آغوشتان را بر بلاتکلیفی بگشایید تا از استرس رها شوید!
چگونه با درک بلاتکلیفی، بر اضطرابمان غلبه کنیم؟
“پریشان حالی، اضطراب، تنش، استرس و نگرانی، همگی شکل هایی از ترس بوده و ناشی از افراط در آینده نگری و عدم حضور در لحظه هستند.”
اکهارت تول
زندگی اساسا غیر قابل پیش بینی است و به همین خاطر است که ما نمی توانیم مطمئن باشیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. بلاتکلیفی یعنی ندانید که چه خواهد شد. گاهی بلاتکلیفی ، عدم اطمینان و شک، می توانند نعمت تلقی شوند چراکه فضایی را برای تغییر باز میکنند، اما در عین حال می توانند دردسرساز شوند.
ما انسانها به واقعیت شناخته شده زندگی عادت کرده ایم و برای همین است که اکثرا به آن وابسته شده ایم. اقدام برای تغییر می تواند منجر به بلاتکلیفی ما شود. بنابراین تمایلی به تغییر زندگی نیز نداریم. آینده برای ما مجهول است. چگونه می توانیم از بلاتکلیفی خارج شویم و مطمئن باشیم که داشته های امروزمان نظیر، سلامتی، مال و اموال، دوست و یا شریک عشقی را، در آینده هم خواهیم داشت؟ با توجه به اجتناب ناپذیر بودن مرگ، در برابر این بلاتکلیفی و آینده ی ناشناخته ای که پیش رویمان قرار دارد، مضطرب می شویم. می دانیم که در هر زمانی؛ حتی همین لحظه ی بعدی، امکان دارد که دیگر زنده نباشیم. در واقع هر لحظه؛ می تواند آخرین لحظه ی زندگی ما باشد.
عمدتا برای احساس امنیت بیشتر سعی می کنیم تا آنجا که در توانمان است تلاش کنیم تا آینده با انتظاراتمان یکی شود، و بدین گونه زندگی را به کنترل خودمان در آوریم. با این حال، تنها چیزی که در نهایت با این تلاش ما حاصل می شود، این است که مضطرب آینده و نتیجه تلاش هایمان می شویم. چنان اضطراب و استرسی ناشی از بلاتکلیفی ، که اجازه نمی دهد مزه ی حضور در لحظه ی کنونی را بچشیم.
آلن واتس می گوید:
“اگر بهای بدست آوردن یک لحظه ی لذت بخش در آینده، تلاش مداوم و بی وقفه در امروز است، باید بدانیم که دنبال چیزی غیرقابل دسترس و غیرممکن هستیم. ما نمی توانیم هرگز آینده را تضمین کنیم. بهترین و دقیق ترین پیش بینی ها هم، با احتمال بیان می شوند. می دانیم که هر کدام از ما، رنج می برد و روزی خواهد مرد. بدترین زندگی ها و بهترین آنها هم با مرگ به پایان می رسند. پس، اگر نتوانیم بدون فکر به آینده، اکنون شاد باشیم؛ قطعا با این جهان فانی سازگار نیستیم.”
چه خوشتان بیاید یا نه، حقیقت این است و بهتر است که آن را قبول کنیم که ما نمی توانیم آینده را پیش بینی کنیم. نمی توانیم بفهمیم که چقدر عشق، ثروت، خوشبختی و یا بیماری و سختی در مسیر زندگی مان قرار دارد و تلاش برای تضمین این چیزها بر بلاتکلیفی ما می افزاید. مهم نیست چقدر تلاش کنیم تا زندگی را به کنترل خودمان در آوریم زیرا سرنوشت، در نهایت با طی مسیر متفاوت خودش، ناامیدمان می کند.
برای غلبه بر اضطراب مفرطمان در مورد آینده، باید از تمایل مان برای کنترل رویدادها و فاکتورهای برهم زننده ی برنامه هایمان، دوری کنیم، عدم اطمینان را درآغوش بگیریم و شنا کردن بیاموزیم تا با جریان تند زندگی همراه شویم و به آن اعتماد کنیم که ما را به جاهای جدید و هیجان انگیزی می برد.
اگر دست از چسبیدن به نتیجه ی نهایی مورد انتظار بکشیم، قادر خواهیم بود تا در اینجا و در اکنون متمرکز شویم و بدین صورت می توانیم بیشترین استفاده را از هر ثانیه ی زندگی مان ببریم و بدون در نظر گرفتن آنچه که به ما وعده داده شده، به سپاسگزاری بپردازیم.
