ما اختاپوس هستیم! شباهت های عملکرد ذهن و روح انسان با اختاپوس
ما اختاپوس هستیم!
به تازگی متوجه شدم که اختاپوس ها دارای یک سیستم عصبی ویژه و بسیار پیچیده هستند. در این سیستم عصبی، سه پنجم از اعصاب در بازو های اختاپوس پراکنده هستند. هر کدام از بازو ها می توانند به طور نیمه مستقل فکر و عمل کنند. برای مثال اگر یکی از بازو های اختاپوس از او جدا شود تا چند ساعت می تواند به زندگی عادی اش ادامه دهد یا شکار کند و حتی متوجه این جدا شدن نباشد. اما چه شباهتی بین ما انسان ها و اختاپوس وجود دارد؟ با این مقاله همراه باشید.
عملکرد این سیستم به خودی خود شگفت انگیز است و مقایسه این ساز و کار با وجودیت انسان و چگونگی روابط او با دیگران و خود می تواند جالب باشد. نویسنده این نوع مقایسه و تحلیل را تئوری اختاپوس نامیده است و عنوان می کند که این یک ایدئولوژی شخصی است. هدف از درک این تئوری و سیستم اعصاب اختاپوس، درک بهتر رشد شخصی و روابط اجتماعی و تامل در شباهت های میان انسان و اختاپوس است.
بیایید اختاپوس را یک جزء اصلی در نظر بگیریم؛ در این حالت هر کدام از بازو ها جزیی نیمه مستقل از خود اختاپوس هستند. در حالیکه هر بازو کاملا با بازوی دیگر تفاوت دارد. در واقع هیچکدام از بازو ها شبیه به هم نیستند. همانطور که هر انسان با ویژگی های فیزیکی و غیرفیزیکی منحصر بفردی متولد می شود. تمام این تفاوت ها موجب می شود هر فرد یا هر بازو درک متفاوتی از جهان پیرامون خود داشته باشد.
هر کدام از ما به کمک ویژگی های جسمی و روحی مان تجربیات و افکار و عقاید مخصوص خودمان را پرورش می دهیم، در عین حال به اختاپوس درونمان کمک می کنیم سالم و متعادل رشد کند و قسمت های مختلف روح و جسم خود را دوست بدارد. همانطور که وجود تنوع در اجتماع های انسانی مورد نیاز است و باعث پیشرفت می شود، داشتن بازو های مختلف می تواند به رشد شخصی و زندگی سالم کمک کند.
پیشنهاد مطالعه: “هدف راستین آفرینش انسان و جهان هستی چیست؟_ قسمت اول :پرسش های بنیادین“
بسیاری از افراد ممکن است در زندگی خود تجربیات ناخوشایندی داشته باشند که باعث شود از خود واقعی شان فاصله بگیرند. این تجربیات ناخوشایند یا تروما ها باعث می شوند فرد به دنبال پنهان کردن خود و احساسش از جامعه فاصله بگیرد. به دنبال این فاصله گرفتن فرد ممکن است با حصار ها و دیوار های ذهنی خود را محدود کند. اگرچه این محدود کردن ممکن است در ابتدا به فرد احساس امنیت بدهد اما به مرور باعث دور افتادن از واقعیت شده و مانع بروز خود واقعی فرد می شود.
با وجود این موانع احساس وحدت بین اجزا از بین رفته و ارتباط سالم آن ها خدشه دار می شود. اجزاء دیگر قادر نخواهند بود با برقراری ارتباط سالم با هم همدلی کنند یا یکدیگر را بهتر بشناسند. این عدم ارتباط سالم باعث افزایش تنش، پیش داوری ها و تعصبات می شود. به دنبال این ها هر فرد برای دفاع از خود وارد درگیری با دیگران خواهد شد. این وضعیت برای بازو ها و خود اختاپوس خطرناک است. هرچقدر اختلاف و نزاع میان بازو ها شدیدتر باشد اختاپوس آسیب بیشتری می بیند.
