۴۵ راه برای آنکه از زندگی نهایت لذت را ببرید (قسمت اول)
چطور میشه نهایت لذت را از زندگی برد؟
انسان… سلامتی اش را برای به دست آوردن پول فدا میکند، سپس پولش را برای به دست آوردن سلامتی فدا میکند. و سپس آنقدر نگران آینده میشود که از لحظه حال لذت نمیبرد؛ نتیجه اش آن میشود که او نه در آینده زندگی میکند و نه در حال؛ طوری زندگی میکند که انگار هرگز نمیمیرد و سپس میمیرد، درحالیکه هرگز واقعا زندگی نکرده است.
-دالایی لامای چهاردهم
آیا احساس میکنید که زندگیتان مانند خوابی است که در آن غرق شده اید؟
آیا همیشه دوست داشتید که می توانستید آزادی بیشتری داشته باشید؟
آرزو می کنید که ماجراجویی های بیشتری در زندگیتان داشتید؟
آیا همواره در این فکر هستید که کاش زمان بیشتری داشتید؟
آیا آرزو می کنید که بیشتر عاشق میشدید؟
آیا از صبح روزهای شنبه وحشت دارید؟
آیا هنوز هم دارید تلاش می کنید که بفهمید چطور می شود در زندگی نهایت لذت را برد؟
اگر این طور است، شما به هیچ عنوان تنها نیستید. خبر ناراحت کننده این است که اکثر مردم زندگی خود را سپری می کنند در حالیکه هرگز معجزات بسیار زندگی را تجربه نکرده اند.
نکتهای که باید متوجه آن باشید این است که هر چیزی که باعث شود و باعث شده شما آنگونه که می خواهید زندگی نکنید، تنها زندانی است که توسط ذهن خودتان خلق شده. این به این معنی نیست که شما با یک چشم به هم زدن می توانید خودتان را وارد یک زندگی جدید کنید، بلکه می توانید با تلاش خودتان، قدم در راهی بگذارید که در آن از زندگیتان نهایت لذت را ببرید.
با خواندن این مقاله، شما ایده هایی می یابید که با به کار بردن آنها می توانید زندگی بهتری را تجربه کنید.
راجع به برخی از این ایده ها قبلا شنیده اید، به بعضی از آنها نیز توجه زیادی نمی کنید و بعضی از این ایده ها را می توانید همین الان در همین مرحله از زندگی تان به کار ببرید. برخی از این ایده ها دانه هایی را در ذهن شما می کارند که بعدها ایده هایی دیگر را به ذهن شما می آورند و رویه برخی از این ایده ها به شکلی هستند که بایستی تمام عمرتان را صرف آنها کنید.
در زیر، ۴۵ روش را می یابید که با استفاده از آنها میتوانید نهایت لذت را از زندگیتان ببرید:
۱. یک لیست از کارهایی که همیشه دوست داشتید انجام دهید را تهیه کنید و یکی یکی شروع کنید به خط زدن آنها.
شما روزی می میرید، اما قبل از آن، تا جایی که می توانید از این دنیا لذت ببرید. آرزوهای بزرگ و کوچک را روی کاغذ بیاورید و یکی یکی آنها را عملی کنید. حتی داشتن چنین لیستی لذت جدیدی به زندگی شما خواهد آورد.
۲. برای خود اهداف مختلف داشته باشید و آنها را روی کاغذ بنویسید.
اهداف روزانه، هفتگی، ۱ماهه، ۱ساله، ۵ ساله و ۱۰ ساله داشته باشید. بدانید که در هر دوره از زندگی تان چه می خواهید و به عقب نگاه کنید و ببینید که آیا پیشرفتی که میخواستید را کرده اید یا نه. این لیست همواره تغییر میکند و شما به همه اهداف تان نخواهید رسید. اما نوشتن آنها باعث می شود که احتمال رسیدن شما به آنها را افزایش دهد.
