سیارات از منظر مکاتب ماورایی- قسمت اول

کمی در باب علت اعتقاد باستانیان به تأثیر سیارات صحبت می‌کنیم. خیلی از دوستان می‌پرسند چرا قدیمی‌ها این‌قدر به سیارات علاقه داشتند و حتی بعضی‌ها این موضوع را به فرضیات علمی-تخیلی مثل آدم فضایی‌ها و یوفو ها ربط می‌دهند که هیچ ارتباطی با موضوع اصلی ندارد. درواقع این بحث یک بحث نمادین است. در زیر مطالبی چند می‌خوانید که می‌تواند مقدمه‌ای بر شناخت این موضوع باشد اما توضیح مفصل موضوع در یک مطلب نمی‌گنجد.

باستانیان به جهان های متعدد اعتقاد داشتند.

یکی از معروف‌ترین این اعتقادات، اعتقاد به هفت‌آسمان یا هفت دنیای بالاتر از ما بود. آن‌ها برای هرکدام از این دنیاهای بالاتر خصوصیات مختلفی انتخاب کردند و هرکدام از این هفت دنیا قسمتی از خصوصیات خداوند را نشان می‌داد. اعتقاد برخی مکاتب باستانی بر این بود که نور و برکت خداوند ابتدا از دنیاهای بالاتر عبور می‌کند و به ما می‌رسد و دنیای مادی ما همواره از هرکدام از هفت‌آسمان تأثیر می‌پذیرد. حال شدت تأثیرگذاری هرکدام از این عوالم در زمان‌ها و مکان‌های مختلف متفاوت است.

معتقدان به ماورا الطبیعه به دنبال این بودند که کارهای خود را در زمانی انجام دهند که این  اثرات عوالم بالا همچون باد موافقی که کشتی را به جلو حرکت می‌دهد، آن‌ها را یاری کند. برای همین به دنبال راهی بودند که از پیش تعیین کنند کدام عالم (یا کدام تجلی و نور خداوند) در چه زمانی بیشتر به یاری‌شان می‌رسد. برای این کار هرکدام از این هفت‌آسمان (هفت جلوهٔ الهی) را به‌طور نمادین به یکی از اجرام آسمانی که می‌شناختند نسبت دادند. لازم به ذکر است در آن زمان تعریف کلمهٔ سیاره مثل امروزه نبود و ماه و خورشید هم سیاره حساب می‌شدند. آن‌ها این هفت دنیای برتر را از بالا به پایین به ترتیب به سیارات زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه نسبت دادند.


مقاله مرتبط: “سِیرهای قهقرایی و تاثیرات آنها بر زندگی


پس تا این جای کار دیدیم که هرکدام از این هفت «سیاره» درواقع نمادی بود از یکی از عوالم بالا یا یکی از تجلی‌ها و صفات خداوند.

به‌این‌ترتیب قدیمی‌ها با ابزار رصد و محاسبهٔ موقعیت سیارات میزان و نحوهٔ اثرگذاری هرکدام از این هفت‌سیاره را مشخص می‌کردند.

همچنین آن‌ها هفت روز هفته را بر اساس این سیارات نام‌گذاری می‌کردند و معتقد بودند در هر یک از روزها یک سیارهٔ خاص حاکم است. حتی نام‌گذاری‌های امروزه نیز تا حد زیادی تحت تأثیر عقاید همان دوران است:

Saturday – شنبه – روز زحل  (روز saturn)

Sunday- یکشنبه – روز خورشید (روز sun)

Monday – دوشنبه – روز ماه (روز moon)

Tuseday – سه شنبه – روز مریخ

Wednesday – چهارشنبه – روز عطارد

Thursday – پنجشنبه – روز مشتری

Friday – جمعه- روز زهره

حال خصوصیات هرکدام از این سیارات منحصربه‌فرد است که در مقالات آینده هرکدام را توصیف کنیم. به‌طور مثال مشتری نمادی از رحمت خداوند و برکت بود درحالی‌که مریخ نمادی از خشم خداوند بود.

