تبدیل شدن به یک مشاهده گر
“تبدیل شدن به یک مشاهده گر”
ناظر شدن بیش از این است که تنها به خودتان و رفتارهایتان فکر کنید. مشاهده گر بودن واقعا یک وضعیت ذهنی متفاوت است. تبدیل شدن به ناظر، یک مهارت مهم به منظور ایجاد تغییرات شخصی است. این فرآیند می تواند طی تمارین خودسازی اتفاق افتد. چه در حال مراقبه باشید، چه تمارین خود آگاهی، انرژی درمانی و یا هر کار بهبود شخصی دیگری.
خود را مشاهده کردن، مستلزم آن است که از تمام احساسات جزئی، انگیزهها، رفتارها و حتی حس های فیزیکی خود، کاملا آگاه باشید. در این حالت، شما یک فرآیند ذهنی متفاوت خواهید داشت. بیشتر شبیه کمین کردن برای شکار پرنده و تماشای چمنزار و منتظر ماندن است. این میتواند سخت باشد. بسیاری از رفتارها، احساسات و هیجانات ما، بطور خودکار اتفاق می افتند. همین امور طوری توجه و تمرکز ما را معطوف خود میکنند که وقتی آن هیجان، فکر یا احساس روی میدهد، هیچ فضای دیگری برای توجه و حواس ما باقی نمیماند.
نهایتا قبل از اینکه متوجه علت و چگونگی آن احساس یا فکر شویم، به محرک ها واکنش نشان میدهیم. بدون آنکه بدانیم چه چیزی باعث آن واکنش شد. هنگامی که درگیر آن واکنش میشویم، فرصت مشاهده و توجه از دست میرود.
در ادامه در این مقاله قصد داریم رویکرد تبدیل شدن به یک مشاهده گر را از صفر تا صد توضیح دهیم و قدم به قدم مراحل رسیدن به این مرتبت از آگاهی را برایتان شرح دهیم.
کنترل هیجانات اولیه و تغییر رویکرد ذهنی پیشین
توانایی تبدیل شدن به مشاهده گرِ یعنی خود و رفتار خویش را نظارت کنیم. این یک قدم مهم در تغییر رفتار و واکنشهای احساسی است. به عنوان مثال، اگر شما در معرض عصبانی شدن (یا برخی هیجانات دیگر و اختلال رفتاری) هستید، ممکن است به محض گشودن دهان و گفتن هر کلامی، پشیمان شوید. اگرچه می توانید از آن عمل جلوگیری کنید. اغلب طغیانهای خشم خیلی سریع اتفاق میافتند. پس چگونه ممکن است در این فرآیند بسیار سریع مداخله کرد و دست به تغییر آن زد؟
پاسخ در ایجاد تعدادی مسیرهای عصبی جدید در مغز است؛ مسیرهایی که به عنوان نوعی سیستم نظارتی و کنترلی عمل میکنند. این به ذهن و مغز شما راه جدیدی را معرفی میکند تا روش های قدیمی را تغییر دهند. مسیرهای عصبی جدید را می توان با انجام منظم برخی تمرینها، طی چند هفته ایجاد کرد. وقتی این مسیرها ایجاد شوند، یک نوع سیستم نظارت آگاهانه در ذهن خود خواهید داشت. این سیستم به محرکهای کوچک، حالات عاطفی و الگوهای فکری که اغلب پیش از آگاهی و بدون کنترل شما اتفاق می افتند، توجه میکند.
با مشاهده گر شدن یاد میگیرید که در درون خود و یا در محیط اطرافتان به دنبال نشانه هایی بگردید که به شما اخطار میدهند که دارید به یکی از این رفتارهای ناخودآگاه و بدون کنترل نزدیک میشوید.
بدون تحقیق درباره این علایم و نشانه ها، شما نمیدانید که آنها اصلا وجود دارند. این نشانه ها اغلب وقتی کشف میشوند که انفجارهای قبلی (واکنش های ناخودآگاه و ناخواسته) را بررسی کنید. به هر حال، زمانی که آنها را بدانید، این علایم را خواهید دید و هشدارها را دریافت خواهید کرد. این همان چیزی است که بخش ناظر و مشاهده گر ذهن شما قادر به انجام آن است.
