انیمیشن Alike و مفهوم افسانه شخصی

افسانه شخصی، علت آمدن ما بروی زمین و وظیفه ای که در اینجا بعهده داریم، راهی اختصاصی برای هر فرد است. کاری یا هنری که در آن استعداد زیاد دارید، از انجام آن بسیار لذت می برید و در آن غرق می شوید طوری که گذر زمان را فراموش می کنید. هر فردی که روی زمین زندگی می کند، حداقل در یک زمینه توانایی دارد و به آن علاقمند است.

“تمام افراد بشر در سرتاسر جهان احساس ملالت و دلزدگی می کنند، زیرا کسی که دوست داشته اهل عرفان باشد، ریاضی دان شده است. کسی که ریاضی دوست داشته، سیاستمدار شده. کسی که اهل شعر و شاعری بوده، حالا تاجر شده است. همه جای همدیگر نشسته اند. هیچکس جای خودش نیست. انسان باید اهل ریسک کردن باشد – اگر می خواهید کسالت و ملالت و افسردگی را در یک لحظه از میدان به در کنید، فورا تصمیم بگیرید و زندگی خود را دگرگون کنید.”   اوشو

انیمیشن Alike مفهوم افسانه شخصی را به زیبایی به تصویر کشیده است. 

برای مطالعه بیشتر در مورد افسانه شخصی به لینک زیر بروید:

https://rastmard.com/10642

برای کمک در یافتن افسانه شخصی خود از راهنمای زیر استفاده کنید:

https://rastmard.com/11746

نوشته‌های مشابه

34 دیدگاه

  1. با سلام
    بسیار زیبا و تاثیرگذار بود. دقیقا حال زندگی امروزی من رو به تصویر کشوند. مدتهاست از این ورطه تکرار و زندگی ماشینی و شغل کارمندی منزجرم و به دنبال راه رهایی بودم که با این سایت آشنا شدم….. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت….

  2. ویدئو تاثیر گذارو مفهمومی بود
    درکتاب چهار میثاق در بخش های اول به وضوح
    در مورد اهلی شدن انسانها همانند حیوان ها سخن گفته شده مبنی بر این که وقتی کودک هستیم همانند حیوانات در برابر کاری که انجام میدهیم پاداش میگیریم یا تنبیه میشویم
    در خلال این اعمال نفوذ بر ما ، آدم هایی میشویم باب دل دیگران تنها فرق این است که آنها راضی و ما از خود ناراضی

    آقای کاظم پور بزرگوار
    نظر عمده ی من ای است که اگرروزی ما بتوانیم
    دیگران را وارد زندگی پر از درد و رنج خودمان
    ویا بهتر است بگویم زندگی که دیگران برای ما ساخته اند نکنیم و به این باور برسیم که هرکس
    افسانه شخصی خودش را دارد و به این تسلسل پایان دهیم جهان زیباتر از این میشود به عنوان مثال
    ما وقتی به فرزند یا دوستمان میگوییم تو در شعر یا موسیقی موفق نمیشوی یا به زبان عامیانه ی امروزی ?این ره به ترکستان است
    یک بتهون را کشته ایم ،یک حافظ را کشته ایم
    به امید روزی که دست از هدف گزاری و حتی قضاوت برداریم و روح کسی رو به بند نکشیم

    سپاسگزارکه این امکان را برای ما فراهم نمودید?‍♀️?‍♀️?‍♀️

  3. واقعا سپاسگزارم از این همه نور و آگاهی
    ویدئو بسیار عالی و جالب و تامل برانگیز
    واقعا چقدر خوب میشه که همه این آگاهی رو بدست بیاریم و از عمق وجود بفهمیم چه کاری حال دل ما باهاش خوبه، چه شغلی مناسب روحیه ماست و جایگاه ما کجاست و دریافت افسانه شخصی لازمه زیبایی زندگی ماست.
    یه دنیا ممنون و سپاس

  4. بنظرم اگر تمام انسانهای یک جامعه به دنبال استعدادهای شخصی و آرزوهای که در این زمینه
    دارند حرکت کنند جامعه یک جامعه موفق و پویا با افرادی سرزنده و توانا در هر حیطه خواهد بود که یاس و نا امیدی در آن جایی ندارد
    به امید روزی که همه ما بتوانیم این راه درست پیش بریم .
    تشکر

