|

آیا واقعاً چیزی به اسم بدشانسی و نفرین شده بودن وجود دارد؟

cursed_land_by_pixx_73-d3f0z17

آیا واقعاً چیزی به اسم بدشانسی و نفرین شده بودن وجود دارد؟

جواب این سوال این است: هم بله و هم خیر.

یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که فکر میکنیم و باور داریم که چیزی خارج از وجود ما میتواند بر ما قدرتی داشته باشد؛ قدرتی که ما را با آن کنترل کند، بیازارد، و یا نفرینمان کند. متاسفانه این ریشه از باورهای غلط ما در کودکی بر دیو و پری و… دارد، که کسی میتواند با خواندن وردی  ما را جادو کند، به تسخیر خود در آورد و یا رنجمان دهد.

تمام این تصورات اشتباه است و بر اساس این باور اشتباه بنا شده که همه ما موجودات را از هم جدا میداند. در صورتیکه همه ما با هم یکی هستیم و کاملاً بهم پیوسته ایم. این پیوند به تارعنکبوت الهی شناخته میشود. تار عنکبوتی که اگر یادبگیری به افکار، باورها، قضاوتها، فرضیات و دیگر بازی های ذهنی ات اعتماد نکنی ؛ میتوانی براحتی آنرا ببینی و تجربه اش کنی. اما برای این منظور باید خود آگاهی را بیشتر کرد. :

آیا به اندازه کافی از خودآگاهی برخوردارید؟ اگر اینطور است، پس میتوانید این را درک کنید که در واقع مسئول بدشانسی هایتان  و یا لااقل آنچه آنرا بدشانسی میدانید؛ تنها خودتان هستید

اگر بطور ناخودآگاه باور داشته باشید که لایق زجر و رنج کشیدن هستید، به هر حال راهی برای اثبات این عقیده و تجلی اش در زندگیتان می یابید.

میتوانید این را قانون جذب هم بنامید. چون بهرحال آنچه فکر میکنید، در واقعیت شما بازتاب یافته است. و یا اگر بخواهید نام علمی تری برایش پیدا کنید، آنرا « تعصب تاکیدی» بنامید.

تعصب تاکیدی چیست؟

تعصب تاکیدی یکجور حقه روانی است که اغلب باعث رفتارهای نامعقول و هراس انگیز میشود. اساساً ما تمایل داریم تا دنیا را از پس درک و تصورات خودمان ببینیم. برای مثال، اگر به چیز خاصی باور داشته باشیم، برای تایید این باورمان همه جا بدنبال نشانه هایی در خواب، نمادها، همزمانی ها، معجزات و غیره میگردیم. هرچند ممکن است این باور هیچ واقعیتی نداشته باشد.

بنابراین اگر به جادوی سیاه اعتقاد داشته باشید و تصور کنید که چیزی بیرون از خودتان میتواند سرنوشت و اراده شما را کنترل کند؛ پس به تعصب تاکیدی بدشانس بودن یا نفرین شده بودن دچار هستید. علاوه بر آن اگر قبلاً کمی سراغ طلسم نویسی برای دیگران و جادوی سیاه رفته باشید و حالا احساس عذاب وجدان کنید، احتمال دارد که بطور ناخودآگاه، این باور که بخاطر کار غلطتان «لایق رنج کشیدن» هستید را پرورش دهید. بنابراین با همین حس گناه، بطور ناخودآگاه بدنبال هر چیزی هستید که بدشانسی یا نفرین شده بودنتان را تایید کند و اینگونه خود را نیز تنبیه میکنید. البته قانون کارما مطمئنا در جایی از زندگی نتیجه بدخواهی شما برای دیگران را میدهد ولی نیازی نیست که هرلحظه خود را بخاطر آن مستحق عذاب بدانید، تنها کافیست تا مسئولیت کارهای خود را بعهده بگیرید و از این پس با آگاهی بیشتری عمل کنید.

متاسفانه تنها بدشانسی که دارید همانیست که در نتیجه باور غلط خود در جدا بودن از همه چیز برای خود ساخته اید. باور به اینکه بی قدرتید و سزاوار مجازات هستید.

در حقیقت فرقی ندارد که خوش شانس باشید یا بدشانس، چیزهای بد همیشه رخ میدهند. اما ادراک و عقاید اساسی و دیدتان به دنیا، همه در چگونگی رویارویی تان با این شرایط نقش دارند که یا از این شرایط چیزی می آموزید و یا میگذارید عذابتان دهند.

