اسرار روشنیدگی و حقایق پشت پرده آن

هدف نهایی رشد معنوی ما انسان ها رسیدن به روشنیدگی ست، چیزی که همه ما آرزویش را داریم.

از روشنیدگی به اشراق و نیروانا هم یاد شده ولی می توان به سادگی آنرا روشن شدگی، بیداری، رسیدن به نور درون و حقیقت درون دانست. اما چرا آنرا می جوییم؟ شاید به این دلیل که حس می کنیم هنوز آن چیزی که باید باشیم، نیستیم! علت چیست؟ چرا اینطور فکر می کنیم؟ در سالیان اولیه زندگی مان هیچ گاه نیازی به تغییر احساس نمی کردیم و این که نیاز داریم به فرد دیگری مبدل شویم. ولی در طول سالیان بعدی این نیاز در ما پدیدار شد. ضروری ست که بدانیم چرا این اتفاق برای ما روی داده است؟

روشنیدگی


هم اکنون بخوانید: “روشنیدگی یا اشراق چیست؟


روشنیدگی مرحله ای دوردست از آگاهی نیست که در آینده برای ما رخ دهد، بلکه در بطن وجود ماست. اگر بین روشنیدگی و چیزی که الان هستیم فاصله ای ببینیم، بدان معنی ست که از طبیعت وجودی خود منحرف شده ایم و همین طرز فکر ما را از دستیابی به آن دور می کند.

متاسفانه ما انسانها حقیقت درونی و اصلی خود را فراموش کرده ایم، فراموش کرده ایم که از کجا آمده ایم و برای چه آمده ایم؟! با طبیعت وجودی خود بیگانه شده ایم و آنرا نادیده گرفته ایم. توجه و تمرکز ما همیشه به چیزی در زندگی روزمره مشغول است بطوری که به ندرت خود را به زحمت می اندازیم تا به درونمان نگاهی کنیم.

با این حال اگر بتوانیم توجه خود را بر درونمان متمرکز کنیم، در همین زمان کوتاه متوجه می شویم که آگاهی درون به دور از افکار و احساسات، همان ذات درونی ماست و در آن زمان روشن شده ایم. هر زمان که بتوانیم مانند کودکان رها از دغدغه و نگرانی مشکلات و در لحظه حال باشیم، در آگاهی و روشنی بسر می بریم.


مقاله مرتبط: “سه نشانه از افزایش ارتعاش انرژی و نزدیک شدن به روشنیدگی


اتفاقی که برای ما رخ داده این است که خانواده و جامعه از کودکی در ذهن ما فرو کرده اند که باید هدف محور باشیم، برنامه ریزی کنیم و همیشه در فکر ساختن آینده باشیم چون آینده مهمتر از حال است. در نتیجه به مرور، فردی شدیم که تلاش می کند تا به تصویری که توسط خانواده و جامعه برای آینده خود رسم کرده مبدل شود چون خود را ناکامل می پندارد و فکر می کند باید کسی شود!

بعنوان یک کودک چاره ای نداشتیم، باید وارد این مسیر می شدیم تا هویت خود را با تصویری جدید کشف کنیم. بنابراین به تدریج تحت تاثیر جاذبه رسیدن به اهداف آینده از طبیعت حقیقی خود دور می شویم. به همین دلیل است که روشنیدگی را نیز هدفی در دوردست و آینده می بینیم که باید روزی به آن برسیم.


مقاله مرتبط: “۱۰ مودرای مهم در سفر به سوی روشنیدگی


تا اینکه در نهایت زندگی ما تبدیل به مسابقه ای برای برآوردن رویاها و خواسته هایمان می شود. توسط پول، قدرت، پرستیژ و رسیدن به خوشبختی در آینده، مجذوب و از خود بی خود می شویم. همیشه می خواهیم به چیزی برسیم، چیزهای قیمتی تر، زیباتر و بهتر. هیچ وقت راضی نمی شویم و همیشه می ترسیم که به آن کسی که می خواهیم تبدیل نشویم.