    1. درود سوال بسیار خوبی هست.
      اول اینکه دقت کنید بازی های کامپیوتری مفیدی هم وجود داره که میتونه در پرورش استعداد کودکان مفید باشه و اثربخشیشون هم در روانشناسی ثابت شده اما باید برنامه ریزی وجود داشته باشه. یعنی هر روز یک مقدار مشخصی بچه ها اجازه استفاده از این بازی ها رو داشته باشن و یه ساعاتی هم به کارهای آموزشی و ورزشی خارح از دنیای کامپیوتر بپردازن.
      بعد هم باید ببینید فرزندتون در چه حیطه ای استعداد داره و ابزار و وسایل اون کار رو براش فراهم کنید و جوایز و مشوق هایی براش درنظر بکیرید که ترغیب بشه اون کار رو ادامه بده. چون شروع کار دشواره وقتی بچه روی غلتک بیوفته و لذت کاری که با درونش همخوانی داره رو بچشه خودش اونو دنبال میکنه.

  5. سلام
    آدم رو خسته می کنید . آقایون و خانمهایی که کندالینی بیدار دارین و برون فکنی آگاهانه دارید و به مشاهده و مکاشفۀ روشن رسیدید، شما هنوز جایگاه روح رو نمی دونید و به اشتباه ویرایش می کنید.عزیزان نمی دونم چرا هنوز متوجه نشده اید که قلب نیست ، بلکه دل است. کسانی که ترجمه می کنید ، بدانید و آگاه باشید که در زبان انگلیسی معادلی برای دل نیست و آنها heart می گویند. این سایت تقریبا تخصصی است . پس شما باید دل بگوئید. چرا؟ چون قلب که ماهیچه است و عوام از کلمۀ قلب استفاده می کنند. و حالا دل چیست؟ به زبانی ساده می گویم. دل محل جایگیری هشیاری یا روح یا نور است که محل ارتباط بین ذهن و جسم است. شما اگر بگوئید به دل خود نگاه کن یا به صدای دل گوش کن ، اشتباه است. شما باید بگوئید به صدای درونی دل گوش کن. زبان مکتب را بیاموزید و درست استفاده کنید تا هزاران فرقه و بیراهه نسازید.ممنون

    1. اول اینکه شفاف سازی کنم که ما مدعی هر چیزی که مینویسیم (کندالینی و برون فکنی و…) نیستیم و طبیعتا سایتی که به خودشناسی اختصاص داره باید در مورد همه این موارد بنویسه.
      دوم از هردوی این کلمات میشه استفاده کرد طبیعتا دل ترجمه بهتریه ولی به قول معروف مشق ننوشته غلط نداره و کار ما هم بی عیب نیست
      حالا بخاطر سال نو و برای اینکه اوقاتمون هم تلخ نشه با شما یه مزاح می کنم برای حسن ختام: شما اگه زن گرفتین که هیچ ولی اگه نگرفتین توصیه می کنم قدری دست نگه دارین چون شما با یه کلمه که از نظرتون ترجمه دقیق نداشت کل زحمات و سایت ما رو زیر سوال بردین و پیام دادین که من میخوام اکانتم رو حذف کنم حالا فرض کنین خانومتون یه اشتباه کوچیک بکنه. کل وجودش رو می برین زیر سوال؟ :)
      سال خوبی رو براتون آرزو می کنم!

