باز کردن قلب – 9 تمرین برای رسیدن به صلح درون و آرامش ذهن

راه هایی برای باز کردن قلب

5a0d9cbadbb826a10d9c1f2fdd37a9d4

بله ذهن ضروری است. منطق هم مهم است. ولی وقتی ذهن تنها نیرویی باشد که ما برای راه بردن مسیر زندگیمان استفاده کنیم، از یک احساس ناراحتی عمیق رنج خواهیم برد که اکثرمان حتی از آن آگاه هم نیستیم.

وقتی که ذهن بر زندگی ما تسلط داشته باشد، تمام شگفتی های آن از دست میرود.

فردی که ذهنش بر او حاکم است، بجای دیدن واقعیت همانطوریکه واقعاً است، به همه چیز برچسب “خوب یا بد”، سیاه یا سفید”، ” مفید یا مضر” و غیره میزند. در نتیجه ی این نوع طرز فکر سخت و خشک است که ما تبدیل به آدمی مشکوک، خودخواه، بیمیل و خشمگین میشویم.

وقتی که با عشق قلبتان را باز میکنید، کم کم متوجه میشوید که تنها راهنمای حقیقی درون شماست.

در اینجا برخی تمرینات برای باز کردن قلبتان آورده شده:

تمرین 1- زمانی را در تنهایی و سکوت سپری کن

برای تنها بودنتان وقت بگذارید. اطمینان یابید که از هر نوع شکل از تکنولوژی(لپتاپ، کامپیوتر، موبایل، تبلت)، و نیز دیگر مردم، به دور هستید.

تنهایی جا را برای شما باز میکند تا به خود درونتان گوش سپارید.

در زندگی مدرن، ما انقدر با چیزهای بیرونی احاطه شده ایم که حواس ما را پرت میکنند و ما را از خود درونمان بیرون میکشند.

اگر بتوانید تا در تنهایی و سکوت بنشینید، زمینه ای عالی برای ارتباط با قلبتان را فراهم کرده اید.

در ابتدا ممکن است که حوصله تان سر برود، چون عادت و اعتیاد شما به انگیزشها پدیدار میشود. بعد ممکن است احساس ترس یا حتی ناراحتی کنید. تنهایی یک فضایی از صداقت است که احساسات حقیقی ما را بیرون میریزد. اگر که از خودتان میترسید یا وقتی تنهایید احساس کامل نبودن میکنید، این احساسات ( ترس و ناراحتی) اول نمایان میشوند.

تمرین 2- به خود آرامش بده

گفتن کلمات ساده و آرامش بخش به خود، به شما احساس حمایت زیادی میدهد. بیاد داشته باشید که کودک درون شما در قلبتان زندگی میکند. خود معصومتان را، همانطور که به یک کودک ترسیده آرامش میدهید، آرام کنید.

گفتن جملات محبت آمیز مثل: “اشکالی نداره”، “من کنارتم”، “تو خیلی قوی هستی”، “دوستت دارم”، قلبتان را تشویق میکند تا عمیق تر باز شود.

تمرین 3- به خود اجازه ی احساس کردن بده

وقتی که به خودتان اجازه دهید تا هر چه درونتان هست، هم خوشی و هم بدبختی را احساس کنید، در واقع دارید به خود اجازه ی رشد میدهید. باز کردن قلب یعنی داشتن شجاعت برای روبرو شدن و حس کردن کامل احساسات.

متاسفانه، دلیل اصلی اینکه ما با قلبمان خیلی بیگانه ایم، اول از همه بخاطر انکار برخی احساساتمان است. وقتی به خود اجازه ی نزدیکی به هر چه را قفل و زنجیر کرده بودی بدهید، درواقع پرشی عظیم به دریای قلبت داشته ای.

هروقت به این احساسات برخوردید، نفسی عمیق بکشید.( برای بهتر منتقل کردن این انرژیها به زمین، از پایین شکم نفس بکشید.) انرژی انباشته شده از این احساسات از هم پاشیده شده و در نتیجه حسی از وسعت درون و هم ترازی انرژی خواهید داشت.


https://rastmard.com/18036


تمرین 4- با مادر یا پدر درونت ارتباط برقرار کن

همه ی ما حضوری از پدر یا مادر الهی را درونمان داریم. این نیروها وقتیکه قلب شروع به باز شدن میکند ظاهر میشوند و ما میتوانیم تا پدر و مادر درونمان را هر زمانی صدا کنیم.

ممکن است خیلی از ما ها ارتباطات منفی با والدینمان داشته باشیم ولی والدین درون ما از والدین خودمان کاملاً متفاوتند.

والدین درونی بلاشرط ما را دوست داشته و حمایت میکنند. والد درونی سرپرست کودک درون ماست. بعبارت دیگر شما هر کاری بکنی یا کرده باشی، هر چیزی گفته باشی، هر فکری کرده باشی، بر عشق والد درونیتان به شما اثر نمیگذارد. این عشق قدرتمند بعنوان عشق بلاشرط ، شناخته میشود.