همه انسانها تصویر ایده آلی از آنچه می خواهند باشند در ذهن دارند و ذهن این تصویر را به آینده منعکس می کند و راهی برای رسیدن به آن می سازد. اما رسیدن به این ایده آل نیازمند شتاب، استرس و نگرانی ست و از آنجایی که هیچ چیز به رایگان بدست نمی آید، باید برای آن بجنگیم. این تراژدی مختص ما نیست بلکه به همه بشریت تعلق دارد که نسل به نسل با این نگرش شرطی شده اند.


ممکن است این را نیز بپسندید: “نواهای سفر روشنیدگی با شعر کلاغ سپید (+فایل صوتی)


بر ماست که در طول مسیر معنوی مان این روند معیوب را تشخیص دهیم و متوجه شویم که نیازی نیست به فرد دیگر یا جدیدی تبدیل شویم بلکه همه کیفیاتی که مدتها در رویاهای خود به دنبال آنها بوده ایم را اکنون و اینجا دارا هستیم. باید که تلاش کنیم تا هرچه بیشتر در زمان حال زندگی کنیم تا این تمرین حضور در زمان حال، بیداری و آگاهی را به زندگی ما برگرداند.

در این صورت دیگر افکارمان توجه ما را به اسارت نخواهند گرفت و به تجربه سکوت می رسیم. در این سکوت هشیارانه، خود واقعی و طبیعت درونمان را تشخیص می دهیم و روشنیدگی برایمان اتفاق می افتد.

در اسرار روشنیدگی به حقایق زیر پی می بریم:

1- ما طبیعت امیال و تنوع دائمی آنها را تجربه کرده ایم. همه آنها زودگذر و درحال تغییر هستند و ما می توانیم از اسارت امیال و جاه طلبی های خود رها شویم.

2- از طلسم هیپنوتیزم کننده “گذشته شخصی” خود رها می شویم و دیگر به آن نمی چسبیم. این تجربه ممکن است ما را به جایی برساند که به آنچه در مورد خودمان بعنوان حقیقت باور داریم، شک کنیم.

3- وقتی از خواب “هویت شخصی” خود بیدار می شویم، متوجه می شویم که فضای بیکرانی از آگاهی درون ماست. ما دیگر با اشکال و فرم های مختلف موجود در کائنات شناخته نمی شویم، بلکه خود کیهان هستیم. کیهانی که به همه چیز شکل و زندگی می بخشد. (وحدت وجود)


همین حالا تماشا کنید: “فیلم روشنیدگی (سامادهی) محصول سال ۲۰۱۷- رایگان


4- رشد درونی ما تنها به تجربیات زندگی ما وابسته نیست، بلکه بیشتر به توانایی ما در معطوف کردن توجه خود از دنیای بیرونی به دنیای درونی بستگی دارد. اینکه قادر باشیم از الگوهای ذهنی خود که توسط نفس (ایگو) ما برنامه ریزی شده، دوری کنیم و اشتیاقی شدید برای دانستن جواب “من کیستم؟” درونمان داشته باشیم.

5- کنترل نفس در ما بواسطه فشار و سرکوب بوجود نیامده بلکه در اثر شناخت و درک معنای زندگی حاصل شده است. این شناخت فاصله ای بین ما و ذهن مان ایجاد می کند که موجب می گردد بهتر بتوانیم نفس خود را کنترل کنیم.

6- ما قادر هستیم طبیعت دوقطبی، بازی ها و قوانین این دنیا را بهتر درک کنیم.

7- در این زمان، برنامه تعیین هویت ما بواسطه توقعات دیگران از بین رفته و دیگر بر اساس انتظارات آنها زندگی نمی کنیم.