      1. با تشکراز لطفتون. جمله رو کامل کنم . دل در بالا و پشت قلب قرار داره. در واقع ذهن برای اینکه واکنش بدن رو نسبت به عواطف و حرکات و افکار شناسایی کنه ، از هورمونهایی که توسط مغز به سیستم داده میشه، میتونه حالت شما رو شناسایی کنه و البته این کار برعکس هم انجام میشه. یعنی ذهن میتونه با تولید هورمون (مصنوعی مثله داروهای شیمیایی)، اون حالت رو در شما القاء کنه. و حالا تو یا همون هشیاری یا همون روح در دل هستی، یعنی در درگاه ورودی اطلاعات به ذهن. تو در کل فرآیند ذهن و بدن تنها یک کار میکنی. و اون اینه : میخواهم یا نمی خواهم ، دوست دارم یا دوست ندارم. تمام کل فرآیندها توسط خود ذهن انجام میشه . مثل تعقل ، تفکر ، تجسم، تصورو اعمال بدنی هم به طور غریزی و مکانیکی انجام میشه و شما از اون هشیار (اگر بگویم :” آگاه” اشتباه است) نیستی.پس دل درسته و نه قلب. قلب ماهیچه است. و تمام آنچه که اشو میگه ، همان دل هست. خب. بعدش اینکه از زمانی که این ساعتهای دیجیتالی درست شده، مفاهیمی مثل اعداد همسان درذهن ما شکل گرفته ، و ربطی به فرشته و ارواح نداره و کلا مطالبی از این قبیل. ببین عزیزم، قبلا مذهب بود و حالا شده علم . ولی عملکردش یکیه. یعنی برای استثمار و بهره کشی از نوع بشر، به اونها مفاهیم داده میشه. شما باید از مفاهیم بزنین بیرون و این تنها از طریق سامادهی عمیق ایجاد میشه. وگر شما نه آگاهی رو بالا میبری و نه اضافه می کنی ، چون عوام میخونن و زوق می کنن ولی نادانی سر جاش هست. حرص و آز و تنفر هم سر جاش هست. اصلا از خودتون نپرسیدین چرا این همه آگاهی در مورد خودشناسی و روح بالا رفته و به سرعت توسط ابزار ارتباط جمعی پخش میشه، حرص و آز و تنفر و ماده گرایی و ماده پرستی بیشتر شده؟ اینها همون بذرهای لذت جویی که اشو و امثال ایشون در شما کاشته!! قبلا به شما لذت جویی ابدی رو دادن و حالا زمینی.درد و رنج نوع بشر بیشتر شده و زمین رو هم که داره نابود میکنه.به هر حال از زحمات شما باید سپاسگزاری کرد. چون آنهایی رو که پایین هستن به بالا میکشید ولی برای اونهایی که بالا هستن نیروی پرتابی و جهشی ندارین. از اینکه کلاسهای عملی ایجاد می کنین نیز باید تشکر و قدر دانی کرد. از اینکه ره جویان رو به عمل وا میدارید ، بسیار زیبا و قابل تحسین هست. به هر حال بنده برای این درخواست لغو عضویت دادم ، چون دیگر نیازی به این اطلاعات ندارم . ممنون . باشد تا همگی شاد باشند و از شادی حقیقی بهره مند شوند و رهایی حقیقی را تجربه کنند. ممنون

        1. با تشکر از دوست فرهیخته ای که همه اگاهیتان به ذره ای تواضع و فروتنی ختم نشده است پس با این خود خواهی و تاییدطلبی که از هر خط شما بیرون می تابد نمی نوانم از اینکه همقد و هم سطح شما نیستم اظهار خوشحالی ننمایم و هرچند جالب نیست مفتخرم که استعفا نمودید شما به باورهای خود نیز معتقد نیستید و از ترجمه یک کلمه شاید غلط (در ادبیات غلط مصطلح بسیار داریم که در متون علمی هم استفاده می کنیم چون “زبان” همچون موجود زنده ای مراحل رشد و گذار و حتا فنا -تغییر شکل- دارد) انقدر رنجیده شدید که… ایا می خواهید از سه جمله شروع نوشته تان, چهار غلط در بیاورم؟ در ادامه هم هرچه خواستید بافتید و “اشو” و عقایدش را با نااگاهی یا خرد جمعی و… یکجا جمع زدید و به استعمار و استثمار رسیدید فقط چیزی خدمت شما عرض کنم که انچیزی که در خدمت خودخواهی و خود پرستی من قرار گیرد همه نامی می تواند داشته یاشد الا “اگاهی”. تا کی می خواهید قر بزنید و همش بنالید؟ وارد گود شوید تا بخشی از مشکلات را ببینید و با دستان و قلم توانایتان به تغییر دوستان کمک فرمایید تا بهتر زیستن را ممکن یدانند شاید اندکی از شوربختی های شما کم و کمتر شود. (که “تابلو” از خوانش مطالب سفید فرا متنی یا بین مطلبی بیرون زده بود) صادقانه برای همه دوستانی که از شرایط نابسامان ساخته خویش در اشفتگی هستند طلب ارامش و سلامت دارم