پس والدین درونیتان را به هر صورتی که دوست دارید صدا کنید. هر وقت که والد درونیتان ظاهر شد، حضور گرمش را درونتان احساس خواهید کرد.

hard-prayers-to-pray-for-your-kids

5- از قدرت دعا استفاده کن

کلمات انرژی اند و زمانیکه شما دعایی را با نیتی میخوانید، راهنمایی و حمایت را جذب میکنید. پس بسوی چیزی که باور محکمی به آن دارید(خدا) دعا کنید. خود عمل دعا کردن، به باز شدن قلبتان کمک میکند. وقتیکه به اندازه ی کافی فروتن و بی ریا باشید تا برای کمک از خدا خواهش کنید؛ راهنمایی را دریافت خواهید کرد. هستی همیشه در حال گوش کردن است.

نمونه ای از یک دعا:

“خدای عزیزم، لطفاً به من کمک کن تا قلبم را باز کنم و شجاعت اینرا داشته باشم تا هر چه درونم هست را حس کنم. به من کمک کن تا چیزی را که در قلبم زندانی کرده ام را ببینم و بتوانم از این بار درد رها شوم. انشاالله که با یادگیری من در اینکه چگونه در برابر احساساتم باز و پذیرا باشم، سفر زندگی ام  رشد و عمق پیدا کند. آمین!”

تمرین 7- احساس ناراحتی ات را در آغوش بکش

یکی از دلایلی که ما قلبهایمان را زندانی میکنیم این است که از احساس ناراحتی متنفریم. به ما یاد داده اند که “ناراحتی” بد است و یا نقد و سرزنش میشود یا بیحس و کشته. ولی حقیقت این است که هر چیزی که ما را پیچ و تاب میدهد و ناراحت میکند؛ بسیار باارزش است.

هر چیزی که ما به آن عکس العمل نشان میدهیم، هر درد و گیر عاطفی یا ترس درون ما، یک معلم بزرگ است.

تمرین 8- زیبایی را درون هر چیز پیدا کن

دیدن و سپاسگذاری از زیبایی، نیازمند قلبی باز است و همچنین نیازمند این است که شما سرعت روزانه ی زندگیتان را کاهش دهید.

زیبایی همه جا هست؛ در چهره ی دیگر مردم، در صداها، بو ها، تار و پود ها، حیوانات، درختان، ابرها، غذاها، ایده ها و یا حتی در غیر معمول ترین چیزها مثل زباله.

اگر بتوانید تا زیبایی را درون هر چیز پیدا کنید، دوباره عاشق زندگی خواهید شد.

تمرین 9- گریه کردن را یاد بگیر

اغلب ما انقدر از لحاظ عاطفی انباشته شده ایم که گریه کردن برایمان دشوار است. هرچه بزرگتر میشویم، بیشتر از گریه فاصله میگیریم. راه گلویمان تنگ میشود و خود را سرکوب میکنیم.

برای اینکه یاد بگیری که چطور گریه کنید باید به خودتان یکمقدار حریم شخصی بدهید. ممکن است بخواهید که فیلم غمکین و تاثیرگذاری را ببینید و یا به آهنگی گوش دهید که قلبتان را تکان میدهد. اگر ناراحتید و یا شکسته، گریه کنید.

بیاد داشته باشید که گریه کردن چیز کاملاً نرمالی است، خجالت ندارد و باید به آن افتخار کنید.

9- از قلبت بپرس که به چه چیز نیاز دارد.

ما انقدر به گوش کردن به ذهنمان عادت کردیم که فراموش کردیم چگونه به نیازهای قلبمان توجه کنیم. آخرین باری که از قلبتان پرسیدید برای اینکه حالش بهتر شود به چه نیاز دارد، کی بود؟ قلبهای ما برخلاف ذهن، همیشه صادقانه ترین جوابها را به ما میدهند. گاهی اوقات روبرو شدن با این جوابهای صادقانه سخت است، به همین دلیل اکثر مردم از قلب خود میترسند. چون چسبیدن به توهمات گولزنک ذهن بسیار راحت تر است. اما قلب هرگز حقیقت را مبهم نمیکند.

برای اینکه بتوانید از قلبتان خواسته هایش را بپرسید؛ باید ساکت و آرام باشید. قلب اکثراً با صداهای بیرونی زندگی مدرن خفه میشود و صدایش نمیرسد. هر سوالی که بطور طبیعی بروز میدهد را بپرسید. مثلاً: به چه نیاز داری؟ لطفاً بهم نشان بده-چگونه حس بهتری خواهم داشت؟

بخاطر داشته باشید که زبان قلب شما پیچیده است. ممکن است که یک جواب را در غالب یک حس فیزیکی در بدنتان بگیرید، یک تصویری در ذهنتان فلش بخورد، یک خاطره، یک حس شهودی یا یک کلمه ی خاموش. این به تمرین نیاز دارد ولی تا زمانیکه پذیرا باشد، خیلی سریع راهنمایی را دریافت خواهید کرد.


