دانشمندان اکنون باور دارند که جهان به خودی خود می تواند آگاهانه رفتار کند!
دانشمندان اکنون باور دارند که جهان به خودی خود می تواند آگاه باشد!
این روزها چیزهایی که مربوط به کتاب های علمی تخیلی هستند، توانسته اند راه خودشان را برای ورود به نشریه های آکادمیک و جریان های اصلی گفتگوهای علمی باز کنند. چیزهایی که روزی یک داستان و افسانه علمی تخیلی بودند، امروزه بعنوان فرضیات علمی در نظر گرفته و آزمایش می شوند. یک مثال ساده از این مورد، استدلال شبیه سازی است که توسط “ایلان ماسک“ پشتیبانی می شود. یا یک مورد دیگر “کریستال های زمان” هستند. می توانید بسادگی در مورد این نظریات در اینترنت جستجو کنید. این روزها اینترنت به ابزاری برای گسترش آگاهی و دانش تبدیل شده است. بنابراین به راحتی می توانید به جدیدترین نظریه هایی که در مورد جهان پیرامون ما مطرح می شود دسترسی داشته باشید و از آن ها مطلع شوید.
یک تئوری جنجال برانگیز در مورد جهان هستی این است که “ذهن یک عنصر اساسی از جهان فیزیکی است و در همه حالتهای ماده نفوذ کرده است.”
گرگوری متلوف، کسی است که نظریه های جدید و جالبی را درارتباط با فضا و عالم وجودی مطرح کرده و اخیرا نظریه ی ستارگان اختیاری را مطرح کرد. او گفته بود که شواهد واقعی نشان می دهد که ستارگان، مسیر کهکشانی خود را به دلخواه خودشان تعیین می کنند.
هرچند که این تئوری نامعقول باشد، طرفداران برجسته ای نظیر فیزیکدان سر راجر پنروس را داراست که خود نظریاتی در زمینه ی علم فیزیک مطرح کرده است.
او معتقد است که آگاهی از خاصیت در هم تنیدگی های کوانتومی حاصل می شود.
پنروس و همکارش دکتر استوارت همروف، نظریه ی تقلیل هدفگرایانه ی سازماندهی شده را ارائه کردند. چنین نظریه ای بیان می کند که آگاهی نتیجه ی ارتعاشات کوانتومی داخل میکروتوبول ها است.
در سال ۲۰۰۶ فیزیکدان آلمانی برنارد هایش، پا را فراتر گذاشت و گفت که آگاهی از درون یک خلاء کوانتومی به وجود می آید.
عصب شناس، کریستوفر کچ، به این نظریه دستاوردی متفاوت داشته و با استفاده از تئوری اطلاعات یکپارچه، استدلال می کنند که آگاهی برای ارگانیسم های های بیولوژیکی منحصر به فرد نیست.
“تنها نظریه ی غالبی که از آگاهی در اختیار داریم بیان می کند که آگاهی با پیچیدگی همراه است و از توانایی سیستماتیک برای رفتارهای خودبخودی برخوردار می باشد.” استدلال کچ
این نظریه بیان می کند که حتی سیستم هایی که بیولوژیکی و یا ارگانیک نیستند هم می توانند از آگاهی برخوردار باشند.
متلوف و دیگران دانشمندان این بحث را به فاز جدیدی انتقال می دهند، یعنی فاز آزمایش. متلوف، در نظر دارد تا به مطالعه ی رفتار ستارگان بپردازد؛ به خصوص بررسی یک ناهنجاری در حرکت ستاره ای که ناهنجاری پارانگو نام دارد.
متلوب سعی دارد به بررسی این نکته بپردازد که چرا برخی از ستارگان به انتشار فوران هایی از انرژی مشغول می شوند که به یک جهت مربوط می گردد، این، مشخصه ای عجیب و غیرقابل توضیح است که به نظر می رسد در همه جای کهکشان وجود دارد.
در سال ۲۰۱۸ او از تلسکوپ فضایی نقشه برداری ستاره گایا استفاده کرد تا نشان دهد که این ناهنجاری ممکن است یک اقدام صورت گرفته ی خودسرانه از سوی ستاره باشد.
با این حال متلوب نتوانست توضیحی علمی و قابل اثبات برای این رویداد ارائه دهد. این که هر جزء از عالم وجودی از هوشمندی منحصر به فرد برخوردار باشد و اینکه بخواهد به میل خود رفتار کند واقعا چیز جالب توجهی است.
این مسئله زمان زیادی است که ذهن داشمندان علم فیزیک کوانتومی را به خودش مشغول کرده است.
همه ی رفتارهای زیراتمی صورت گرفته در جهان توضیحی دارند اما هرازچندگاه مواردی رویت می گردد که توضیحی برای آن ها وجود ندارد.
هنوز هم رازهایی وجود دارند که باید برملا شوند. جهان بزرگتر از آن است که در فکر ما می گنجد و به همین خاطر سوال هایی زیادی در رابطه با رفتارهای اجزای عالم برای ما پیش می آید که باید پاسخی برای آن ها پیدا کرد.
