۹ نشانه از اینکه دارید بدون آنکه بدانید به خودتان دروغ میگویید!!
آیا به خودتان دروغ میگویید؟
پاسخ به این سؤال سخت است چون خودفریبی ما اغلب ناخودآگاه است. ولی اگر شک کردید که شاید ممکن است به خودتان دروغ گفته باشید، پس باید به خود تبریک بگویید. چون حتی احتمال به آن نیز به شجاعت و خودآگاهی بالا نیاز دارد.
ممکن است قبول این حقیقت ترسناک باشد. ولی این صداقت، شما را در مسیر معنوی تان پیش خواهد برد.
در اینجا برخی نشانه های خود فریبی را خواهیم خواند.
۱. حس میکنید که دارید از چیزی فرار میکنید
اعتراف به آن سخت است ولی انگار دارید از چیزی فرار میکنید، مثل یک فکر، درک یک موضوع و یا یک حقیقت تلخ.
چیزی در تاریکی مخفیشده و شما دوستش ندارید. حس میکنید که نیاز است فرار کنید ولی نمیدانید چرا!
۲. مدام رفتار دیگران را توجیه می کنید
برای گریز از حقیقت، برای دیگران و رفتار بدشان بهانه میتراشید. برای مثال کسی که برای همسر بداخلاق و عصبیاش بهانه میآورد که: “این فقط به خاطر خستگی و فشار کار است” و یا برای یک دوست دورو و ریاکارش بگوید که: “او فقط یک اشتباه احمقانه کرد”.
توجیه رفتار دیگران از روبرویی با حقیقت و گرفتن تصمیمات مهم، راحتتر است.
۳. مدام رفتار خودتان را توجیه می کنید
“من ناراحتش نکردم، فقط خواستم درسی به او داده باشم”، “من از شغلم متنفر نیستم، فقط یک مقدار اضطراب دارم”، “من نمیتوانم هیچ کاری کنم چون گزینهی دیگه ای ندارم”، “من از تکان خوردن از منطقهی امنم نمیترسم، فقط مسئولیتهای زیادی دارم”.
توجیه خود، یعنی فریب: از یک طرف باعث میشود تا باور کنیم که “دلیل خوبی” داریم ولی از طرف دیگر این دلیل بیمعنی و احمقانه است. ناخودآگاه میدانیم که داریم بهانه میآوریم ولی آگاهانه متوجه آن نیستیم.
۴. رفتار خشک و خشن دارید
مسئولیت و یا گناهی را برای آن چه رخ داده است، نمیتوانید بپذیرید. در عوض همیشه دیگران را مقصر میدانید.
این میل به فریب خود که یعنی همیشه حق با شماست و دیگران اشتباه میکنند، مقدار زیادی از ترس شما را مخفی کرده است.
جدای از اینکه ذهن بستهای دارید، شما ناخود آگاه از پا سخ به حقیقت میترسید، بنابراین برای فرار از حقیقت، موانع روانی را شکل میدهید و همیشه انگشتتان به سوی دیگران نشانه میرود.
۵. احساس بی ارزشی میکنید
بنظر میرسد که نمیتوانید از این حس “جعلی بودن” و “ریاکاری” خلاص شوید. درون شما حسی است که انگار دیگر نمیدانید واقعاً که هستید.
شما به جاهایی میروید که نمیخواهید. با کسانی دوست میشوید که دوست ندارید. چیزهایی میخرید که استطاعتشان را ندارید. به جوکی میخندید که خنده دار نیست.
دیگر نمیدانید که چه خوشحالتان میکند و یا واقعاً میخواهید در زندگیتان که باشید.
۶. در عالم رویا و خیال زندگی میکنید
ترجیح میدهید تا در رویاهایتان سیر کنید تا در واقعیت. برای مثال در رابطه هایتان، تصورات و تخیلاتتان را برهمسر خود نقش میبندید و باور دارید که همه چیز خوب است، وفتی که نیست!
شخص ایده آل درون شما معتقد است که میتوانید هرکاری را درست کنید، ولی ایده آل گرایی شما یک شکلی از فرار از حقیقت دارد که آنرا مبهم میسازد.