زمانی که این هشدارها را دریافت کردید آنگاه در یک وضعیت آگاهی متفاوت قرار دارید. در آن زمان نه تنها ذهن مشاهدهگر تان کار می کند؛ بلکه همچنین میتوانید قوه منطق خود را به کار بگیرید تا به عواقب انفجار خشم یا یک رفتار هیجانی فکر کنید. این کار به شما کمک میکند که کار به آنجاها نکشد. با فعال بودن نیروی مشاهده گر در ذهنتان، به همراه عقل سلیم، شانس بسیار بیشتری برای خودداری از واکنش های هیجانی دارید.
برای توضیح بیشتر، ذهن را متشکل از سه قسمت در نظر بگیرید. دو قسمت مسئول خودداری و جلوگیری، و یکی مسئول روی دادن یک هیجان بیجا یا رفتاری غیرقابل کنترل. هر سه قمست از اهمیت برخوردارند. در ابتدا آن دو قسمت اول، ممکن است هنوز ضعیف باشند و توسط خشم کنار زده شوند. اما با تمرین مشاهده گر شدن و با گذشت زمان، الگوهای ذهنی آن دو قسمت قوی تر شده و می توانند از گفتار و رفتار خشن جلوگیری کنند.
خلق رویکرد جدید و نو در ذهن
وقتی در مهارت مشاهده گری خبره شوید، به محض آنکه چیزی شما را تحریک کند متوجه آن می شوید. شما متوجه اولین نشانه های ناراحتی و اذیت خود می شوید. این حس که حتما باید واکنشی نشان دهید همچنان شما را به چالش خواهد کشید. واکنشی مانند یک حرکت، یک حرف و یا حتی دور شدن از آن شخص یا موقعیت. مرحله بعد آگاه شدن به این تحریکات است.
وقتی که در مشاهده گر بودن بسیار حرفه ای شوید، قادر خواهید بود که این انگیزه و تمایل ناگهانی و شدید را، از فاصله دور مشاهده کنید و از انجام دادن آن خودداری کنید. اکنون اتفاق تازه ای رخ خواهد داد. در این لحظه شما متوجه یک واکنش ثانویه میشوید. این واکنش ثانویه زمانی در ذهن ما رخ میدهد که از واکنش ناخودآگاه خود پیروی نمی کنیم. در طی همین فرآیند است که ما از الگوهای قدیمی جدا میشویم و آگاهانه شروع میکنیم به خلق الگوها و رفتارهای جدید و نو.
آگاهی به منیت و بهانه های ایگو
ناظر و مشاهده گر شدن مستلزم آن است که آن را به شیوه ای خنثی و بی طرفانه انجام دهیم. تنها فکر کردن به خودمان کافی نیست. این کار را هر شخص خودشیفته ای نیز می تواند انجام دهد.
بخشی در ذهن و وجود ما هست که همه چیز را قضاوت و مقایسه می کند. این قسمت را می توانید نفس، ضمیرخودآگاه، ایگو، مَنیت، یا هر چیزی بنامید. زمانی که نفس، به “خود“ فکر می کند، معمولا این کار را در حالتی مقایسه ای انجام می دهد. نفس ما را با شخص دیگری مقایسه می کند و یا با یک ورژن ایدهآل از خودمان که آن را در سیستم اعتقادی خود گنجانده ایم.
مقاله مرتبط: “منیت چیست؟ آیا واقعا چنین چیزی وجود دارد؟“
نفس برای مقایسه طبق آن استاندارد، ما را اینگونه ارزیابی می کند که کاری را، چقدر بد یا خوب انجام دادیم. نفس حتی ممکن است ما را قضاوت کند و مورد سرزنش قرار دهد به خاطر اینکه از نظر معنوی خیلی آگاهانه عمل نکرده ایم. نفس افکاری تولید میکند راجع به اینکه آیا دیگران به ما توجه می کنند و یا اینکه آنها ممکن است چه فکری درباره ما کنند. این فکر کاملاً از نفس و منیت ما نشئت می گیرد که به ما می گوید به اندازه کافی مراقبه نمی کنیم یا به اندازه کافی اعمال معنوی انجام نمیدهیم. در حالی که ممکن است این افکار مشاهده گرانه و خوب به نظر برسند، اما این طور نیست. این افکار نقد هایی برنامه ریزی شده هستند که نتیجه آنها تنها بدتر شدن حال ماست.
مقاله مفید در این زمینه: “روش” بهانه ممنوع! ” برای خروج از رکود در زندگی و تحقق اهداف“
وقتی یک مشاهدهگر بی طرف هستیم متوجه چیز های مختلفی می شویم. متوجه آن افکار و احساساتی میشویم که از نفس و ایگوی ما نشأت می گیرند. در وضعیت ها و حالات پیشرفته آگاهی، ممکن است متوجه این نیز بشویم که از آن نسخه ایده آل خودمان، به عنوان عاملی برای مقایسه دارد استفاده می شود.