مقاله مرتبط: “چگونه بهترین لیست انجام امور (to-do list) را تهیه کنیم؟“
۳. برای دیگران زندگی نکنید.
طبق انتظارات دیگران از شما زندگی نکنید، چه والدین تان باشند، چه دوستانتان و در کل هر جامعه ای.
۴. برای دیگران زندگی کنید.
به دیگران اجازه ندهید که مسیر زندگیتان را مشخص کنند، اما مسیری را نیز انتخاب نکنید که باعث آسیب به دیگران و اطرافیانتان شود. اینکه فقط درگیر زندگی خودتان باشید بسیار آسان است، اما اگر مراقب آنهایی نباشید که به شما اهمیت میدهند، در پایان واقعا هدف ازهمه این کارها چیست؟ ارزشی در رسیدن به لذت و خوشی که هیچ کس جز خودتان در آن شریک نباشد وجود ندارد.
مطلب مرتبط برای شما: “اوبونتو – من هستم چون ما هستیم (فایل صوتی سخنرانی استاد)“
۵. همواره مسئولیت کارهایتان را بپذیرید.
انسان ها ۲ دسته اند: آنهایی که تمرکزشان روی چیزهایی است که می توانند کنترل کنند و آنهایی که تمرکزشان روی چیزهایی است که نمی توانند کنترل کنند. دیگران را برای شکست های خودتان مقصر ندانید. همیشه در جایی از دنیا کسی است که خیلی کمتر از شما داشته و خیلی بیشتر از شما از آن نتیجه گرفته است. چطور می توان از کاری که مسئولیت آن با شماست شانه خالی کنید و همچنان لذت ببرید؟
۶. گله و شکایت نکنید.
اگر راجع به چیزی در زندگیتان خوشحال نیستید و لذت نمی برید، یا می توانید راجع به آن شکایت کنید و یا میتوانید برای تغییر آن تلاش کنید. کدام را انتخاب می کنید؟
۷. حسادت نکنید.
نه به این خاطر که از نظر اخلاقی اشتباه است بلکه حسادت یک احساس مخرب است. همچنین نشانهای است از اینکه شما از زندگیتان نهایت لذت را نمی برید. انسان های شاد و خوشبخت، موفقیت دیگران را جشن میگیرند و آنها را تحسین میکنند. آنهایی که خوشحال نیستند، فضای خلاء درونشان را توسط احساسات منفی پر می کنند.
مقالات مرتبط با این مورد: “حسادت!!چگونه نگذاریم که حسادت زندگی مان را خراب کند؟“
“حسادت را بهتر بشناسید! + ۵ راهکار عملی برای مقابله با حسادت“
۸. خرچنگی در سطل نباشید!
اصطلاح “خرچنگ در سطل” اشاره دارد به عادت خرچنگها، درست زمانی که میخواهند از سطل بیرون بیایند، دیگر خرچنگ ها را به پایین هل میدهند. زمانی که خلاف عادات و هنجارهای اجتماعی عمل میکنید، توسط کسانی که دوستتان دارند به عقب هل داده می شوید. این کارشان به خاطر حسادت نیست، آنها ذاتا به ما اهمیت میدهند.
اما انسان هایی که طوری زندگی می کنند که جامعه به آنها می گوید، وقتی کسی را می بینند که این مسئله را انکار میکند و راه خود را پیش می گیرد، به طور ناخودآگاه میترسند. حتی اگر این کارشان به طور ناخودآگاه باشد و حتی اگر به خاطر نگرانی ذاتی آنها باشد، باز هم این کار آسیب زننده است. این کار آنها باعث میشود که افراد همواره به دنبال راحتی و تنبلی و یکنواختی باشند و به زودی به افسردگی دچار میشوند. خرچنگی در سطل نباشید.
۹. شکست خوردن هیچ اشکالی ندارد.
