10 حقیقت معنوی که در مدرسه به ما یاد نداده اند!!
اگر این 10 حقیقت معنوی در مدارسمان ، در برنامه های اصلی رسانه هایمان و در کتاب های تاریخیمان به ما یاد داده میشد ، دنیا چه شکلی پیدا میکرد ؟
ما چطور میتوانیم سیستم را طوری تغییر دهیم که این موضوعات را به نسل های آینده مان معرفی کند ؟ پس از بازشناسی موفق این 10 حقیقت معنوی ، جهان چگونه خواهد بود ؟
1. ما وجود روحانی در یک سفر انسانی هستیم .
پیش از اینکه درون بدن های فیزیکیمان نزول کنیم ، ما برنامه ریزی میکنیم که پس از بیداری و آگاه شدن چه کس یا چه چیزی باشیم . رحم مادر مانند تونل فراموشی است و ما میدانستیم که به یاد آوردن ، چالش سختی خواهد بود . بزرگترین ریسکی که ما میپذریم این است که هرگز دیگر به یاد نیاوریم . ما هیچوقت از منبع نورمان جدا نمیشویم ، هرچند این ارتباط بسیار کش آمده و باریک شده تا به این قسمت از جهان برسد . چالش ما تقویت و رشد این ارتباط است تا خود حقیقی مان را به به یاد آورده و باز بشناسیم .
2. روح ما هیچوقت نمیمیرد ، ما فقط استقرارمان را تغییر میدهیم .
به عنوان بارقه ای از نور منشا ، ما به طور نامحدود به جریانی از تجربه متصل هستیم . هنگامی که موقع قطع جریان زندگی از بدن فیزیکی ما میرسد ، بارقه نور وجودی ما صعود میکند و از بدن فیزیکی ما خارج میشود . ما تجربیات طول زندگیمان را همراه خود میبریم ، اما استقرار ما به سطح ارتعاشی کمی متفاوت تر از انرژی تغییر میکند . ما همچنان به عنوان شخصی که به عنوان انسان بودیم وجود خواهیم داشت ، درست مانند انسان های زیادی که قبلا بوده ایم . هر زندگی برای ما تجربه و آگاهی به ارمغان میاورد .
3. هرچیز، ارتعاش انرژی در یک فرکانس مشخص است .
تمام موجودات زنده روی زمین دارای آگاهی هستند ، حتی درختان و سنگها . هرچیز یا هرکس به یک درختِ زندگی یا منبع لاینتهای انرژی متصل است . ما میتوانیم به آگاهی درختها و سنگها متصل شویم و از طریق ارتعاش مخصوص انرژیشان با آنها ارتباط برقرار کنیم . بدن ما از 70% آب تشکیل شده است و میتواند از طریق افکار ، صدا ها ، رنگها و عشق برای یک فرکانس مشخص ارتعاشی برنامه ریزی شود و شکل بگیرد . زمانی که این ارتعاشات را درک کنیم ، مکانیزم درمان های جایگزین و جامع برای هر بیماری در بدن، با تغییر در ارتعاش آب را متوجه خواهیم شد .
_________________________________
مقاله مرتبط: راهنمای دریافت انرژی از درختان
_________________________________
4. افکار ما ، واقعیت مارا شکل میدهند ( ما روزانه بیش از 60 هزار فکر داریم )
تمام افکار انرژی هایی هستند که آشکار کننده چیزی هستند که ما به عنوان واقعیت میبینیم . همیشه آگاه باشید که افکار شما اولین چیزهایی هستند که مسئولیت ساخت واقعیت شما را دارند . این یک مفهوم ساده است اما نیاز است که از آن مطلع بود و روی آن کار کرد . اگر تمام افراد دنیا افکارشان را به سمت صلح و آزادی تغییر دهند دیگر هیچ جنگ یا ظلمی وجود نخواهد داشت . تمرکز بر افکار منفی باعث ایجاد فرکانس های ارتعاشی پایین و تمرکز بر افکار مثبت باعث افزایش فرکانس های ارتعاشی میشود . واقعیت ما جلوه ی چیزیست که آنرا با الگو های فکریمان ایجاد میکنیم .
_______________________________________
مقاله مرتبط: آیا با نیروی ذهن میتوان از جنگ جلوگیری کرد؟
_______________________________________
5. ما همان چیزی هستیم که منتظرش بوده ایم .
نژاد ها و ابعاد وجودی زیادی روی سیاره ما در حال حاضر حضور دارند . ما داوطلبانه در این زمان و اینجا در پاسخ به درخواست آگاهی سیاره زمین ، که از ما کمک خواسته حضور داریم . ما از سیارات ، جهان ها و کهکشانهای دیگر به اینجا آمده ایم . بسیاری ، زمانی به اینجا میایند که شانسی برای رسیدن به ” دوران طلایی ” پس از ” دوران سقوط ” روی زمین وجود داشته است . اگر چه نمیتوان گفت این زمان های انتقال دوران ها کاملا موفقیت آمیز بودند ، اما میتوان گفت تمام اینها آماده سازی هایی برای زمان حال حاضر بوده است .