کتاب پیشنهادی راستمرد: “۱۸ گام تا روشنیدگی اثر رایت – ۵۰ امتیاز


8- متوجه می شویم که رنج ها و مشکلات در حقیقت کمک رسان ها و راهنمایانی هستند که به ما نشان می دهند جسمی که آنرا به اشتباه “خود” می نامیم، خود حقیقی ما نیست!

9- ما برای دریافت هر چیزی در این لحظه آماده می شویم و پذیرش خود را چه برای غم و چه شادی بالا  می بریم زیرا که به کمال درک کرده ایم همه این ها بخشی از یک بازی هستند.

10- همه آنچه دیگران برای ما ایجاد کرده اند گذراست ولی آنچه خودمان برای خود ایجاد می کنیم ماندنی ست.

11- هر کس باید خودش کشف کند که به دنبال چیست و برای چه آمده است؟ (افسانه شخصی)

12- محبت و انسانیت تنها ابزاری ست که برای روشن نگهداشتن آتش درون، دور کردن تاریکی و تبدیل زمین به بهشت داریم.


برگرفته از کتاب:

 EGO – ALERTNESS – CONSCIOUSNESS: 3 Stages in the Evolution of the Human Spirit by Frank M Wanderer

همچنین ویدئوی زیر در این زمینه پیشنهاد می شود:

https://rastmard.com/9234

نوشته‌های مشابه

33 دیدگاه

  1. با سلام و سپاس خدمت دوست و همفکر گرامی خانم روناک
    مقاله و نوشته های خوب تاریخ انقضا ندارد و همیشه قابل استفاده و مفیدند.
    روزی دوستی این پرسش را داشت که من عاشق زنم هستم ولی تمی توانم به او محبت و توجه کنم او از من دلخور است راه چاره چیست؟ من برای چند لحظه درماندم که ایا گفتن حقیقت داستان به او کمک می کند یا فقط ناراحت و معذبش می کند ولی به یاد اوردم که درست ترین و سریع ترین راه برای دریافت یک زندگی شاد, حقیقت است. به او یاداوری کردم احساساتی مانند عشق, محبت, مهربانی, صلح طلبی, عدم جنگ با زندگی و… خود, ابتدا یک احساس هستند که در ذهن ما شکل می گیرند ولی باور انها در گروی عمل ماست که اعتقاد به انها را ثابت می کند. انسان دوستی احساس خوبی است ولی وقتی به صفت و خصوصیات من تبدیل می شود که از حد حرف و شعار عبور کرده و به عمل تبدیل شود اگر من به مردم آزاری مشهورم دیگر صحبت ار حق و حقوق سایر انسان ها, به سایر صفات بد من, دروغ گویی هم اضافه شده است اصلا فکر و عقاید من تا به عمل تبدیل نشود قابل هیچ قضاوتی نخواهد بود. عشق نیز احساسی است که به اعمالی همچون ازخودگذشتگی, فداکاری و از همه مهمتر پذیرش, نیاز دارد.
    من همیشه با گذشته و اموخته های قبلی خویش مشکل خواهم داشت اگر به دریافت اگاهی نرسم و مرحله هوشیاری و روشنیدگی, هم برایم توهمی بیش نخواهد بود مانند اینکه من مثلا مسیحی یا هر دین دیگری داشته باشم فقط به این خاطر که والدینم انچنان بودم.
    اگاهی که در متن مقاله به ان اشاره شد, متصورم یک زحمت کوچک برای ما دارد و ان مطالعه, تحقیق, پرسش و… است که اصلا با تنبلی و تن اسایی و لذت هایی بر اساس نفس, تضاد دارد نمی خواهم موضوع را مشکل کنم ولی معتقدم اگاهی در خواب اتفاق نمی افتد وقتی متنی را در هر زمینه ای بخصوص فنی مشاهده می کنیم اگر کلید واژه های ان فن را ندانیم (مثلا مکانیک), چیزی از ان مطلب مفید نخواهیم فهمید فقط علوم انسانی است که ظاهرا قابل فهم و درک همگان است زیرا مطالبش بخصوص در زمینه جامعه شناسی یا روانشناسی و علومی این چنینی که با خاصیت ویژه زندگی, رفتار انسانی و بخصوص شادی و خوب زیستن مربوط است یک استثناست ولی انها هم کلید واژه های خویش را دارا هستند مانند ذهن – نفس-کارما- شرطی شدن-اگاهی و … که مطالب ان در همین سایت موجود و به اسانی در دسترس است.
    به تقسیم بندی انسان معتقد نیستم ولی ما یا بر اساس تجربیات دیگران به درک خوبی از شادی و زندگی می رسیم یا تا اخر عمر, موفق به چگونه خوب زیستن نشده و در چرخه ناموفق روش اجدادمان, از بدبختی می نالیم ولی روش دیگری هم موجود است که بر اثر درد و رنج ناشی از بلد نبودن زندگی, انچنان, دیر یا زود فرجامی می یابیم که با داغ دل های فراوان به دنبال اگاهی می دویم…
    زندگی شیوه شوخی دارد ولی گمانم بر اینست که شوخی کردن با زندگی خود و دیگران, مکابات سختی در پی دارد.
    خوشبختی و سعادت حق همه است در هر شرایطی…