اما برخلاف مشاهده گر بی طرف، منیت فرد او را به تنبلی و پس زدن کارها وا میدارد. به عنوان یک مشاهده گر ممکن است متوجه افکار منفی ای شویم که توسط منیت بوجود می آیند و برنامه ها و دستور کارهای ذهن را پس می زنند.
مثلا اگر بعنوان یک مشاهده گر بخواهیم زمانی را به مراقبه و سکوت بنشینیم، افکار برآمده از ایگو، می گویند که وقت مناسبی نیست و اینکه سرمان شلوغ است. یا اینکه بهتر است مشغول کار دیگه ای شویم. در این لحظات میتوانیم متوجه تغییر دستورکار ذهنی مان شویم یا متوجه ذهنمان که شروع میکند به طفره رفتن و به تعویق انداختن مسئله ای که در دستورکار ذهنمان قرار دارد.
حالت مشاهده گر ذهن ما هیچ کدام از این پس زدن ها و رد کردن ها یا جهت دادن ها را مانند دستور کار ذهنی مان یک مشکل و ایراد نمیبیند. این حالت، تنها این گونه متوجه مسائل میشود که انگار دارید روش ضربه زدن خفیف با قلمو در یک نقاشی به خصوص را یاد می گیرید یا چگونه تراشیدن چوبِ یک وسیله خانگی را. اگر هم قرار بود که این حالت (حالت مشاهده گر ذهن) به این چیزها فکر کند، این گونه آن را توصیف میکرد که “من دارم متوجه یک سری پسزدن ها یا مسائل می شوم که دارند از قسمت هایی از ذهن من نشأت می گیرد… چه جالب”!
همچنین نگاه کنید به: “۹ راهکار ساده که میتواند “منیت” شما را کاهش دهد“
آگاهی به ذهن و افکار خودآگاه
وقتی تبدیل به یک مشاهده گر میشوید، میفهمید که تمامی افکارتان تنها با کمک خودشان تولید میشوند. شما متوجه این مسئله میشوید که ذهنتان فقط با کمک خودش فکر میکند و شما میتوانید بعنوان یک ذات مجزا، بنشینید و به راحتی به آن گوش دهید و تصاویری را که تولید میکند را تماشا کنید.
هنگام شروع این توجه کردن ها اغلب واکنش هایی نسبت به گفتگوهای درونی خود خواهید داشت. ممکن است افکاری ایجاد شوند که بخواهند این گفتگو ها آرام و ساکت شوند یا افکاری که میگویند شما به درستی مراقبه نمی کنید یا اصلا احساس سردرگمی کنید از اینکه چرا این گفتگو ها تمام نمی شوند. در این مرحله شما دارید زیادی واکنش نشان می دهید و هنوز نمی توانید مشاهده گر باشید؛ اما یک قدم به این حالت ذهنی نزدیکتر شده اید. پس از مدتی به مرحله ای میرسید که میتوانید واکنش ها را نیز همانند انگیزههای درونی مشاهده کنید. این نیز وضعیت ذهنی دیگری است برای وسعت دادن به تمارین افزایش آگاهی تان.
یکی از نتایج جانبی این فرایند این است که شما متوجه می شوید که می توانید بنشینید و به هیجانات درونی یا حتی به واکنش های نشان داده شده به آن هیجانات و افکار گوش فرا دهید؛ بدون آنکه عکس العملی نشان دهید.
وقتی که این کار را انجام دهید خود را جدا از این هیجانات میبینید و رها از ذهنی که دارد عمل فکر کردن، صحبت کردن و عکس العمل نشان دادن را انجام میدهد. در این حالت شما احساس آرامش می کنید و از خویش آگاهید، در حالی که در اطرافتان ذهن مشغول گفتگو و ایجاد انگیزه و هیجان برای انجام کاری است. از این موضوع آگاه می شوید که ذهنتان جدای از شماست. با آگاهی داشتن از این موضوع، متوجه می شوید که خودِ شما نیز از ذهنتان جدا هستید.
این وضعیت میتواند خیلی جالب و همزمان خیلی ناراحت کننده به نظر برسد و باعث بی نظمی و بهم ریختگی ذهنی شما شود. دوره زمانی ناراحت کننده به زودی میگذرد.
