی مرتبط: از شبکه های اجتماعی درست استفاده کنیم


۴- هر وقت موفقیت های دیگران را توجیه کنید.

تا بحال پیش آمده که داستانی الهام بخش بشنوید و بعد بطور مثال با خود فکر کنید که : “خوب همه چیز و همه شرایط برای موفقیت اون فرد فراهم بوده، در خانواده قایقران متولد شده، معلومه که براش راحت بوده که مسیر شمال غرب را پارو بزنه.”

در چنین مواردی ذهن شما سریع وارد عمل شده و سعی میکند تا عملی را بی ارزش و یا غیر ممکن جلوه دهد به این دلیل که نمیخواهد شما تغییر کنید.

۵- وقتی که سعی میکنید دیگری را کنترل کنید.

تا به حال شده که فکر کنید کاری یا چیزی را بهتر از بقیه میدانید و سعی کنید که دیگران را وادار کنید تا کارها را به روش شما انجام دهند؟

خیلی پیش آمده، این طور نیست؟

برای ذهن، دخالت کردن شما امری مسلم است چون فکر میکند که بهتر از همه میداند.

تلاش برای کنترل دیگر افراد در مسائل کوچک و بزرگ، نه تنها آزار دهنده است و نوعی بی احترامی محسوب میشود؛ بلکه جلوی جریان زندگی را هم میگیرد.

۶- مواقعی که فکر میکنید نمیتوانید مثبت باشید و احساس بی کفایتی میکنید.

ما از پیام ها و مطالبی که میگویند” باید سپاسگذار و مثبت و… باشیم”، اشباع شده ایم.

همه ی این پیامها بسیار درست و خوب اند ولی معمولاً خیلی هم مفید نیستند. چرا؟

ذهن شما این ایده ها را بعنوان قوانین بحساب می آورد و هنگامیکه شما در پیروی این قوانین و اما و اگرها شکست بخورید (که خوب طبیعتاً میخورید، چون واقعاً چه کسی میتواند همیشه و همیشه مثبت و قدران باشد؟)، ذهن شروع به نقد و سرزنش میکند.

هروقت احساس نابسندگی و بی کفایتی کردید، بدانید که این در واقع ذهن شماست که شما را مجبور به پیروی از قوانین خاص خود میکند. پس سخت نگیرید.

پذیرش بلاشرط خود، بهترین و زیباترین کار مثبتی است که میتوانید انجام دهید. و بله، این میتواند هنگامیکه دارید توسط ذهنتان کنترل میشوید به شما کمک کند.


مقاله ی مرتبط : ۶ تله ی روانی که زندگیتان را نابود میکند


نوشته ای از : Lisa Esile

Tinybuddha

نوشته‌های مشابه

17 دیدگاه

  1. سلام ، وقت تون بخیر ، فوق العاده بود
    من همیشه درباره ذهن می خوندم و می گفتم خب خداروشکر که من تا حدودی ذهنم رو تحت کنترل دارم ، امروز با خوندن این مقاله دیدم که خیر ، اینجانب هم هنوز رها نشدم
    واقعا دام های ذهن خیلی جالب هستند
    ممنون که این مطلب رو به اشتراک گذاشتید

دیدگاهتان را بنویسید