شما برای اینکه سپری در برابر حقایق تلخ زندگی داشته باشید، ترجیح میدهید که زندگی را رویایی ببینید.
۷. دوست ندارید که به نصیحت دیگران گوش کنید
وقتی دوست، همکار، یا اعضای خانواده، به شما دید تازه ای درمورد شرایطی که دارید میدهند، فوراً بحث را میبندید.
احساساتی مثل خشم، ناراحتی، وآزرده شدن نسبت به نظرات دیگران، اغلب باعث میشود که به آن فرد بیچاره ای که جرأت کرده تا به شما کمک کند، ناخوشایند رفتار کنید.
چرا این اتفاق می افتد؟
وقتی به خود دروغ میگویید فقط آنهایی را مورد توجه قرار میدهید که به شما اطمینان خاطر میبخشند ونه آنهایی را که شما را به چالش میکشند.
۸. شما اضطرابی با ریشه ای عمیق با خود حمل میکنید
مهم نیت که چکار میکنید. حس ناراحتی و نا امنی همه جا به دنبال شما می آید.
این حس فراگیر نا آرامی باعث میشود که شما مدام حیران باشید که آیا دارید کار درستی انجام میدهید و یا بهترین تصمیم را میگیرید!
گاهی این اضطراب ریشه ای، ناشی ازاحساس گناهی است که نمیخواهید با آن روبرو شوید و سعی دارید دفنش کنید.
https://rastmard.com/%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%84%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84-%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3-%D9%88-%D8%A7/
۹. قلبتان با ذهنتان همخوانی ندارد
مدام میخواهید تا خود را قانع کنید که همه چیز خوب و تحت کنترل شماست.
وقتی از لحاظ عاطفی شکست خوردید، ممکن است عصبانیتتان را برسر دیگران خالی کنید و یا سعی کنید تا اشکهایتان را مخفی کنید. و حیرانید که این حسها از کجا آمده اند!
اگر خیلی از قلبتان دور باشید، ممکن است که حسهایتان خود را درعوض در بدنتان فاش کنند. وقتیکه بدنتان از یک اضطراب، فشارخون بالا، یا عفونت و یا دیگر ترسها رنج میبرد، ذهنتان ممکن است که باور کند که همه چیز عالیست!
چطور میتوان خودفریبی را متوقف کرد؟
- احساسات واقعی تان را روزانه یادداشت کنید.(هیچ چیز را جا نیندازید)
- با صداقت ترسهایتان را آزمایش کنید.(بپرسید: من از چه فرار میکنم؟)
- بر بدست آوردن عزت نفس خود تمرکز کنید.(آیا برای اینکه احساس با ارزش بودن کنی، به دیگران وابسته ای؟)
- آغوشتان را بروی نصایح و نظرات دیگران باز کنید.
- نیاز ها و امیالتان را پیدا کنید.
ما همه به خود دروغ میگوییم و هیچکس از این موضوع مستثنی نیست. در واقع خود فریبی بخشی از طبیعت انسان است و اکثر ما بعنوان یک مکانیزم برای دفاع از خود، از آن بهره میگیریم. پس اگر نسبت به این مقاله احساس شرمزدگی یا ناراحتی کردی، نیازی نیست که خود را مقصر بدانی یا تنبیه کنی. هدف آگاهی و کشف حقیقتهایی بیشتر از خود، در هر روز از زندگی است.
