چگونه هوش احساسی و معنوی خود را افزایش دهیم

چگونه هوش احساسی و معنوی خود را افزایش دهیم

  هوش احساسی و معنوی به معنای مهارت دیدن تصاویر بزرگتر است. به معنای دیدن رابطه علت و معلولی در زندگی، بیشتر از آنچه که افراد عادی همواره به آن توجه می کنند. ما به عنوان انسان، مایل هستیم باور کنیم که مسیر معینی از زندگی برایمان مقدر شده. زندگی اعضای خانواده و دوستانمان هم مثل ماست؛ بنابراین این حقیقت وجودی ماست و آن را می پذیریم. قطعا همیشه متوجه وجود افرادی بوده ایم که اصطلاحا مردم “موفقی” هستند و به روش و مسیری در زندگی دست یافته اند که ما هرگز آن را برای خودمان تصور نمی کردیم؛ با اینحال احساس می کنیم که چقدر این افراد متفاوت، خاص و خوشبخت هستند!

اما حقیقتا اینطور نیست! آنها فقط دارای یک هوش احساسی و معنوی برتر هستند که به آنها اجازه می دهد زندگی شان را ورای محدودیت های مرسوم در دنیای اطراف، بسازند. می خواهم نشان دهم که چگونه شما هم می توانید به آن هوش دست یابید.

هوش احساسی و معنوی


بنابر آنچه گفته شد هوش احساسی و معنوی به معنای به جریان انداختن زندگی در بهترین شکل آن است. به جای آنکه در اطرافتان قدم بزنید و نظاره گر آن باشید که چگونه قربانی شرایط و رخدادهای زندگی هستید، نگاه دقیقی به خود بیندازید و از خود بپرسید: چه می شد اگر من می توانستم هر چیزی را خلق کنم و یا همه چیز را در زندگی ام تغییر دهم؟ شاید این باورها و اعتقادات، تصمیمات و عملکردهای خودم هستند که بر استعدادها و توانایی های من اثر می گذارند.

ارتباط زندگی و علت و معلول

بنا بر گفته افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، برای هر چیزی که در جهان مادی روی می دهد، رابطه علت و معلولی وجود دارد.

هنگامی که من شروع به افزایش آگاهی ام در این زمینه ها کردم، بلافاصله توانستم ببینم که هر منبعی که مرا در رسیدن به خواسته هایم هدایت می نمود را بیهوده صرف می کردم. در آن دوران، مدام در حال شکایت کردن بودم. عصبانی، گیج و سردرگم بودم. اگر کسی می آمد و می گفت: “چرا از ساختن چنین زندگی و شرایطی برای خودت دست نمی کشی؟” از هر مسئولیت و پاسخی سر باز می زدم.

به محض آنکه هوش احساسی و معنوی خود را افزایش می دهید، بخش بزرگتری از جهان را خواهید دید. بخشی که به شما بینش متفاوتی نسبت به برچسب هایی که به خودتان می چسباندید، خواهد داد. همچنین می توانید اثر علت و معلولی این برچسب ها را در زندگی و دست یافته هایتان ببینید. اغلب این دست یافته ها، آن نتایجی نبوده اند که می خواستید.

چگونه می توانید از امروز زندگی تان را تغییر دهید؟

این به معنای آن است که زندگی را از درون یک عدسی متفاوت تماشا کنید، و شروعی ست بر شناخت نگرش های محدود و چگونگی تغییر آنها. باور بر اینکه “من می توانم” تنها لازمه ی رسیدن به آن است:

– هیچ کاری را با این تفکر که قربانی شرایط هستید انجام ندهید. کنترل خود را در دست بگیرید. در برابر خود مسئول باشید. زیر بار داستان “من بیچاره” نروید!

– به چیزهای مثبتی متصل شوید که به شما درک سیستم نظارت درونتان را می دهند: کتاب های پیشرفت شخصی، فایل های صوتی، اجتماعی از افراد مثبت. از افرادی که دائما در حال ایفای نقش قربانی هستند فاصله بگیرید. آنها تنها سطح انرژی را در شما کاهش می دهند.

– به ندای درونتان گوش دهید. مکالمه درونی تان را بشنوید. به لغاتی که هنگام صحبت با دیگران انتخاب می کنید توجه کنید. مطمئن شوید که شامل می توانم، می خواهم و خواهم توانست، باشند و از گفتن حرف هایی مثل نمی توانم، نخواهم توانست، می خواهم اما… ، دوری کنید.

inner-voice

هر چیزی که ذهن بتواند ببیند و باور کند، می تواند محقق شود

  شاید نتوانید تصور کنید هنگامی که قدم در مسیر معنویات و احساسات می گذارید و دیگر درگیر نمایش دنیا نمی شوید، چقدر سریع همه چیز می تواند تغییر کند. در ذهنتان فضایی را برای باور اینکه هر چیزی ممکن است، باز کنید و درون این فضا شروع به خلق آنچه که دقیقا می خواهید نمایید:
فیزیکی: یک برنامه روزانه برای فعالیت های روزمره تان بچینید.
روانی: به آنچه که وارد ذهنتان می کنید و مکالمات درونی تان توجه کنید.
بصری: آینده تان را درست همانگونه که می خواهید طراحی و تصور کنید.

ممکن ها پایان ناپذیرند. به سفر به سمت زندگی خارق العاده خود خوش آمدید!


منبع: spiritual-unite.com

مترجم: الناز، همکار راستمرد

نوشته‌های مشابه

21 دیدگاه

  1. استفاده از اصطلاح علت و معلول یه اصطلاح مبهم و نامفهومه.
    با گفتن من میتوانم هیچ وقت نمیشه توانا شد،تنها چیزی که این میتوانم رو قدرت میبخشه اعتقاد به نیروی مافوق یعنی خداونده.باز کردن فضا برای باور خوب هست،ولی باور به چی؟ به قدرت فردی؟ این قدرت فردی از کجاست؟ مسلمه از خالق هستیه.پس ارتباط با خداوند میتونه همه چیزو برا انسان مکشوف کنه.
    داشتن هوش معنوی یعنی تمام افکار منفی رو از خود دور کردن،داشتن افکار مثبت،اطمینان به اینکه چیزی که میخوایم رو بدست بیاریم.از جملات تاکیدی هم میشه بعنوان یادآوریه ذهنی و ارتباط با خدا استفاده کرد

  2. زندگی میکنیم که تعالی یابیم نه اینکه وابسته مادیات، روابط و موقعیت ها شویم. در دنیای فیزیکی همه چیز در گذر است پس وابستگی نوعی بیماری است…. متاسفانه بعضی مواقع خیلی شبیه “اجتماع” میشویم !!!!

    با سپاس از راستمرد و مترجم مطلب بالا

  3. عالی بود. تا زمانی که انسان به مرحله هوش معنوی نرسد ذهن انتخابگر است یعنی از تمام صداهای موجود انچه را می خواهذ می شنود و از مجموعه وسیع جهانی, ان را می بیند که مطابق میلش باشد. حتا ویژه خودش یا سایرین واقعیت را وارونه, گرفته و به نمایش می گذارد.

  4. من این حقیقت قبول دارم که هر عواملی که در زندگی باشد که بگویم مانع ما بوده در رسیدن به هدف ،باز این خود من که باید به هدف می رسید
    با ایمان و باور رسیدن و برنامه ریزی همچنین بیان مثبت برای ترسیم آینده پس فردای ما از همین امروز ما نشات میگیره
    خیلی متشکرم از مطالب خوبتون

دیدگاهتان را بنویسید