از راستمرد تماشا کنید: “حضور در لحظه چطور به ما قدرت میدهد؟ (دوبله فارسی)“
از راستمرد تماشا کنید: “مایندفولنس یا حضور در لحظه چیست؟!؟ (دوبله فارسی)“
می خواهم این مقاله را با یک داستان از فلسفه تائو به پایان برسانم. داستانی بسیار زیبا که حکمت درک تغییر به جای تلاش و مبارزه برای کنترل آن را مطرح می کند و قصد دارد خاطرنشان کند که آینده چقدر نامعلوم و مبهم است:
کشاورزی بود که اسب گران بها و تیزپایی داشت. روزی این اسب از چنگ کشاورز گریخت. همسایگان کشاورز برای ابراز همدردی و اظهار تاسف بابت بدبیاری کشاورز، کنارش جمع شدند. کشاورز به آنها گفت: “ممکن است فردا اسبم برگردد و همراه خودش شش اسب وحشی و نیرومند دیگر نیز به این جا بیاورد!” همسایگان از بخت خوب کشاورز فریاد شادی بر آوردند. کشاورز گفت: “ممکن است پسفردا، پسرم بخواهد یکی از آن اسب های وحشی را زین کند تا سوارش شود، اما ناگهان بر زمین بیفتد و پایش بشکند.” بار دیگر همسایگان ابراز هم دردی خود را به این کشاورز بخت برگشته عرضه کردند. کشاورز گفت:”ممکن است روز بعد از آن، افسران ارتش به روستا بیایند تا مردان جوان را به جنگ بفرستند، اما به دلیل شکستن پای پسرم، او در پذیرش قبول نشود.” همسایگان اینبار خواستند بگویند که خدا را شکر هر چیزی پایان خوبی دارد؛ اما بلافاصله کشاورز ادامه داد: “ممکن است…“.
هم اکنون از راستمرد دریافت نمایید: ” بسته آموزش جامع تای چی سبک یانگ توسط استاد بزرگ این سبک“
همراهان گرامی راستمرد می توانند از لینک های زیر به سری مقالات جامع و مفید مربوط به استرس و اضطراب دسترسی داشته باشند:
- کنترل استرس را بلد نیستید؟ این مقاله را بخوانید.
- استرس و انفجار مغز! ۶ تمرین ساده و فوق العاده برای جلوگیری از انفجار مغزی
- چگونه استرس بر مغز شما اثر می گذارد و راه خنثی کردن اثرات منفی آن چیست؟
- ۹ راهکارعملی برای رهایی از اضطراب و نگرانی
- راه هایی ساده برای رهایی از استرس، اندوه، افسردگی و هر گونه ناخوشی روحی- روانی
- روبرویی با ترس و اضطراب – ۹۰ درصد ترس های ما، اصلا وجود ندارند!
- فایل صوتی خودهیپنوتیزم جهت رفع اضطراب و استرس- ۵۰ امتیاز
- فایل صوتی سابلیمینال- رهایی از استرس و اضطراب – ۲۱۰ امتیاز
منبع: https://theunboundedspirit.com/uncertainty/
ممنونم
چه داستان قشنگی👌
درود
حالت خیلی سختیه نامعلوم بودن و رو هوا بودن
مثل من که همیشه بلاتکلیفم
ممنون
جالب بود
متشکرم
سلام ممنون آموزنده بود داستان کشاورز هم خیلی جالب بود
اگه به آینده فکر نکنیم که زندگی بی معنی میشه ، خب همه می میریم پس هدفی وجود نداره.. این که خیلی سخت تره!
life is unpredictable and you never know what is coming next
always be ready for change
زندگی غیرقابل پیش بینی است و چنین چیزی بدین معنی نیست که باید دست از کار بکشیم و ناامید شویم بلکه بدین معنی است که باید برای تغییر آماه باشید.
بسیارعالی ممنونم
درود بر شما
مطلب بسیار عالی و مفید
سپاس فراوان
پس نمیشه آینده رو پیش بینی کرد حتی با فال
که شما تاییدش میکنید!!
اولا میزان قابل پیشبینی بودن به فاصلهی زمانی بستگی داره. بعضی چیزا قابل پیشبینی هستن و بعضی چیزا نه. ثانیا کاربرد اصلی فال در دادن توصیه هاییه که باعث بشن احتمال نتیجهی مثبت در آینده به بیشترین حد برسه. کسانی که از فال استفاده میکنن باید بدونن چیزی که براشون پیشبینی میشه با همت و ارادهی خودشون قابل تغییره و هیچ چیز دربارهی آینده رو به قطعیت نمیگیم.
درود برشما..ممنون از مطلب خوبتون…
ممنون-لطف دارید.
واقعا صحیح لست