___________________________________
مقاله مرتبط: توانایی ها و نشانه های رزم آوران نور
___________________________________
6. بسیاری از ما ، چندین مرتبه قبلا در زمین به هدف آماده کردن زندگی حال حاضرمان حلول کرده ایم .
روح هایی برای نشان دادن راه به بقیه و رهبری و روح هایی فقط برای نظاره کردن افزایش فرکانس ارتعاشی نسل بشر در هماهنگی با سیاره مان در اینجا حضور دارند . این افزایش فرکانس ارتعاشی در هماهنگی با سیاره زمین بر روی منظومه شمسی ، کهکشان ، تمام کائنات و فراتر از آن اثر میگذارد . روح هایی که رهبری کننده هستند هیچوقت از تعلیم بقیه روح ها دست نمیکشند و ما بایستی درسهای زیادی از آنها یاد بگیریم تا خودمان را در این حلول تعالی بخشیم . یکی از بزرگترین راز های دنیا دامنه اثر این حلول های مکرر بر تمام موجودات جهان است . برخی معتقدند چرخه حلول کردن به پایان رسیده و این دوره زندگی ما فرصتی برای رهایی از چرخه کارما و یا متوازن کردن اعمالمان است .
__________________________________________
مقاله مرتبط: شما اینجایید تا آینده بشریت را متحول کنید!
__________________________________________
7. ما هیچوقت تنها نیستیم .
ما هرگز بدون کمک راهنماهای معنوی و فرشتگان یا ارتعاشات بالای نور الهی که با روح ما توافق کرده اند تا در مسیر تعالی و صعود، ما را هدایت و کمک کنند نمیتوانستیم وجود داشته باشیم . آنها در سطوح ارتعاشی بالاتر یا ابعاد بالاتری از ما وجود دارند که به همین خاطر بیشتر ما نمیتوانیم آنها را ببینیم . آنها همیشه با ما هستند و صبورانه منتظرمان هستند تا ما ازشان کمک بخواهیم ، چرا که ما در سیاره ای با اراده آزاد زندگی میکنیم . آنها به قوانین مداخله گرانه به دلیل آزادی اراده ما متعهد هستند اما اگر ما با خلوص کامل ازشان تقاضای کمک کنیم ، آنها با روش های خلاقانه به ما راهی برای خواسته مان نشان میدهند . بیشترین راهنمایی از درون ما و از طریق پروسه تله پاتی یا نوعی درک درونی به ما به شکل یک ایده در ذهنمان القا میشود . همچنین این شکل از پیامهای راهنما میتواند از طریق دیگر افرادی که ممکن است برای شنیدن ایده های این راهنما ها وارد سطوح ارتعاشی شان میشوند هم به ما داده شود .
8. زمان یک توهم است .
ما یک گذشته و یک آینده ای که قبلا در آن بوده ایم داریم . اکثریت اجزای انرژی ما ( روح ما ) در یک موقعیت ” بی زمان ” وجود دارد . زمان به عنوان جزئی از تجربه کردن ایجاد شده، به علاوه که خود ایجاد کننده مفهوم تجربه است . مراقبه یا ” سفر به درون ” کلیدی برای بازگشت به موقعیت ” بی زمانی ” است ، جایی که تمام پاسخ هارا در خود جا داده است .
9. صعود کردن به معنای رفتن به جایی نیست .
صعود کردن، یک وضعیت وجودی و تمرکز بر آگاهی در سطوح بالاتر فرکانس ارتعاشی است . این همان چیزی است که ما برای آن ساخته شدیم یعنی ” جلو رفتن و تجربه کردن ” و سپس بازگرداندن این تجربه ها به منشاشان در یک حلقه بی انتها از همکاری و تسلط یافتن در راستای این صعود . دستاورد اصلی حلول فیزیکی در این زمان این است که مانند ققنوس ، از میان خاکستر به سعادت و نور عشق بازخیزیم . اگر وجود خودمان از عشق باشد میتوانیم این کار را انجام دهیم .
10 . عشق تمام چیزی است که وجود دارد .