شکست لذت بخش نیست اما تنها راه اجتناب از شکست این است که هرگز تلاش نکنید. از شکست خوردن نترسید، چرا که این اشتباهات شما است (در واقع درسهایی که از آنها میگیرید) که باعث موفقیت تان می شود؛ و در ضمن، شکست تنها زمانی اتفاق میافتد که شما از تلاش کردن دست بردارید.
۱۰. با تصور کردن بدترین اتفاقی که میتواند بیفتد، بر ترستان غلبه کنید.
بهترین راه غلبه بر ترس از شکست این است که با بدترین کابوس ممکن خود مواجه شوید. به این فکر کنید که اگر این کار را امتحان کنید و شکست بخورید، بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد چیست؟ آن را بنویسید و سپس بنویسید که بعد از آن شکست، چه کارهایی باید انجام دهید تا دوباره به جایگاه هم اکنون خود برسید. بیشتر از ۹۹ درصد مواقع متوجه میشوید که بدترین سناریوی ممکن به هیچ عنوان آنقدر که شما فکر میکردید ترسناک نیست و تنها چیزی که مانع موفقیت شما می شود افکار و باورهای ذهنی خودتان است.
در آن یک درصد از مواقع که شکست شما را به مرحله ای می رساند که راه بازگشتی وجود ندارد (که این اتفاق یا مرگ است و یا یک آسیب جسمی بسیار شدید و یا…)، این اشتباهات آنهایی هستند که بهتر است قبل از انجامشان، خیلی خوب به عواقبشان فکر کنید.
۱۱. پشت سر دیگران صحبت نکنید.
البته که باعث می شود راجع به خودتان احساس بهتری داشته باشید، آن هم فقط در همان لحظه، اما این کارتان عواقب منفی بسیاری دارد، هم درونی و هم بیرونی.
۱۲. چیزهایی را که نمیتوانید تغییر دهید را رها کنید.
تا به حال توجه کرده اید به نظراتی که در اینستاگرام، یوتیوب و شبکه های مجازی گذاشته میشوند که گاهی اوقات چقدر شدید و احساسی اند؟
آدمها چنان به عقاید خود چسبیده اند که انگار مسیر زندگی دیگران را قرار است را تغییر دهند. با این حال این نظرات، تقریباً همیشه عقایدی هستند که هیچ تاثیری روی زندگی روزانه آن افراد ندارند. بله درست است که در دنیا اتفاقات وحشتناک زیادی می افتد، اما با این حال اگر قرار نیست که شما راجع به آن اتفاق واقعاً کاری انجام دهید، آنها را نادیده بگیرید و رها کنید و روی چیزهایی در زندگی تان تمرکز کنید که می توانید آنها را تغییر دهید.
۱۳. چیزها را تغییر دهید.
زمانی که دست از قضاوت و تخریب خود بر دارید، می توانید تفاوتی ایجاد کنید. با این ذهنیت با چالشهای زندگی روبهرو شوید که: “من چطور می توانم به فلان چیز دست پیدا کنم؟ به جای اینکه بگویید “آخه من چه کاری از دستم بر میاد؟”. اما اگر واقعا قرار نیست که تلاش کنید تا چیزی را تغییر دهید، بهتر است که به نکته بالا توجه کنید. زمان آن است که یا دست به کار شوید و یا خفه.
۱۴. مراقب جسم خود باشید.
هر گاه که میتوانید، غذاها و خوراکی های سالم بخورید، خواب کاملی داشته باشید و ورزش کنید. تنها راه ارتباط شما با این دنیا از طریق همین وسیله نقلیه ای است که از گوشت و خون ساخته شده و ما آنرا بدن می نامیم. به خوبی از آن مراقبت کنید. از تغذیه و سلامت خود لذت ببرید.
مقاله مرتبط با این موضوع: “ارتباط میان غذا و چاکراها _ رژیم غذایی مناسب هر چاکرا“
۱۵. مراقب ذهن خود باشید.