ممکن است در فرهنگ قدیمی ببینید که گفته می‌شود فلان سیاره سعد یا نحس است. درواقع این‌ها اصطلاحاتی بود که زمانی بین مردم عامه رواج داشت. در حقیقت هیچ سیاره‌ای نماد شر نیست. بعضی از سیارات به خصوصیات رحمت و بعضی سیارات به خصوصیات شدت اشاره دارد که هر دو در کنار هم لازم‌اند تا دنیا کار خود را ادامه دهد. یادمان باشد سیارات چیزی به‌جز نمادی از خصوصیات الهی نیستند.


https://rastmard.com/9126

نوشته‌های مشابه

21 دیدگاه

  1. سلام و سپاس از مطالب زیبا . چند وقت پیش بهشت دوزخ بذزخ دانته رو خوندم که هر کدام هفت طبقه بودند . جالب بود و جالبتر اینکه الان بیشتر درک میکنم چرا عدد هفت نزد ایرانیان آنقدر مقدس بوده . هفت وادی عشق و هفت خوان رستم و ……

  2. سلام برادر ستاره اندیش نقد کم پذیرم!….نمیخام بحث رو کش بدم با اینکه میدونم دایره ی گفتگوی ما هنوز میتونه باز باشه…شما منو دچار سوء تفاهم میبینی در صورتیکه من خودم رو دچار روشنگری میبینم…ابوریحان بیرونی در کتاب احکام نجومش به کیفیات سیارات و طبع و مزاج اونها اشاره میکنه و سعد و نحس بودن سیارات رو مورد تایید قرار میده و بر همین اساس احکام نجومش رو تشریح میکنه ، فکر نمیکنم کسی تفکر ابوریحان بیرونی رو عوامانه بدونه….در همون تناظراتی که شما هم میدونی بحث سعدی و نحسی سیارات هم مطرحه که امیدوارم مجددا مراجعه کنین و ببینین این مطلب رو ..چه خوبه که من و شما بجای بحث بر سر به کرسی نشوندن حرف خودمون ، در پی حقیقت و معرفتی باشیم که عالمان اسرار برای ما بجا گذاشتن ،..نمونه اش همون لوح سومری ، نیاز به معرفت شهودی و حکمت باستانی داره ، که من بدنبالشم حتی اگه الهاماتش رو در مجلات زرد و فیلم های هالیوودی دیده باشم چرا که متعلق به طریقت نشا نه ها هستم…خیلی ممنون ازبابت نوشتن در حوزه ی نشانه ها ، ممنون از پاسخ دادن به نشانه ها و ممنون از این گفتگوی پویایی که برای من حاوی نکات معرفت افزایی بود.

  3. عزیز، بحث سعد و نحسی که من نقدش کردم ، این حرف رایج بود که بعضی ها میان میگن زحل و مریخ نحسه و مشتری و زهره سعد ( به کرات در ادبیات فارسی این اصطلاح استفاده شده ) و من اومدم با این دیدگاه مقابله کردم کاش اول متن رو با دقت بیشتری میخوندید.
    چیزی که شما داری میگی تناظرات یا aspect ها هستن که از تسدیس ، تخمیس ، تربیع ، تثلیث ، مقابله ، مقارنه و … تشکیل شدن که هر کدوم مفهوم خودش رو داره و مثلا دو سیاره که در تربیع هستن ارتباط خوبی رو با هم نمیسازن که من هم باهاش موافقم اصلا بحثی در این مورد نکردم و مربوط به محتوای پست های بعدی میشه. این بحثش به کل با موضوع متفاوته شما دچار سو تفاهم شدی. :)

    در باره ی بحث فضایی ها هم حالا نمیخوام وارد بشم ولی تمام مدارکی که میگید در هیچ جا به جز مجلات زرد و مستندهای عامه پسند مورد قبول قرار نگرفتن چون اون به اصطلاح مدارک خیلی توجیه های ساده تری میتونه داشته باشه .

    درمورد اورانوس ، نپتون و پلوتون هم بله اختلاف نظر هست. کتابی که فرمودید کتاب خوبیه اما منابع قدیمی تر مثل سفر یتزیراه همچین مطلبی نداشتن و من هم اینجا همون دیدگاه سنتی تر رو بیان کردم . در کل به یک منبع بسنده نکنید در هیچ زمینه و اختلاف نظر مکاتب مختلف رو بپذیرید . مکتبی که دارید بحث میکنید خیلی چند دستگی زیادی توش هست و طبیعیه که یه سری نظر های خاص متفاوت در بیاد.

