ما به کتاب های خودسازی نیازی نداریم، نیاز امروز ما انعطاف پذیری است!
ما به کتاب های خودسازی، نیازی نداریم، بلکه احتیاج کنونی ما انعطاف پذیری است
آیا تا به حال متوجه افرادی شده اید که در به دست آوردن دوباره ی انرژی و تندرستی شان چقدر خوب عمل می کنند؟ آن ها، به راحتی از مشت هایی که سرنوشت به سوی شان نشانه می رود جا خالی می دهند. برای سال ها در تعجب بودم که راز کار آن ها چیست؟
من به نزد هیپنوتراپیست ها رفتم، نگاهی به بودایسم انداختم، رک و پوست کنده به مطالعه حجم عظیمی از کتاب های کمک بنفس و خودسازی مشغول شدم (البته من فکر می کنم که مردم در کتاب خانه ی محله ی من، کمی به این موضوع علاقه مند هستند!)، اما در نهایت چیز کمی عایدم شد. برای من سوال بود که آیا این مردم به طور غیرمعمولی محکم هستند؟ و یا اینکه به طور غیرمعمولی نگران هیچ چیز نیستند؟ آیا آنها اَبَرانسان هستند؟!
در نهایت متوجه شدم که راز کار آن ها، ایستادگی در برابر ناسازگاری ها و انعطاف پذیری است.
خبر خوب این است که انعطاف پذیری قابل یادگیری و توسعه است.
به طور شگفت انگیزی، هیچ تعریف پذیرفته شده ی واحدی برای انعطاف پذیری وجود ندارد، اما با این حال، انعطاف پذیری همان عامل ایکسی است که باعث می شود مردم در طول ناسازگاری ها به کارشان ادامه دهند. تا حدودی، انعطاف پذیری محصول فاکتورهای بیولوژیکی است و یا در کودکی، هنگامی که مغز در حال توسعه یافتن بوده، شکل گرفته است.۱
بدین منظور، مطالعه ای سی ساله بر روی سه دهه ی اول زندگی ۶۹۸ کودک انجام گرفت.۲ در حین انجام این مطالعه، توجه اصلی بر روی واکنش هایی که نسبت به زخم های روحی و استرس ایجاد می شدند، قرار داشت. دو سوم افراد این مطالعه از خانواده های آسوده و استوار بودند و در حالت کلی، عملکرد خوبی داشتند.
یک سوم دیگر “در حالت خطر” در نظر گرفته شده و در معرض استرس های غیر معمول یا مشکلات زندگی در خانه قرار گرفته بودند. متاسفانه دو سوم از جمعیت این گروه با مسائل توسعه یادگیری و مسائل رفتاری بزرگ شدند. یک سوم باقیمانده، مثل آن هایی که از خانه های راحت و امن بودند و به طور خوب و با مراقبت والدین بزرگ شده بودند؛ انعطاف پذیری را توسعه دادند.
دلایل این مطالعه دوگانه بود:
آن هایی که “در حالت خطر” قرار داشتند از دسترسی به مراقبین حمایتی برخوردار بودند، کسی که به آن ها اطمینان می داد در مواجه با مشکلات تنها نیستند.
دسته ی دیگر از سنین جوانی دارای خودمختاری بودند و زندگی شان را با شرایط خاص خودشان طی می کردند.
جالب توجه است زیرا، برخی از کسانی که در ابتدا انعطاف پذیر نبودند، بعدها توانستند قابلیت انعطاف پذیری را در خودشان توسعه دهند.
برای توسعه ی انعطاف پذیری نیازی ندارید تا به انجام کارهای سخت مشغول شوید.
بنابراین آنچه که برای دستیابی به انعطاف پذیری لازم است چه چیزی می باشد؟ در ادامه چهارتای آن ها را به شما معرفی می کنم که بیشترشان هم شامل یافتن آرامش درون هستند:
۱-همیشه و به ویژه در شرایط پراسترس، به نیمه ی پر لیوان نگاه کنید.