اینقدر آشغال به خورد ذهنتان ندهید. کمی استراحت ذهنی هم خوب است. اما نه اینکه تمام وقتتان را سپری کنید برای تماشای سریال های تلویزیون، سایت های خبری، دنبال کردن مداوم اخبار بازی های فوتبال و کارهای دیگری که انرژی ذهنی بسیار کمی میطلبند. حتی اخبار نیز میتواند باعث پوسیدگی مغز شما شود، چرا که همواره درحال دادن خبرهای منفی است و پر است از قضاوت های اشتباه و مخرب.
۱۶. برای آینده برنامه ریزی کنید، اما در لحظه زندگی کنید.
یک رهن ۲۵ ساله، بازنشستگی با حقوق و مزایای کامل در سن ۶۵ سالگی، تلاش و کار بسیار برای امتیازات ویژه و به تعویق انداختن سفر بزرگتان به سال بعد – درست است که برنامه ریزی برای آینده مسئله ی مهمی است، اما نباید تمام زمان حال تان را فدای آن کنید. راهی پیدا کنید تا همانطور که از زندگی لذت می برید، کار کنید و به سوی چیزهای بزرگ تر و بهتر حرکت کنید.
۱۷. آگاهانه زندگی کنید.
همه ما عادات و فعالیتهای روزانه همیشگی مان را داریم، اما همه ما تنها به مدت محدودی روی کره زمین زمان داریم. زندگی تان را روی حالت پرواز-خودکار نگذارید، آگاهانه زندگی کنید. همواره از خود این سوال را بپرسید که “چرا من دارم این کارو انجام میدم؟”. اگر برایتان پیش آمد که خیلی از صبح ها بیدار شدید و یک پاسخ همیشگی به این سوال داشتید، باید بدانید که زمان آن است که تغییری ایجاد کنید.
۱۸. بر ترس هایتان غلبه کنید.
در زندگی همه ما چیزهای وجود دارند که از رسیدن ما به آنچه که واقعاً می خواهیم جلوگیری می کنند، این چیزها ممکن است به نوعی شرایط باشند و یا نقص های شخصی ما. شما می توانید این ترس ها را بپذیرید، آنها را به طور منطقی از خودتان دور کنید و یا با آنها مواجه شوید. انتخاب شما کدام است؟
۱۹. مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید.
برخی از مردم ذاتا آدم های اجتماعی هستند. برای آن دسته از ما انسان ها که به این شکل نیستیم، بایستی تلاش کنیم تا مهارت های اجتماعی خود را بهبود بخشیم. هیچ اشکالی ندارد که شما از تنهایی خود لذت میبرید، اما ضعیف بودن در روابط اجتماعی نباید مانع از پیشرفت شما گردد. بهبود روابط اجتماعی تان به شما کمک میکند تا در هر شغل و یا کسب و کاری که فعالیت میکنید نیز پیشرفت کنید.
فایل صوتی مناسب: “خود هیپنوتیزم درمان هراس اجتماعی- فایل صوتی سابلیمینال (تلقینات پنهان)“
۲۰. کاری که عاشق آن هستید را انجام دهید.
همه آدم ها مهارت فوتبال بازی کردن و یا اجرا در یک گروه موسیقی راک را ندارند. اما این به این معنی نیست که شما نمی توانید کاری را پیدا کنید که آنقدر برای آن اشتیاق داشته باشید که صبح ها از جایتان بیرون بپرید. دنبال کاری که از آن لذت میبرید و عاشق آن هستید بگردید و تا زمانی که آن را پیدا نکرده اید تسلیم نشوید. زندگی بسیار کوتاهتر از آن است که از شنبه صبح ها ترس داشته باشیم.
۲۱. به تلاشتان ادامه دهید.
یکی از کلیدهای موفقیتی که مارک کیوبن (مولتی بیلیونر آمریکایی) به آن اشاره می کند این است که، به تلاش تان ادامه دهید نه به اشتیاقتان. اگر برای هیچ چیز بخصوصی اشتیاق بالایی ندارید، کاری را انتخاب کنید و آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. اشتیاق گاهی زمانی ایجاد می شود که کاری را به خوبی انجام می دهید
۲۲. آماده پیروزی باشید.