خلاصه ای از نوشته ی : Alethia Luna, spritual writer
view-source:https://lonerwolf.com/lying-to-yourself
ممنونم فقط ایکاش یکم بیشتر توضیح میدادید
خوب بود
ممون
مفید بود
همه نشانه ها رو دارم
ممنون
مطالب قشنگی بودن فقط برای جلوگیری از خودفریبی توضیح بیشتر لازم بود
عالی بود فکر میکردم صداقت بهترین چیزی هست که خدا بهم داده ولی الان با این مقاله میبینم با تنها کسی که صادق نبودم خودم بوده
دقیقا
من اكثر اين نشانه ها رو دارم متاسفانه…
سلام من وقتی همه چیزروازبیرون کنترل کننده زندگیم میبینم دروغ واسترس من زیادمیشه وقتی ایمانم کم میشه دروغ زیادمیشه وکلی ضررمالی واخلاقی پیش میادبرام که4سال پیش باهمچین چیزی مواج بودم که البته درست شد
خیلی عالی بود ممنون
با سپاس. دروغ گفتن و صادق نبودن برای یک فرهنگ ریشه دار و عمیق که پندار, گفتار و کردار نیک را سرفصل یا سرلوحه اعمالش می دانسته, عجیب و بسیار زشت است ولی صداقت با حماقت تفاوت دارد رک گویی هم با بی ادبی متفاوت است. دلیلی ندارد که من همه چیز را به همگان بگویم گاهی سکوت, بهترین گفتار یا عمل است ولی دروغ گفتن ما را به سوی دروغهای فراوانی برای حفظ دروغ اول هدایت می کند که بسته به اهمیت ان, دیر یا زود هم افشا می شود با یک فرق اساسی که قابل اطمیتان بودن ما هم به فراموشی سپرده میشود. کوتاه ترین راه برای رسیدن به اهداف درستمان, از کوچه صداقت عبور میکند (از زمانش فعلا صحبت نمی کنیم). هر حرف راستی نباید گفته شود ولی دروغ…
عالی. ممنون از شما
همه ما یک ندای درونی داریم که همیشه همه چیز رو برامون شفاف و صادقانه و دقیق بازگو میکنه البته از جنس ادراک هست به همین سادگی اما منطق همیشه جلوی این ندای درونی رو میگیره و ما با تحلیل ها، استنتاج ها و استدلال ها و این نوع واژها و … همیشه اون رو سرکوب میکنیم و البته اینطورهم بزرگ شدیم. همین موضوع باعث میشه با خودمون نتونیم صادق باشیم و …
و همه این موضوعات بیان شده پیش بیاد
با آرزوی بیداری برای همه دوستان
همینطوره
ممنون از توجه شما
با درود وسپاس فراوان
انجام این کار واقعا خیلی سخت است چون من در زندگی شخصی خودم تجربه کردم که حتی همسر و فرزندان خودم وخانواده ام بارها وبارها مرا احمق ودیوانه خطاب میکنند فقط بخاطر اینکه برای کسب یک سری از چیزهای مادی یا معنوی حاضر نشدم دروغ بگم خلاصه مطلب به نظر من کسی که قادر به انجام این کار است میشود گفت که بیرون خودش هیچ چیزی ندارد وفقط زمانیکه به درون خودش میرود خوشحال وراضی است و همچنین در این راه باید تمام اصول در لحظه بودن را انجام داد چون حسرتها ونگرانیها باعث دروغ گفتن به خود یا دیگران میشود
بهترینها ازآن شماست
ممنون از توجهتون.
البته منم سعی میکنم مثل شما کاملن صادق باشم و اونو اولویت قرار بدم، ولی تا جاییکه خیلی رک بودن و صداقتم باعث دل شکستن کسی نشه.
و بنظرم خوشحالی واقعی همون خوشحالی درونی و حس رضایتی هستش که از خودت داری.
خوب اينكه ميگين زندگيتوو رويايي ميبينين . تو قانون جذب ميگن اون زندگي اي كه ميخواي داشته باشي و تصور كن ، تو سايت شما هم راجع به مثبت انديشي مطالب زيادي هست الان اين مطالب با هم ديگه در تناقض نيستن؟
خیر.اینجا گفته شده که در عالم خیال و رویا و توهم سیر نکنید و در واقع خودتون رو با فرار از واقعیات فریب ندید.
مثل اینکه من به شخصی علاقمند باشم و اون طرف دوستم نداشته باشه و همه هم بهم بگن که دوستت نداره، ولی چون نمیخام با حقیقت روبرو شم، ترجیح بدم توی این توهم و رویا که اون فرد هم دوستم داره زندگی کنم و یا رفتارای بدش رو هم نبینم..