  4. درود ناتای عزیز و ممنون از توضیحات تکمیلی ت….تیتر و شروع مقاله صحبت از اعتقاد و علت تاثیر سیاراته …پس توقع میره بحث ستاره شناسی باستان و نگرش های مصریان و بابلیان وعبریان و یونانیان رو درباب تاثیر کواکب بیان کنه..اما محتوای مقاله به سمت تعریف عارفان و رازورزان از دنیاهای دیگه و ارتباط عالم صغیر و عالم کبیر و تجلیات خالق پیش میره که با نگاهی به کابالا و سفیروت های درخت زندگی خیلی هم خوب تشریح میکنید…پیشنهاد میکنم عنوان و شروع مقاله تون رو متناسب با محتوای مقاله تغییر بدید تا ذهن ستاره جوی آدمایی مثل من دنبال تاثیر سیارات در باورهای باستانی نگردن…درباره سعد و نحس بودن سیارات یا به تعبیری احکام نجوم خدمتتون عارضم که اصلا ربطی به دیدگاههای اسلامی و عوامانه نداره و این بحث از ابتدای نگرش های ستاره شناسی در بابل و مصر و یونان جزو کیفیات و طبایع و خصوصیات هر کدوم از سیارات بوده که اصطلاحن میگن aspects of planets یا (نظرات کواکب) که به زوایای قرار گرفتن سیارات در یک صورت فلکی و تاثیرات آن بر احوال و روان و امورات زمینی ، اطلاق میشه..که ستاره شناس مصری به نام بطلمیوس اینا رو از بابلی ها گرفته و تدوین کرده و اولین مرجع دقیق مکتوب ستاره شناسی باستانی محسوب میشه که بعدها حکیمان مسلمان مثل ابو معشر بلخی اون رو احیا کرد و شد منبع ترجمه ستاره شناسی در قرون وسطا و الی آخر…..در رابطه با درخت کابالا هم نمیخوام زیاد وارد بشم ولی لازم به ذکره که درخت زندگی مبتنی بر چهار دنیای :آتزیلوت ، بریا ،یتزیرا و آسیاه هست که سرمنشائ حیات روحانی هستند…ضمنا در برخی منابع کابالایی برای سفیروت اول و دوم هم سیارات نپتون و پلوتو رو متناظر قرار دادن(کتاب DuQuette-Chicken-Qabalah) که به نظر من درست میاد….چرا که نور نامتناهی از سفیروت اول سرازیر میشه پس ظرف میشه و کیفیت بخودش میگیره و متصل میشه به بقیه ی سفیروتها پس سیاره ای بر اون متصوره حتی اگه بالاترین مقام( یهوه) باشه….در رابطه با بیگانگان باستانی یا خدایان سومری هم الواح مکشوفه سند معتبری هست که ارتباط یک تمدن ماورایی از سیاره ی نیبیرو رو نشون میده و داستان آفرینش رو و چگونگی شکل گیری زمین و نژاد انسان رو توضیح میده که مطابق با اونچه در تورات بعدها اومده ، حتی صحبت از طوفان میشه و از بین رفتن تمدن اولیه درست مثل حکایت طوفان نوح…اعتبار این نظریه و سیاره ی دوازدهم نیبیرو وقتی بیشتر میشه که ناسا دو سال پیش خبر از کشف سیاره ای مشابه زمین در فاصله ی ۵۰۰ سال نوری رو داد و این اعتبار میده به اون لوح باستانی سومری که تصویر منظومه ی شمسی رو با ۱۲ سیاره نشون داده (برای اطلاعات تکمیلی رجوع کنید به نظریات زکریا سیچین)…با سپاس و درود…دنیاهای روحانیت مستدام! :)

    1. سلام و سپاس از مطالب زیبا . چند وقت پیش بهشت دوزخ بذزخ دانته رو خوندم که هر کدام هفت طبقه بودند . جالب بود و جالبتر اینکه الان بیشتر درک میکنم چرا عدد هفت نزد ایرانیان آنقدر مقدس بوده . هفت وادی عشق و هفت خوان رستم و ……