یکی دیگر از کلیدهای موفقیتی که مارک کیوبِن به آن اشاره میکند این است که همه انسان ها میخواهند پیروز شوند، اما تعداد کمی حاضرند کاری را انجام دهند که برای پیروزی لازم است. اگر به بردن اهمیت می دهید، آنچه که نیاز است را انجام دهید.
۲۳. شما مجبور نیستید که همیشه پیروز شوید.
از طرف دیگر، زندگی همیشه راجع به پیروز شدن نیست. مهم نیست که چقدر شما قوی هستید و یا چقدر ثروتمند، زیبا، باهوش، با استعداد و یا دوست داشتنی هستید، همیشه کسی وجود دارد که از شما بهتر است. در آخر همه ما انسان ها به یک مکان میرویم.
۲۴. پدر و مادرتان را دوست که داشته باشید و به آنها احترام بگذارید.
اگر هنوز هم در کنارتان هستند، هرچه عشق دارید به آنها عطا کنید. اگر آنقدر خوش شانس بوده اید که پدر و مادری دوست داشتنی نصیبتان شده، خیلی آسان است که این موهبت را نادیده بگیرید، چرا که آنها همیشه در کنار شما هستند. اما تا ابد اینگونه نخواهد بود.
۲۵. دو مفهوم لذت و خوشحالی را با هم اشتباه نگیرید.
لذت ، از چیزهای کوچک می آید که به ما شادی موقتی ای می دهند مانند خرید، نوشیدن الکل، داشتن روابط جنسی، گوش دادن به موسیقی های شگفت انگیز، دیدن زیبایی های بسیار. خوشحالی معنایی عمیق تر است که از تداوم اثر طولانی مدت لذت و از حقیقت و معنا بخشیدن به خویش میآید. لذت برای داشتن یک زندگی شاد مهم است، اما به تنهایی کافی نیست.
بسیار عالی، باتشکر
ببخشید در ۲ گزینه اول تفاوت آنچه دوست داریم با اهداف ما چیه؟
چون اهداف ما یا همان علایق ماست یا راهی برای رسیدن به علایق ماست
برا همین سوال برام پیش اومد با تشکر
درود مطالب فوق العاده عالی بود فقط ۲۰ تا موردش نیست 🙂 نوشتید ۴۵ روش ولی ۲۵ روش هست
👌برای دیگران زندگی نکنیم.
👌مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیریم.
ممنونم
ممنون از ارائه راه های ساده اما با اتریش عمیق
سپاس
چه جالب خوشحالی و لذت دوتا مفهوم جدا از همن نمیدونستم
باید به تلاشمون تا میتونیم ادامه بدیم
با سلام و سپاس
مقاله جالب, جمع و جور و کاربردی مفیدی است که اشتیاق به شادی به تنهایی فقط یک خواستن حتا صادقانه نیست و به انجام اعمالی نیاز دارد مطلب با موفقیت این اعمال را ساده کرده است پس چرا انجام انها برای من اسان نیست؟
من به عادتهایم (هرچه هست) به شدت وانستگی دارم و از تغییر انها و اثراتش در زندگیم می ترسم چون فکر می کنم تغییر سبب به خطر افتادن (توهم) زندگی و اینده ام می شوند… در واقع همه انسانها برده عادتهای خویشند…
بعضی از اموری که در مطلب بالا اشاره شد نیاز به توانایی مالی اندکی دارند پس کار می کنم تا به انها برسم و به این شیوه انقدر ادامه می دهم که از یادم می رود (توهمی دیگر) که زندگی برای کار نیست, بلکه کار برای زندگی است تا من مستقل, اجتماعی, خودکفا و موفق باشم…
کار خیلی دشواریه ولی