یافتن عشق و اتصال دوباره به آن مهمترین کاری است که ما به عنوان انسان میتوانیم انجام دهیم . منشا این مسئله داشتن عشق بی قید و شرط است و ما هم از جنس عشق هستیم ، از آنجایی که ما بارقه ای از منبع آفرینش هستیم . ما همان چیزی هستیم که در پی آن هستیم . داشتن عشق بی قید و شرط نسبت به خودتان کلیدی برای بازگرداندن همین عشق به منشا اصلی آن است . زمانی که افراد این حقیقت را درک کنند تغییر در یکایکشان آغاز میشود . ما مسئول این نیستیم که دیگران را نسبت به حقیقت وجودمان قانع کنیم ، اما به جای آن تنها کاری که باید انجام دهیم این است که خودمان تبدیل به حقیقت شویم ، در این صورت دیگران خود به خود راه مارا دنبال میکنند . اما چگونه باید این کار را انجام دهیم ؟ باید طوری باشیم که حقیقت خود را با کلام بیان کنیم ، و شاهد تغییر کردن دنیا مقابل چشمانمان باشیم . زمانی که مسئولیت خودمان ، افکارمان و اعمالمان را بپذیریم یک جهش بزرگ برای آینده فرزندانمان و آینده انسانیت به عنوان موجوداتی روحانی در یک سفر انسانی ایجاد کرده ایم . ما در تمام طول تاریخ سیاره زمین بهترین موقعیت را داریم تا بهترین نمونه ی یک انسان باشیم . این مسئولیت به عهده ماست که آینده تا چه حد با شکوهی برای انسانیتی که در سفینه ای فضایی به نام زمین وجود دارد را رقم بزنیم .
منبع: www.spiritualunite.com
مترجم: آرمین، همکار راستمرد
کاش تو مدرسه کمی در مورد مدیریت اضطراب و افسردگی بهمون یاد میدادن
زیبااترین قسمت سایت بود
چرا…
صادقانه
پراز آگاهی ،روشنی
هدایت قوی
هر کی علاقمنده به امور ماورایی باید ابن مقاله رو بخونه
آخرش به عشق ختم شد درست و دقیق
ترتیب عالی (مطالب)
پر از عشق باشی گرد آورنده این مقاله
راستمرد سرشار از عشق الهی باشی…
والا تومدرسه چی به آدم یاد میدن مگه؟
بسیار عالی
البته منظور گزینه ی 2 تناسخ نیست.
خیلی جالب بود
عاااالی….لذت بردم
زیبا و تامل برانگیز 👌🌈🦋💙
درود
لطفا برامون بیشتر بنویسید
هنوز درگیریهای ذهنی که چرا اینجاییم و این ریسک رو پذیرفتیم که به یاد نیاریم اما بیاییم در من هست
هنوز نمیدونم چند بار زندگی کردم و الان نقشی که پذیرفتم چیه
لطفا برامون بیشتر بنویسید
عالی بود
تاادد
ممنون
عالی
ممنون از مطالبتون. برام جالبه كه چطور وقتي روح از بدن خارج ميشه و به مرحله عرفاني و اگاهي تو يه جسم ميرسه بعد از جسم خارج ميشه و تو بتن و رحم مادر همچي رو فراموش ميكنه بعد آيا بايد دوباره چندين سال عمر كنه با جسم جديد و خام اينطوري كه همچي رو فراموش كرده دوباره چطور كامل ميشه اگه تو جسم كسي باشه كه اصلا به عرفان اعتقاد نداره ونوقت چي ميشه همه زحملتش به هدر ميره و چرا اصلا خاطرات رو فراموش ميكنه اگه با خاطرات گذشته بدنيا بياد كامل تر نميشه؟!!!
با عشق و آرامش ♥
همچنان مطالبتان عالی بود خیلی استفاده کردم ممنونم
رفتن به مدرسه و دانشگاه بعد از ۱۸ سالگی اشتباه اشتباهههه چون وخت طلف کردن رو وفقط انجام میدی کاره دیگه ای نمیکنی
سلام تومدرسه به من میگفتندکه عشق خیابونی نداشته باش ولی هیچوقت بهم نگفته بودندکه عشق همه چیزه اول عشق به خدا بعدبه خودت بعدباقی افراد…..
دقیقا
خیلی خوب بود … این مسایل فقط محدود به مدارس نیست … آیین پدران ماست که به ما هم منتقل شده.. و هر موقع بخوایم میتونیم تغییرش بدیم
سلام
من خودم بچه دارم و امیدوارم فرزندم داخل این سیستم آموزشی پر از استرس و اضطراب بزرگ نشه واقعا مدرسه برای من و هم نسلهای من فقط زجر و عذاب بود
با سلام و تشکر از پست بسیار جالبتون
خواستم بگم توی مدرسه اینقدر بد رفتار و بد اخلاق بودند بخصوص معلم های دینی و قرآن که من خودم بشخصه از هرچی مسئله عرفانی بود بدمی آمد امیدوارم سیستم آموزش تغییر پیدا بکنه و مسائل پایه رو حداقل یاد بچه ها بدن.
ممنون معرکه بود.
در ضمن صوت انرزی هم خیلی به موقع بود.
تا فردا باید خودمو برای یک جلسه حالگیری اماده کنم لطفا برام دعا کنید
ممنون
این مقاله خیلی مفید بود برای من. یه جور پیش نیاز بود برای بسیاری از مطالبی که در اینجا ارائه شده. در واقع پیش از آنکه لینک هایی که داخل متن هست رو بخونم باید این یکی رو میخوندم.
خلاصه مرسی