این کلید شماست، برجسته کردن بخشی از مسئله در مقابل همه ی آن. این کار بسیار عاقلانه است، برای مثال: اگر فردی به فکر وقوع بدترین چیزها در جهان باشد، همانگونه که به نظر می رسد، به یک رویداد استرس زا واکنش نشان خواهد داد. اما کسی که بتواند حالت مثبت خود را حفظ کند و امیدوار باشد؛ کمتر غافلگیر می شود و بنابراین می تواند انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان دهد. بنابراین مهم است که در مورد گذشته، حال و آینده مثبت باقی بمانیم. در برخی از تجربیاتم با بودایسم، به من گفته شد که جهان همانگونه که تصور می کنیم در برابرمان پدیدار می شود، هم چنین آسیب روحی ما؛ به خاطر خود رویدادی نیست که به وقوع پیوسته بلکه (با توجه به معنویت شرقی) به خاطر واکنش عاطفی ما نسبت به آن رویداد است.
۲-با کسی که از شما حمایت می کند در تماس باقی بمانید
عامل واحد موجود در بسیاری از کودکان انعطاف پذیر که در مطالعه ی بالا ذکر کردم، برخورداری از یک ساختار پشتیبانی است. اغلب آنها دارای والدین، سرپرست یا معلمی بودند که به پشتیبانی از آن ها می پرداخت. همچنین سایر گزارش ها و مطالعات مشابه هم حاکی از همین مسئله است.۳
همه ی آن چه که نیاز دارید، فردی است که چشم دیدن موفقیت شما را داشته باشد و بتواند در این زمنیه کمکتان کند. در مورد کودکان، این فرد می تواند والدین آن ها، سرپرست و یا معلم شان باشد اما داشتن گروهی از دوستان خوب هم به همین اندازه موثر است.
۳-به انجام کارهای خوب بپردازید تا دیگران درموردتان احساس خوبی داشته باشند.
مطالعات نشان داده است که انجام کار خوب باعث افزایش تولید سروتونین، انتقال دهنده عصبی ای می شود که خلق و خوی بدن را تنظیم می کند.۴ سطح پایین سروتونین در افراد مبتلا به افسردگی به راحتی قابل مشاهده است. بنابراین کارهای خوب انجام دهید تا احساس خوبی داشته باشید. انجام کارهای خوب می تواند به شما کمک کند تا در صورت برخورد با افرادی که در زندگی خود از چالش های سخت تری رنج می برند، چیزهای مختلفی را در منظر دید خود قرار دهید. برخی نیز پیشنهاد کرده اند، تلاش برای یادآوری زمانی که مهربانی در حق شما انجام گرفته است، می تواند با ایجاد دفترچه ی یادآور برای قدردانی و یا ایجاد یک وبلاگ امکان پذیر باشد.۵ مردم اغلب زمانی که با آن ها بدرفتاری شده است را به خاطر می سپارند، پس شاید یک چنین یادآوری بتواند منفی گرایی را از شما دور کند.
۴-به خوبی، مراقب خودتان باشید
منظورم از این جمله این نبود که ورزش کنید و تغذیه ی خوبی داشته باشید بلکه، می خواستم بگویم که باید به ذهن تان هم توجه کنید. استرس های شما می توانند روی هم انباشته شوند، بدین صورت از طریق گسترش یافتنش، استرس می تواند تاثیر پایداری بر خلق و خوی شما داشته باشد و به همین خاطر به شدت نسبت به موقعیت های استرس زا واکنش نشان می دهید و در نهایت وضعیت را بدتر می کنید.۶
اگر در معرض فشارهای شدید در زندگی خود هستید، ممکن است به راحتی مجبور به عقب نشینی شوید. برای مقابله با اثرات استرس های انباشته شده درونتان، باید اطمینان حاصل کنید که از خواب و استراحت کافی برای خودتان برخوردار هستید. باید بدانید، حتی در مواقعی که ریلکس هستید، قسمتی از مغزتان در حال فعالیت بیش از اندازه به سر می برد به خصوص اگر استرس هم داشته باشید. استراحت و خواب می تواند این حالت را بهتر کند.
تمرین تمام موارد فوق می تواند به میزان قابل توجهی توانایی شما را برای انعطاف پذیری و قدرت مقابله در برابر شکست ها و آسیب های روحی بهبود بخشد. همچنین اینگونه می توانید برای مقابله با استرس بهترعمل کرده و در انجام این کار احساس خوبی داشته باشید.
من این مقاله را با بند پایانی شعر “شکستناپذیر” از ویلیام ارنست هنلی به پایان می رسانم۷:
این شعر همانطور که توانست الهام بخش من باشد، در طول ۲۵ سال زندان نلسون ماندلا، کمک زیادی به او کرد. شعر زیر خلاصه ی انعطاف پذیری را به شما عرضه می کند:
“از این گذرگاه تنگ و تاریک
و از پیامدهای در تقدیر، ترسی ندارم.