برای اینکه بتوایند باز کردن قلب را تمرین کنید، لازم است تا برای ریسک کردنهایی آماده شوید و از خطر نهراسید. سعی کنید در این راه قدمهای کوچک بردارید و احساساتتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.

از قضاوت و سرزنش درونی تان که میخواهد قلبتان را ببندد، آگاه شوید. منتقد درون شما صدای ترستان است که سعی دارد به شما بگوید که “احمق بنظر میرسی”. از این صدا آگاه شوید و با عشق نسبت به آن برخورد کنید. صدای ترس فقط دنبال عشق و توجه است.


آیا تا بحال تجربه ای برای بازکردن قلبتان داشته اید؟ چه پیشنهادهایی در این رابطه دارید؟ نظراتتان را در پایین مقاله با ما در میان بگذارید.


نوشته ی ویرایش یافته ای از: Aletheia Luma

view-source:https://lonerwolf.com/opening-your-heart/

نوشته‌های مشابه

23 دیدگاه

  1. عالی بود تجربه که زیاده مخصوصا وقتی توی شرایط بد قرار میگیریم باهاش حرف میزنم تا آرومش کنم فکر میکنم چون قلب هر انسانی جایگاه خداست توی هر شرایطی بهش یادآوری کنی که جایگاه خداست حالش خوب میشه

  2. با سپاس. مهمترین وظیفه و کار ذهن مراقبت و به اصطلاح حفاظت از جسم ماست بنابراین نگاهی ورای درون ما به هستی دارد ذهن واقعیت گراست همه چیز را در سبد قضاوت می گذارد تا مثلا چیزها و افراد بد به ما خسارت نزنند و در پی خوشبختی, لدت جویی های انی را ولو به هر قیمتی به ما تجویز و توجیه می کند هر ذهن ویژگی های خاص خودش را داراست اما مخرج مشترک ان با دیگر ذهن ها, قضاوت و تسلیم بودن به منطق (ولو خود ساخته) است اما دل (قلب) جایگاه حقیقی خود ماست یله, دل احساساتی و در واقع پیرو حقیقت است. تفاوت واقعیت با حقیقت در اینست که واقعیت انچیزی است که وجود دارد و حقیقت چیزی است که لزوما باید باشد ولی نیست مثلا خرافات, تعصب, طمع, حسد و… ناپسندیده است ولی وجود داشته, واقعیت است و در اکثر نقاط جهان حاکمیت دارد یا جنگ یک واقعیت تلخ و ضد بشری است که واقعیت دارد اما حقیقت نیست. دل ما در مسیر زندگی, زنگار می گیرد بایستی به ان توجه کرده و دیواره این زنگار را بتراشیم تا نور خدا به ان برسد…

  3. باسپاس و درود
    مطالب آموزنده این مقاله میرساند که نقطه اشتراک تو و دنیا از طریق قلب است.
    قلب همان دل است.
    دل هم راه ارتباط با پروردگار؛ وقتی دریچه قلبت باز باشد دریچه وجودت به سوی تمام زیبایی های این عالم گشوده میشود و این تویی شاهکار خلقت با قلبی آکنده از خوبی ها،پس دریچه قلبتان را باز کنید و لذت ببرید.
    سپاس از استاد ارجمند

  4. سلام عالی بود .

    قلب موتور یک ماشین هست و عقل چراغهای ان هستند اگر بدون هر کدام حرکت کنید خطر تصادف هست . دیدن افق روشن و حرکت به سمت ان …
    خواندن و هم خوانی کردن موسقیی که دوست دارین . کشیدن نقاشی ،دیدن حیواناتی که دوستشان داریم داشتن یک اکداریم کوجک در منزل و… اینها همه دریچه ای به سمت قلب روشن است

  5. سپاس،بسیار عالی بود!
    به نظر من زمانی رو که برای خلوت با خودمون در نظر می گیریم اگر با تصور های آرامش بخش همراه کنیم بسیار موثر تر خواهد بود.
    چشم هامون رو ببندیم،چند نفس عمیق بکشیم خودمون رو در مکانی که دوست داریم تصور کنیم،برای مثال می تونیم خودمون رو در یک باغ پر از گل تصور کنیم.قدم بزنیم و جمن ها رو زیر پامون احساس کنیم،جریان بادی که به موهامون میخوره،صدای آبشاری که در اون نزدیکی هست،گل های زیبا رو ببینیم و بوشون رو توی ذهنمون تصور کنیم.
    پ.ن:دوستان توی تصور سخت نگیرید و فکر نکنید وقتی میگن تصور حتما باید مثل یه فیلم پشت پلک های بستتون تصاویر رو ببینید،اصلا نیازی نیست،اون روشن بینی هست(اگه اشتباه نکنم) و یه چیز ذاتی،بعضی افراد به صورت غریزی این توانایی رو دارن پس به خودتون سخت نگیرید و تنها لذت ببرید

دیدگاهتان را بنویسید