پیشنهاد مطالعه: “چگونه خردمند باشیم؟ ۵ راز زندگی انسان های فرهیخته“
اجزای نیمه مستقل می توانند بجای ایجاد درگیری به رشد فردی خود و دیگر اجزا کمک کنند. اگرچه مسیر رشد ساده نیست اما با گذشت زمان و کسب تجربه قادر خواهند بود به همدلی و رشد ادامه دهند. مشابه این کمک در پیشرفت و رشد در جامعه انسانی هم دیده می شود. انسان های بسیاری هستند که نقش اساسی در پیشرفت و رشد دوستان و همراهانشان ایفا کرده اند.
هر فرد ممکن است در مجموعه های اجتماعی مختلف نقش های مختلفی ایفا کند. هر کدام از این بخش ها را می تواند به یک اختاپوس شبیه دانست. برای مثال من در خانواده خودم یکی از بازو های اختاپوس خانواده هستم. یا هر فرد در کمپانی ای که مشغول به کار است یکی از بازو های اختاپوس کمپانی به شمار می رود. حتی بر اساس بسیاری از آموزه های مذهبی انسان می تواند جزیی از یک روح برتر یا روحی جهان شمول باشد.
یک اختاپوس 
بدون بازوهایش قادر به زیستن نیست و همچنین هیچکدام از بازو ها بدون اختاپوس دوام نخواهند آورد. زمانی که همه افراد متوجه شوند زندگی همه در گرو همکاری و همدلی است قطعا برای ساختن جامعه ای بهتر تلاش می کنند. بدین صورت اختاپوس جامعه سالم تر رشد خواهد کرد و قوی تر می شود. برای رسیدن به شرایط هر جزء می بایست همزمان به رشد شخصی خود و کمک به دیگران دقت داشته باشد. می توانیم یک فرمول کلی برای رسیدن به این هدف در نظر بگیریم:
سلامت و رشد اختاپوس = سطح هماهنگی و همدلی بین اجزاء ₓ سلامت هر کدام از اجزاء
برای ارتقاء سلامت و افزایش آگاهی بازو ها، فکر کردن به سوالات زیر می تواند کمک کننده باشد:
- من چه موانع و دیوار های ذهنی را برای خودم ایجاد کرده ام؟ چگونه می توانم ازز وضعیتم آگاه تر شوم؟
- چگونه می توانم با خود واقعی ام ارتباط برقرار کنم؟ چگونه می توانم خود واقعی ام را بروز دهم؟
- آیا از موانع و دیوارهایی که بقیه برای خودشان ایجاد کرده اند آگاه هستم؟ چگونه می توانم شناختم را درباره آن ها افزایش دهم؟
- چگونه می توانم به دیگران کمک کنم با خود واقعی شان ارتباط بگیرند؟
- من عضوی از کدام سیستم های اجتماعی هستم و نقشم چیست؟
- رفتار ها و اعمال من چه تاثیری روی همنوعان من می گذارد؟
- چگونه می توانم میان تمایل خودم به رشد فردی و کمک به دیگران تعادل برقرار کنم؟
کلیپ پیشنهادی: “شما قطره ای از اقیانوس نیستید، بلکه اقیانوسی هستید در یک قطره! ( دیدگاه JIM CARREY در مورد وحدت وجود)“
تئوری 
اختاپوس یک تئوری شخصی است و بر اساس نگاه به سیستم اعصاب اختاپوس و مقایسه آن با انسان بود. هنوز جنبه های بسیاری از این مقایسه مورد بحث قرار نگرفته است. برای مثال:
- آیا داشتن بازو های بسیار زیاد در نهایت موجب تنش و ایجاد مشکل می شود؟ اختاپوس فقط ۸ بازو دارد. آیا این عدد بهینه است؟ آیا تعداد انسان ها در جامعه نیز حد معینی دارد؟
- اگر یکی از بازو ها به بسیاری از دیگر بازو ها آسیب برساند آیا اختاپوس و دیگر اجزاء حق دارند او را از سیستم جدا کنند؟ نمونه انسانی این وضعیت در خصوص ارتکاب جرم و مجازات آن مطرح است.
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما در بخش کامنت ها به اشتراک بگذارید.
موضوع جالبی بود با تشکر