من، ارباب سرنوشت خویشتنم،
من ناخدای سرشت خود هستم.”
منابع اصلی جهت ارجاع:
References
[۱] | Science Mag: The Science of Resilience: Implications for the Prevention and Treatment of Depression |
[۲] | The New Yorker: HOW PEOPLE LEARN TO BECOME RESILIENT |
[۳] | Time: The Importance Of Resilience |
[۴] | Psychology Today: Practicing Acts of Kindness |
[۵] | ExperienceLife: The 5 Best Ways to Build Resilience |
[۶] | Anxiety Relief Solutions: Are You Suffering From Cumulative Stress? |
[۷] | Poetry Foundation: Invictus |
منبع: http://www.lifehack.org/573795/how-build-resilience-face-what-life-throws-you?ref=category_page_latest_section_post_573795
کاملا درسته و مطلب بسیار خوب
راه پنجمی هم وجود داره. اونم امید داشتن : امید داشتن به خدا نه به خلق روزگار….. البته راه حامی که گفتید گاهی جواب نمیده. چون ادم فکر میکنه اونا انسان رو درک نمیکنن. بلکه فقط میخوان ارامش بدن. این مشکلی بود که من در کودکی داشتم…. وقتی هر اتفاقی می افتاد و ناراحت میشدم ، شب تو رخت خواب وقتی بابا مامانم نمی فهمیدن ، اروم گریه میکردم. البته من فقط ۳ بار از ته دل غصه خوردم ، اونم سه باری که داشتم شب تاریک روح رو میگذروندم….
خیلی مطلب جالبی بود
سپاس از تیم همیشه استوار راستمرد
عالی وتاثیرگذاربود ممنونم
سپاس بی نهایت بخاطر این مطلب مفید
با سلام و احترام
مطلب بسیار پرمحتوا و عالی و مهم
من خودم به این موضوع خیلی اهمیت میدم و واقعا برای آرامش در زندگی لازمه
سپاس فراوان از همه آگاهی و اشتراک
مطلب فوق العاده خوب ومفیدی بود ممنون
درود بر شما مطلب جالب و سازنده بود ولی در خصوص حامی در جامعه امروز من باهاش مشکل دارم به نظر من باید جامعه رو معلم خودمون قرار بدیم و خوباشو بگیریم و با حمایت نیروی جاودان حیات به پیش بریم.
ممنون از مطلب خوبتون…. در مورد حامی تجربه شخصی خودم بهم نشان داد که میتونن نتیجه عکس باشه…منظورم اینه وقتی استاد یا معلم یا والدین بعنوان حامی ازمون حمایت میکنن و ما رشد میکنیم و وقت تغییر و استقلال شخصی مون میرسه….ساز مخالف میزن و ما را از جلو رفتن و تجربه های جدید باز میدارن…البته نیت شون خیره ولی باعث سکون و عدم رشد شخصی مون میشن…
شعر آخر مطلب چقدر تاثیرگذار و زیباست
سپاسگزارم عالی بود
واقعا مطلب زیبایی بود خیلی استفاده کردم ممنون
ممنون از مطلب عالیتون زندگی جاری است چه بخواهیم چه نخواهیم
بسیار هم عالی
سلام ممنون از مقاله خوبتون من نکاتی که بهش اشاره کردید رو تو زندگیم دارم تجربه میکنم اما اون قسمتی که گفتید حامی داشته باشیم گاهی شرایط طوری هست که هیچ حامی نمیتونی داشته باشی و من الان دیگه یاد گرفتم که بدون حامی زندگیم رو بسازم.
سپاس از شما.اینکه بتونیم نیمه پر لیوان رو ببینیم خیلی عالیه و یه دلیل اینکه فکر میکنم مردم ما بیشترشون اینطور نیستن ریشه در نوع زندگی و عرف داره..ما بزرگ میشیم که با سختیها مقابله کنیم .یاد نمیگیریم شاد باشیم ، از داشته ها خوب و درست استفاده کنیم و به اعلا برسونیمش بلکه فقط در حال تلاش برای بدست آوردن و تغییر داشته هامون هستیم
با سلام و سپاس.
تفاوت های فرهنگی را عالی بیان کردید.
بسیار مفیدو سازنده
ممنون از تیم راستمرد