        2. (پاسخ به دوستی که تقاضای خروج از گروه را داشتند.) با تشکر از دوست فرهیخته ای که همه اگاهیتان به ذره ای تواضع و فروتنی ختم نشده است پس با این خود خواهی و تاییدطلبی که از هر خط شما بیرون می تابد نمی نوانم از اینکه همقد و هم سطح شما نیستم اظهار خوشحالی ننمایم و هرچند جالب نیست مفتخرم که استعفا نمودید شما به باورهای خود نیز معتقد نیستید و از ترجمه یک کلمه شاید غلط (در ادبیات غلط مصطلح بسیار داریم که در متون علمی هم استفاده می کنیم چون “زبان” همچون موجود زنده ای مراحل رشد و گذار و حتا فنا -تغییر شکل- دارد) انقدر رنجیده شدید که… ایا می خواهید از سه جمله شروع نوشته تان, چهار غلط در بیاورم؟ در ادامه هم هرچه خواستید بافتید و “اشو” و عقایدش را با نااگاهی یا خرد جمعی و… یکجا جمع زدید و به استعمار و استثمار رسیدید فقط چیزی خدمت شما عرض کنم که انچیزی که در خدمت خودخواهی و خود پرستی من قرار گیرد همه نامی می تواند داشته یاشد الا “اگاهی”. تا کی می خواهید قر بزنید و همش بنالید؟ وارد گود شوید تا بخشی از مشکلات را ببینید و با دستان و قلم توانایتان به تغییر دوستان کمک فرمایید تا بهتر زیستن را ممکن یدانند شاید اندکی از شوربختی های شما کم و کمتر شود. (که “تابلو” از خوانش مطالب سفید فرا متنی یا بین مطلبی بیرون زده بود) صادقانه برای همه دوستانی که از شرایط نابسامان ساخته خویش در اشفتگی هستند طلب ارامش و سلامت دارم

  6. در دنیای امروز دنبال کردن افسانه ی شخصی چقدر میتونه صحیح باشه؟
    در جامعه ای که ما زندگی میکنیم،هر کجا میری،تو رو با بقیه مقایسه میکنند و روی هم برچسب میگذارند.ملاک تشخص،احترام اجتماعی،فرهنگ و … پول و داشتن مدارک بالای دانشگاهی است.و اگر تو نخوای در این گروه باشی و مسیر خودت رو بری بدلیل مقایسه هایی که مدام در معرض آنها قرار میگیری،به این تنیجه میرسی اصلا دنبال کردن هدفی که دوست داری ارزشش رو داره، وقتی معلوم نیست نتیجه میده یا نه.در حالی که اطرافیانت به سرعت دارن پیشرفت میکنن و تو چی؟؟؟؟؟؟؟

    1. دوست عزیز، مفهوم حقیقی افسانه شخصی لزوما این نیست که آدم موفقی در اجتماع نباشیم، منظور اینه که هر فرد بر اساس توانایی ها و استعدادهاش و اون چیزی که زندگی رو براش پررنگ و بامفهوم میکنه پیش بره و جایگاه خودش رو پیدا کنه. بعلاوه سوالی از شما دارم، در جامعه امروز خود ما در ایران، حقیقتا چند درصد از افرادی که همین نگرانی ها رو داشتن و بدنبال پول یا مدرک تحصیلی بالا فقط بخاطر عقب نموندن از دیگران و مقایسه نشدن رفتن، موفق شدن؟؟ آیا الان در جامعه، خیلی از جوان هایی که تمام عمر و زندگی شون رو گذاشتن تا حتما به این دستاوردها برسن افسرده و پشیمان نیستن که ای کاش راه دیگری رو طی میکردن و لااقل از کارشون لذت می بردن؟ ما اومده ایم که خودمون به زندگی مون معنا ببخشیم، در غیر این صورت همیشه و در همه حال ناراضی و ناشاد خواهیم بود!

دیدگاهتان را بنویسید