  2. واقعا والدین تا وقتی به خودشناسی نرسیدن نباید بچه دار بشن که با ذهنیت اشتباه و به اصطلاح همین مطلب برنامه محور و هدف محور کردن اونها به کلی اونها رو از مسیر اصلی دور کنن
    کسیکه خودش افسانه شخصیش رو پیدا نکرده چرا باید مسئولیت یک انسان دیگه رو به عهده بگیره
    ممنون از این مطلب

  3. یک سوالی داشتم از اساتید ،
    من دوشب پیش خواب بودم و نصف شب یک چیزی مثل نمیدونم چطور بیان کنم شاید یک دود سیاه یا یه همچین چیزی خورد به سرم و از خواب پریدم ، به قدری شدید بود که گردنم کج شد اون لحظه،
    اما این سوال رو کردم چون حدود چند ماه پیش هم همین اتفاق برام افتاد که با صدای بلند از جا پریدم نمیدونم این چیه ؟ آیا روحم هست که بیرون رفته و دوباره برگشته و یا چیزی مثل طلسم یا جادوی سیاه؟؟؟ (در هر دو شب به صورتم یا پیشانی برخورد داشته این چیز)
    لطفا مرا یاری رسانید

  4. نیروانا چیست؟
    مقصود از نیروانا وارد شدن ” وجود کامل” در این زندگی به عالمی خارج از رنج است .
    مفهوم نیروانا را باید در عبور از ساتا ( satta) به معنای شخصیت و آتمان (atman)به معنی خویشتن و سپس رسیدن به تاتاگاتا (tathagata) به معنای وجود کامل و مقدس جست.
    بودا در حالت نیروانا خویشتن و تمام هستی را همچون فرایندی وسیع و نهر همیشه جاری ” شدن ها” و ” انهدام ها ” یافت و در درون این جریان پیوسته در حرکت و تداخل دائمی انرژی ها در یکدیگر ، وی به این حقیقت پی برد که “خود” در حقیقت چیزی نیست جز ترکیبی از رشته هایی از کنش ها و واکنش ها ی ذهن که از مرکزیت ثابت و ذات برخوردار نیست .
    این حقیقت حسی عمیق و استوار به بودا بخشید که او را از تمام وسوسه های “من ” که به وسیله ی جهل و طمع و بیزاری برانگیخته می شود رهایی بخشد. در مورد طول زمان و انواع تجاربی که به بودا درست پس از رسیدن به نیروانا دست داد روایاتی بسیار وجود دارد بودا اما پس از رسیدن به نیروانا بودا تمام تناسخ ها و گذشته اش را همراه با جزئیات آن به یاد آورد همچنین اصول و اساس آیین ژرفش بر جانش متجلی گشت.
    روشنگری بودا پس از رسیدن به نیروانا و پس از اینکه دریافت از بند وابستگی و خواهندگی آزاد شده در این کلام بسیار با اهمیت او که تفاسیر سترگی بر آن شده متجلی یست:
    “بیهوده بود که سازنده ی خانه ام را در زندگی های بیشمار جستجو می کردم و موفق به یافتنش نمی شدم چه سخت است تحمل زندگی های متوالی لیکن اکنون ترا می بینم ، آه ای سازنده ی “من ” و دیگر هرگز از این پس به بنای خانه نخواهم پرداخت زیرا که الوارهای آن را در هم کوفته ام تیرهای سقف را به دو نیم کرده ام و خواهندگی ها را در هم شکسته ام از این روست که ذهنم( در اشراق کامل ) آزادانه در طیران است.”