مقاله مرتبط: “هدف راستین آفرینش انسان و جهان هستی چیست؟_ قسمت اول :پرسش های بنیادین“
نظر شما چیست؟
فکر نمی کنید حتی کوکترین اجزا موجود در جهان هم از آگاهی برخوردار باشند و بتوانند رفتاری مستقل و غیرقابل پیش بینی از خود نشان دهند؟
جواب من که مثبت است. زیرا آگاهی در تک تک اجزای جهان تقسیم شده و هر چیزی حتی یک تکه سنگ هم از این ظرفیت برخوردار است.
منبع: http://theantimedia.com/universe-conscious/
با سپاس فراوان
نمیدانم چرا ولی مطلب فوق تکراری است از ادمین محترم خواهش می کنم ان را پاک فرمایند. ممنون
…مقاله بعد از مقدمه ای جالب به این تئوری می پردازد که “ذهن یک عنصر اساسی از جهان فیزیکی است و در همه اعمال اساسی ماده نفوذ کرده است.” جمله اول متعارف است و متصورم بر مبنای اینست که تفکر هم که سبب ساخت دهنیت و روان می شود می تواند دارای ابعاد حجمی باشد که تا کنون بشر موفق به ساختن دستگاهی برای سنجش وزن انها نشده است و قبول.
… پرسش من در جمله دوم (سو تیتر), در مورد نفوذ این ذهن در همه اعمال اساسی مواد فیزیکی است (کمی توضیح دهم ماده فیزیکی انچیزی است که وجود دارد شما می بینید یا با وسایل ازمایشگاهی وجودش قابل اثبات است بر خلاف متافیزیک که وجودشان غیرقابل ثبت است و عده ای به ان ایمان و باور دارند مانند خودم که بجز خرافات, به چیزهایی در جهت ” وحدت و وحدت وجود” معتقدم.)
ایا این نفوذ در اتم های جسم است یا در کلیت یک جسم فیزیکی؟, مانند انسان که به سه جنبه : جسم, ذهن (روان, شخصیت, هویت), روح (جان) تقسیم می شود و همچنین شبکه های گسترده ای از اندامها که توسط میلیاردها سلول که از قبل برنامه ریزی و دارای وظایف مشخص یا نا مشخصی هستند که توسط ذهن در ابعاد وسیعی پردازش یا کنترل می شوند….
ایا ممکن است فردا که می خواهم با دوچرخه ام سر کارم بروم دوچرخه با شعور نداشته دوچرخگیش (چون دبستان نگداشته امش) بر من عصیان کند و از فردا او بخواهد سوارم شود؟
حدود چهارده میلیارد از عمر کائنات و تقریبا چهار میلیارد سال از عمر کره زمین می گذرد و تاکنون در کهکشان با توجه به علم کم انسان و مدت کوتاه میلیارد ساله بجز انفجار یا انبساط ( بیگ بنگ), ستاره ها و سیارات با یک نظم غیر قابل توصیف مانند انچه تا کنون در روی زمین دیده ایم بدنیا امده, زندگی کرده, و مرده اند. کره زمین توانسته است همیشه خود را ترمیم کند جز این دویست ساله اخیر که انسان دانش بیشتری یافته, گلوی این سیاره زیبا و بی نظیر را با طمع و خودخواهی انچنان می فشارد که با این فرضیه نگرانم زمین بخواهد کره بازی دراورد و با رنجش از انسان غیر معنوی کنونی (که هر ساله افزایش می یابند) و با بیشعوری حاصل از افزایندگی شعور ادمیان, یک کاری کند که مرحوم یا نامرحوم “ایزاک اسیموف”, همه دندان هایش بریزد یا…
متاسفم در پاراگراف های اولیه ماندم و مطلب از حوصله خارج شد ولی وچود این قبیل مقاله ها را لازم می دانم تا افکار و باورهای خویش را محکی زنیم…
با سپاس فراوان
این مطاب که در مواردی باورهای مرا به چالش می کشد دوست دارم چون این چالش را می پرستم هر از گاهی باید باورهای خویش را تازه کرده و جواب یا حداقل پرسش هایی برای روبرویی با جهان جدید, داشته یا ان را مانند سایر نظریات نو و تازه که بسیار هم زیادند محترم شمرده و در باره انها, اندیشه کنیم و همچنان که بر یک باور قدیمی ” انسان چون فکر می کند پس وجود دارد و لیاقت انسان بودن را دارد”, تعریف خاصی از انسانیت دارم و هرکس را که فاقد این شعور باشد یا با افکار همچون “منی” مخالف باشد را دارای حق زندگی, شایسته و لازم برای زنده بودن و… بدانیم. فرق اصلی و کنونی در اینست که مانند جاهلان, خویش را وکیل وصی خدا ندانیم که هرکس با من نیست لاجرم دشمن است و لابق نیستی. متصورم “حق انتخاب” و “اندیشیدن” بزرگترین هدایای آن یگانه به ادمیانست, هرکه خوب بیاندیشد و درست انتخاب کند, زندگی خویش و سعادتمنذی را می یابد مسئولیت زندگیم با من است و در عین همه ناتوانیها, رسیدن به خوشبختی و رستگاری دور ار دسترس نیست…