با سپاس. تمام مواردی که شمارش کردید (کم یا زیاد) در همه ما ایرانیان وجود دارد. راهکارهایتان هم جالب بود ولی نکته مهم اینست در اینجا “دروغ” تقدیس می شود همه شهروندان دارای زندگی دوگانه ای هستند که با دروغ عجین و امیخته شده است شما در زندگی فردی شخصیتی هستید که گاه کارهای محرمانه می کند ولی افشای همین مطالب در بیرون از خانه محتوایی مجرمانه دارد در خارج از شخصیت فردی همه در حال دروغ گفتن به هم هستند عادت کرده اند. همه دنبال ساختن تصویر دیگری از خود هستند احساس بی ارزشی, طوفان به پا کرده است. دروغ حتا از تریبونهای رسمی تحت عناوین مصلحت و… تبلیغ می شود ما به کودکان خویش نیز به شکلی رسمی دروغ اموزش می دهیم و همه توهم ما اینست که این بهترین روش است و یادمان می رود که برگشت ان به سوی خود ماست. در بعد درونی نیز مدام در حال ذرغ گفتن به خودمان هستیم کارهای مهم خود را انجام نمی دهیم که چه عجله ای؟ فردا به همه انها می رسم. در پناه همین دروغ ها به سلامتی و شادابی خود نمی رسیم به دیدار نزدیکان و دلجویی از انها نمی پردازیم چون فردا, وجود دارد برای سلامتی روان و روحمان, وقت نمی گذاریم و… روح ما بیمار است و جهل و دروغ وقتی نمی گذارد تا با جستجوی اگاهی, برای درمان انها, فکری بکنیم…
بسیار درسته متاسفانه. ممنون
با تشكر فراوان از مطلب عالي كه گذاشتين
من ميخوام اين رو اضافه كنم كه خيلي وقتها اين احساس بيهودگي از ناخودآگاه مياد و شكل گيري يا بهتره بگم آسيب هايي كه ناخودآگاه ماميبينن كه منجر به اين احساسات ميشوند از دوران اوليه زندگي پايه گذاري ميشن . يعني وقتي نيازهاي اصلي و اوليه ما در كودكي بر آورده نشن يا زيادي برآورده بشن ايجاد طرحواره هايي ميكنن كه نهايتا باعث مشكلاتي با ظاهر پنهان حتي از نظر خودمون ميشن
به اين اميد كه آگاهي باعث رشد و رفع مشكلات بشه .
حضرت مسيح ميفرمايند :
به ملكوت آسمانها راه نمييابي مگر اينكه دوبار متولد شوي
يعني ما اول محصول شرايط وراثت و تربيت هستيم و راه كمال و تعالي يعني شناختن و رشد دادن آنچه ما بر حصب آنها هستيم .
ممنون. منم با شما موافقم که این مشکلات باید از ریشه حل بشن.
خب خداروشکر من با خودم رو راستم…
مطلب جذابی بود.
خوشحالم دوست داشتید
عالی بود بزرگترین دروغ دروغی است که به خودمان میگوییم
ممنون از توجه شما
با سلام و تشکر از مطلبتون
همه ما یک جوری خودم رو گول میزنیم و به خودمون دروغ میگیم چون خود کم بین هستیم و ارزشی برای خودمون قائل نیستیم بعضی وقتا هم شده به عمد و آگاه دست به این خودفریبی میزنیم چون از روبرو شدن با واقعیت می ترسیم کاش همه شهامت روبرو شدن با خود واقعیمون رو داشتیم
با تشکر از سایت پر برکتتون
دوست عزيز دروغ هاي ما فقط در زمينه خود كم بيني نيست . گاهي خودمون رو بزرگ تر سالم تر يا آگاه تر از آنچه هستيم ميبينيم . مثلا در مقابل برخي ظلم هايي كه بهمون ميشه تحمل غلط ميكنيم و كاري براي نجات خودمون نميكنيم ولي بجاي اينكه بفهميم ما به علت عدم اعتماد به نفس يا خود بي ارزشي كاري براي بهبود يا پايان وضعيت نميكنيم و ضعفهاي خودمون رو شناسايي كنيم بجاش به خودمون دروغ ميگيم كه من آدم صبوري هستم و با اين روش در نقش قرباني باقي ميمونيم .