      ممنونم

  5. درود و سپاس از ارائه ی بحث مهم حکمت سیارات….دیدگاهی که مطرح شده اینجا بیشتر دیدگاهی عارفانه و شهودی نسبت به کواکب هست که احتمالا به گنوسی ها و عالمان اسکندریه مربوط میشه …اعتقاد به هفت دنیا در برخی باورهای باطنی مثل کابالا ، به چهار دنیا تعبیر میشه که محل بروز تجلیات دهگانه ی پروردگار هستن……در کتاب باستانی رازهای هنوخ هم از معراج و سفر به ده دنیا یا طبقات جهان های بالا و دیدار با موکلین و سیارات و کروبین و مقربان و سایر دستندرکاران دستگاه آفرینش میشه…..اما دیدگاه اصلی منجمان و استرولوژرها مبتنی بر این اصل هست که تمام احوالات زمینی ، روانی و روحی ما تحت تاثیر تشعشعات کیهانی و بخصوص سیارات و کواکب هفتگانه یا دوازده گانه ی منظومه ی شمسی هست….این دیدگاه ریشه در مهد ستاره شناسی یعنی بابل و بین النهرینه ….ضمن اینکه قویا ارتباط ساکنین سیاره ی دوازدهم تحت عنوان نیبیرو با زمین وایجاد تمدن پیشرفته ی اولیه ی بین النهرین ، اهرام مصر و آتلانتیس افسانه ای توسط اونها، هم در دهه های اخیر با کشف لوح های باستانی سومری که مربوط به همین تمدین فرازمینی(آنوناکی) هست بحث جدی وهست که رابطه با فرازمینی های آنوناکی رو تقویت میکنه…درباب سعد و نحس و خصوصیات سیارات هم، به لحاظ شکل ظاهر ، رنگ ، جرم و مواد تشکیل دهنده و اتمسفر و گازهاو تشعشعات منحصر بفرد هر یک از این سیارات ،ویژگیهای اونها رقم میزنه و پابرجاست و اصلا خرافه و اعتقاد غلط عامه نیست و کاملا از ، دبرباز این خصوصیات سعد و نحس که از کنار هم قرار گرفتن و ایجاد زوایای مختلف این سیارات با زمین ناشی میشه حکایت میکنه…منابع قدیمی و جدید زیاد ی هم در ارتباط با این حرفام موجود هست…..ممنونم از این دریچه ای که رو به معرفت ستاره شناسی گشودید منتظر ادامه ی مقاله و تکمیل حرفهاتون هستم.

    1. اول از همه در باره ی دنیا ها اگر دقت کنید اول مطلب ذکر کردم : «یکی از معروف ترین آن ها اعتقاد به هفت آسمان است » . نگفتم که فقط همین هفت تاست .
      درباره ی دیدگاه مکتبی که فرمودید هم باید خدمتتون عرض کنم در قبالا ۱۰ سفیرای اصلی متصور هستند که سفیرای یک و دو آنقدر متعالی و بی شکل هست که نماد سیاره ای نداشته براشون. سفیرای سوم تا نهم هفت سیاره هستن یا همون هفت آسمان که ترتیبش دقیقا مطابق چیزیه که توی متن گفته شد . سفیرای دهم هم زمین ماست .
      پس دیدگاه متن با دیدگاه فوق هم همخوانی کافی داره
      در باب سعد و نحس هم همونطور که گفتم تمام سیارات تجلی های الهی هستن (در قبالا متناظر سفیراهای خاص یا ظرف هایی که نور خدا در اون ها وارد میشه) . اما در فرهنگ ایرانی-اسلامی در واقع به سیاراتی که متناظر با خصلت های رحمت هست اسم سعد رو دادند . اگر قبالا بلد باشید حتما میدونید زهره و مشتری منطبق با سفیرا های نتزاک و ژوپیتر هستن که در ستون راست هست. حالا توی فرهنگ این مرز و بوم اسم این رو گذاشتن سعد
      در مقابل مریخ و زحل که متناظر سفیراهای گبورا و بینا هستن و روی ستون خشونت هستن در درخت زندگی ، در فرهنگ این طرف اسمش رو گذاشتن نحس
      که این کلمات در عصر حاضر باعث برداشت های اشتباه میشه و یه نفر بی اطلاع ممکنه فکر کنه مثلا مریخ الهی نیست
      در حالی که این جنبه های مختلف مکمل هم هستن در همون قبالا این ها به ستون هایی تشبیه شده که کار هم دیگه رو کامل میکنن

      درمورد فرازمینی ها که فرمودید هم باز لازمه بگم این بحث هنوز یک فرضیه ی علمی-تخیلی حساب میشه و شواهد محکمی براش نیست . حالا هر قدر هم که مستند های عامه پسند ازش بیان حمایت کنن تا وقتی مدارک محکم تاریخی ارائه نشه هیچه.

      1. سر انجام لازم به ذکره که به هر حال ممکنه شما یک مکتب پیدا کنید که تفکرش با تفکر این متن یکی نباشه . این اتفاق اصلا بعید نیست تعداد مکاتب بی شماره و منم ادعای اطلاع درمورد تک تک مکاتب دنیا رو ندارم

        دوم اینکه خیلی از این مشکلات ، مثل مشکل سعد و نحس، در انتقال این اعتقادات به وجود اومده . یعنی وقتی این سیارات ستون سمت راست و ستون سمت چپ میخواستن وارد فرهنگ عامه ی ایرانی بشن خود به خود دسته بندی سعد و نحس براشون رایج شده.

دیدگاهتان را بنویسید