هروقت فکر میکنید دنیا برضدتان شده، بدنبال آرامش درونیتان بگردید.

درواقع این دید که فکر کنید دنیا و آدمهایش همه بر ضد شما شده اند و یکی پس از دیگری برایتان مشکل جدیدی درست میکنند؛ دید بسیار محدود و بچه گانه ایست. حقیقت اینست که زندگی از آن «خود توهمی که برای خود ساخته اید» بسیار بزرگتر است.

یکی از بهترین راه ها برای اینکه از این نگرش «خود متمرکز» بیرون آیید، درون نگری و افزایش خودآگاهی است. درصورت تمایل میتوانید  مقاله باز کردن قلب- ۹ تمرین برای رسیدن به صلح درون و آرامش ذهن را مطالعه نمایید و نیز از دوره های آموزشی راستمرد برای افزایش خودآگاهی و پیشرفت درونی دراز مدت و اصولی خود استفاده کنید..

همچنین ریشه یابی باورهای درونی  و چگونگی تاثیر گذاشتن آنها بر زندگیتان میتواند بسیار کمک کننده باشد.

درآخر توصیه میکنم که یک روز را با دید مثبت به همه داشته هایتان سپری کنید. زیبایی نهادینه شده در درون خود، دیگران و دنیای بیرون را علی رغم سیاهی های اطرافش ببینید.

دریابید که تنها بدشانسی تان همان توهم قربانی بودنی ست که برای خود بوجود آورده اید که مانع از آزاد بودنتان و دریافت خیر و برکت الهی میشود.

بیاد داشته باشید که شما خالق واقعیت اکنون خود هستید.

منبع:lonerwolf.com/bad-luck-cursed-person

 

نوشته‌های مشابه

17 دیدگاه

  1. با سپاس فراوان
    مطلبی بسیار جالب و در زمانی که باید. وقتی بخاطر شرایط نابسامان بیرونی (اطرافیان و جامعه و کمبودها…), زندگی برای ما سخت و غیر قابل تحمل می شود و پیش ساخت ها یا باور ذهنی ما درست شکل نگرفته باشد, اعتقادات عجیب و غریبی در قالب خرافات شکل می یابند, ولی همه انها محصول این ذهنیت است که چرا کسی از بیرون, به فریاد یا کمک من نمی اید؟ این تفکر نادرست که الزاما کسی یا چیزی باید از خارج وجود من به مدد من آید سبب می شود که عده ای خود را با مواد مخدر, محرک یا الکل, به ظاهر ارامش داده و از دردهای فکری رهایی یابند, عده ای دیگر در این سودا, به اصولی روی می آورند که به خدا و معنویت ارتباطی ندارد آویزان شدن از سکس, مواد و خرافات و…, ناشی از عدم نگاه درست من به زندگی و زیستن است.
    روی اوردن به دعا نویسی که خود معطل پول من است چیزی به زندگی امثال من نمی افزاید ولی چون همه درها را ظاهرا به روی خود بسته و قفل شده می دانم به مانند غریقی در دریا به همه چیز چنگ می اندازم, وضع که بهتر نمی شود, پیچیده تر هم می شود زیرا حالا توهم و باورهای ناصحیح دیگری هم به زندگیم اضافه شده است.
    متصورم لزوم گشتن, برای یافتن دانشی مفید باید از مهمترین کارهایم باشد, ولی کافی نیست, عمل به آن یافته هاست که به آگاهی و هوشیاری منجر می شود. “آرامش و شادی و خوشبختی” محصول, پذیرش, درک دیگران در لحظه, صلح, دوستی, و… است که از هوشیاری ناشی می شود نه دور کردن چشم زخم… ,ضروری است که قبل از افتادن به هر دردسر خود ساخته ای, دلایل آن بر ما روشن باشد. ممنون.

  2. عالییییی بود، دقیقا به همچین مقاله ای نیاز داشتم تو این برهه زمانی، خیلی ممنونم از زحماتتون. همیشه تا چک میکنم سایت رو نکته ی مثبتی ازش یاد می گیرم. امیدوارم چندین برابرانرژی این کارهای نیک به شما برگرده.

دیدگاهتان را بنویسید