آگاهی به واکنش ها و مقاومت های ناخودآگاه
همچنانکه تمرین می کنید تا یک مشاهده گر شوید متوجه مسائل ظریف تری تری میشوید که روی شما تاثیر می گذارند. مسائلی که به راحتی قابل شناسایی نیستند. مسائلی که از ناخودآگاه شما نشأت میگیرند. ممکن است که مسائل مختلفی هستند که دارید از آنها طفره می روید و کارها را به تعویق می اندازید.
با پیشرفت بیشتر این موضوع را می فهمید که چطور به محض این که به فکر شروع کاری میفتید ذهن تان به سرعت شما را منحرف میسازد که ایمیلتان را چک کنید یا سری به تلگرامتان یا اینستاگرامتان بزنید یا فیلمی تماشا کنید یا… .
مقاله مرتبط: “قدرت و تاثیرگذاری ضمیر ناخودآگاه تا کجاست؟!“
با پیشرفت بیشتر ممکن است حتی متوجه این موضوع شوید که واکنش هایی کاملا اتوماتیک و ناخودآگاه، باعث می شوند که دستتان را حرکت دهید به سمت کامپیوتر یا گوشی همراهتان! متوجه می شوید که تاکنون خیلی کم درباره انجام کاری واقعا فکر کردید و کارهایی بودند که قصد انجام آن را داشتید اما در واقع جسمتان از قبل مشغول آن کار بوده است؛ بدون اینکه از آن اگاه بوده باشید.
ممکن است هم اکنون به این فکر باشید که چه چیزی باعث این اتفاق می شود و چرا این اتفاق می افتد؟ این گونه کنجکاوی هاست که به شما کمک می کند تا برای انجام بیشتر و متنوع تر تمارین آگاهی بخشی انگیزه پیدا کنید.
در تمارین مشاهده گر شدن، یک حس کنجکاوی درباره روی دادن تمامی این اتفاقات ناخودآگاه وجود دارد. ممکن است زمانی که دارید ذهنتان را تماشا میکنید، یک حالت حیرت از تماشاگر بودن به شما دست بدهد و این وضعیت همانند این است که در یک کافی شاپ منتظر شخصی باشید که به او علاقه دارید اما تاکنون تنها تلفنی با او صحبت کرده اید.
مقاله مرتبط: “ضمیر ناخودآگاه چیست؟ چطور کار میکند؟ چگونه کنترل و برنامه ریزی میشود؟“
زمانی که مشاهده گری را برای اولین بارها تجربه می کنید، ناخودآگاه شما به احتمال زیاد دست به انجام کارهایی میزند تا شما را از تحقیق و جستجوی بیشتر بازدارد. مشاهده این مقاومت ها و به چالش کشیدن سیستم اعتقادی ناخودآگاه می تواند باعث احساسات ناخوشایندی شود. این عمل باعث هدایت شما به سطح بعدی از تمارین مشاهده گر شدن میشود. شما باید این احساسات ناخوشایند را مشاهده کنید و از عکس العمل نشان دادن به آنها پرهیز کنید.
ممکن است متوجه شوید که این احساسات پیامی را به ذهن شما می فرستند که به شما می گوید باید مشغول انجام کاری شوید تا احساس بهتری پیدا کنید. نتیجه عکس العمل نشان دادن به این احساسات و عمل کردن بر اساس خواسته ی آنها این است که به احتمال زیاد شما آنقدر سرتان شلوغ میشود که وقتی برای تمارین مشاهده گر شدن نخواهید داشت. حتی ممکن است خودتان متوجه نشوید که چگونه سرتان این همه شلوغ شد.
اگر بتوانید از خارج از ذهن به ماجرا نگاه کنید، متوجه می شوید که این اتفاقات، مقاومت هایی از سمت ناخودآگاهتان هستند. مقاومت هایی برای متوقف کردن فرآیند تغییر در رفتار و باورها. منظور من این است که باورهای ناخودآگاه تان موانع بسیار و گوناگونی را بر سر راه تان برای مشاهده گر شدن قرار خواهند داد. و البته که هر شخصی تجربه متفاوتی خواهد داشت .
سخن آخر
مشاهده گر شدن شامل تمام مراحلی ست که در بالا شرح دادیم. ممکن است این فرآیند برای برخی افراد آسان باشد اما من به ندرت همچین اشخاصی را دیده ام. گاهی پیش می آید که یک شخص در مرحله و موقعیتی از زندگیاش قرار دارد که این خودآگاهی و قدرت مشاهده گری، سریع و آسان برایش اتفاق می افتد. اما برای اکثر مردم، تبدیل شدن به یک مشاهده گر و یک انسان خودآگاه، کاری است که باید برای آن زحمت کشید.