  5. ببخشيد از اساتيد محترم سوالی داشتم
    چرا ما انسانها از واقعيت آنچه که هستيم ناراضی بوده و بدنبال چيزی شدن هستيم؟
    آيا قبول نکردن وضعيت آنچه در ما است باعث تضاد در ذهن ما نمی شود ؟
    آيا نفس شدن ، خود تضاد نمی آفريند؟
    با تشکر از شما و کسانی که پاسخ من را می دهند. سپاسگزارم

  6. با سپاس فراوان. از این همه مطلب مفید و روشنگر لذت بردم و اموزش گرفتم. با اجازه, در جامعه ما همین که فرد از طفولیت دور می شود بتدریج در خانواده و جامعه یاد می گیرد “این جهان جنگ است جانا بهر جنگ اماده شو…” از تعیین و برنامه ریزی خبری نیست ولی تحقیر: فلانی را ببین همسن وسال توست ولی اون کجاست تو کجایی؟ یا به شکل های دیگر بخصوص در مرحله بلوغ, در همه جا , همه چیز گواهی اینست که تو اصلا خوب نیستی شکل و قیافه, اندامت, خانواده, محله, شهر, کشور,… و… همه چیز بد است و همه انها با هم یکی (چون زندگی جنگ است) شده اند تا تورا بدبخت و بیچاره نمایند هیچگاه احساس خوبی نسبت به خود, اطرافیان و جامعه نداری حتا راه فراری هم نیست؟ چاره چیست؟ انکه من با مسائل مورد اشتیاق و توجه جامعه برای خود وبه شوق بدست اوردن تایید دیگران, برای خود و به هر قیمتی “هویت شخصی یا کاذب” پیدا نمایم. کتاب و درس که دیگر اهمیت چندانی ندارد ولی پول, ماشین, منزل, ویلا و… تورا خوشگل, جذاب و خلاصه خواستنی می کند و اینطور است که همه در طلب پوچ راهی… می شوند. شادی و خوشبختی می گریزد و گم می شود. همه می نالند و نق می زنند افسردگی, فحشا و اعتیاد,… عوارض این فرهنگ فقر یا فقر فرهنگی هستند ولی راه نجاتی وجود دارد و ان رسیدن به اگاهی یا روشنیدگی درون است. متصورم از اینجا به بعد مطلب بالا معجزه می کند.

  7. در پنج ماه گذشته با تمرین هر روزه مراقبه و بوگا امروز این مقاله شما را با تمام وجودم حس کردم و به این مطلب از عمق وجود رسیدم…بنظرم این مقاله هدف اصلی راستمرد و به جرات میگم هدف از پیدایش هستی و کاینات است…
    با خوندن این مقاله و دیدن دقیق فیلم روشنیدگی یا اشراق دلیل خیلی از رفتار و حالات خودم را فهمیدم و به گام مهمی در خودشناسی نایل شدم…
    نهایت امتنان و سپاسگزاری از شما استاد بزرگوار را دارم…

دیدگاهتان را بنویسید