همانطور که در ابتدای مقاله معرفی کردیم، کاربردی ترین تمرینی که برای این منظور توصیه میکنیم، تمرین مراقبه است. همانطور که اوشو می گوید مرقبه گل فصلی نیست که طی هفته ها رشد کند. مراقبه درختی ست که برای ریشه دواندن به زمان طولانی نیاز دارد.
مقاله مرتبط: “مراقبه چیست و فواید آن کدام اند؟“
برای شرکت در “دوره اصولی مراقبه عملی و یادگیری صفر تا صد مراقبه” از لینک زیر وارد آموزشگاه راستمرد شوید:
منبع: http://www.pathwaytohappiness.com/happiness/2016/01/10/becoming-observer/
ممنون. کسایی رو میشناسم که دید از بالا رو از قبل یاد گرفته بودن و من هم با وجود تلاشهام حس می کنم یه جای کار اشتباه س. کاشکی این پرده تردید کنار بره و بتونم اطمینان رو توی زندگیم حس کنم
باید کنترل ذهن ناخوداگاهمون رو به دست بگیریم
بسیار جالب بود
باید بتونیم ذهن ناخودآگاهمون رو در اختیار خودمون دربیاریم
روش دکتر جو دیسپنزا
درود بر کلیه راستمردانی ها
و همچنین درود بر استاد کاظم پور و گروه ایشان
از انتخاب مقاله و خواندن آن بسیار لذت بردم، امیدوارم که همه در مشاهده گری موفق باشند
ولی کاربست بسیار تلاش بر
مچکر و سپاس
بسیار جالب بود خوب بود
جا داره اینجا یه کتاب معرفی کنم
کتاب “تمرین نیروی حال” خیلی ملموس و زیبا توضیح داده بودن در زمان حال و مشاهده گری افکار رو
پیشنهاد می کنم حتما این کتاب رو بخونید(برای من صرف خوندن خود کتاب نوعی مراقبه شده)
ممنون از پیشنهاد شما
بسیار عالی بود
با اینکه مطلب خیلی کلی بود اما از اینکه از این دست مطالب را میتونم به آسانی بخونم و در دسترسم باشه خیلی خوشحالم. امید بسیار دارم که همه انسانها در این حالت زندگی کنند تا طعم آسایش و آرامش رو کاملا درک کنند. با سپاس از شما.
خیلی به نظرم کاربردی بود چون همه ما نیاز داریم تا ذهن شلوغ مان رو اروم کنیم و از این آرامش در جهت پیشرفت بیشتر استفاده کنیم
خیلی متشکرم
با سپاس فراوان. مفاله مفیدی که متصورم مانند درس های دانشگاهی ابتدا بایستی مقدمات یا پیش درسها در مبحث ذهن , روان و شخصیت (در همین سایت), مطالعه و باز شناسی شود تا با موفقیت به شناخت رفتارهای عجیب مان در مراحل گوناگون زندگی موفق شویم. عده ای کمی این کار را می کنیم و به همین دلیل کاسه “چه کنم و چه کنم” همیشه در دستان است با هزینه عجیب و غریب یک عمر , باز هم تقاص از خود…….
هر اتفاق به ظاهر بیهوده و بیربطی که در اطراف زندگی من یا درون ان, رخ می دهد هر یک دارای پیامی است که می بایست به اگاهی و رشد ما کمک کند اغلب بسیار سریح و رک است نیازی به علم کد خوانی ندارد فقط باید هوشیار باشیم و با زندگی خود و دیگران بازی و شوخی نکنبم با همه موارد مقاله همراه نیستم ولی ان را مطاب ارزشمندی می دانم…
من با ذهن بزرگ شده در جهالت و خرافات, ار کودکی تا اکنون , ذهنی خودخواه و مغرور, ان می کنم که چرخه جهل از هزاران سال پیش زندگی مرا چنین فلاکت بار و پر از دروغ تعریف کرده است راه خروج, خواندن و یافتن تا مرز اگاهی و هوشیاری است والا ” انکه نداند و نداند که نداند, تا ابدالدهر در جهل مرکب بماند”…
با عذر, در پاراگراف دوم, سطر دوم , صریح درست است نه “سریح”.
خیلی مفید بود سپاس
چقد جالب بود،ای کاش توضیحات بیشتر و روان تری هم داشت.در هر صورت ممنون شما فوق العاده این!