|

نبوغ و کشف فاصله ی میان شناخته ها و ناشناخته ها

حالت خلاقانه و فضای مبتکرانه ای در ذهن ما وجود دارد که می توان در طی مراقبه، به آن دست پیدا کرد. در چنین حالتی، نبوغ درونی، آزاد است تا بین شکاف های افکارمان ظهور پیدا کند. در این حالت، ایده های خلاقانه ایی که هنوز تصور نشده اند، پتانسیل تولد دارند. آن جا مکانی ست که دانش ناب الهی دریافت می گردد. جایی که ما از دنیای کوچکتر به دنیای بزرگتر منتقل می شویم. زمانی که در میان شکاف های کیهانی قرار می گیریم، کل هستی در نوک انگشتان ما، نوک خودکارمان، در قلم موی نقاشی مان جمع می شود و نبوغ خداگونه ای که در درون ما وجود دارد، شروع به تراوش به بیرون می کند.

توانایی تله پاتی و ارتباط ذهن ها در هپنوتیزم

زیباترین تجربه‌ای که می‌توانیم داشته باشیم، تجربه درونی (عرفانی) است؛ این هیجانی بنیادین است که گهوارهٔ هنر راستین و علم راستین بر پایهٔ آن می‌چرخد.

انیشتین


نبوغ چیست؟ نابغه کیست؟

نبوغ یکی از آن کلمات قدرتمندی ست که خواهی نخواهی، بین انسان ها تمایز ایجاد می کند.
اما چه چیزی انسان نابغه را از بقیه ی ما جدا می سازد؟
عنصر حیاتی که درون هر فرد نابغه از شکسپیر گرفته تا انشتین دیده می شود چیست؟
نبوغ، تنها ضریب هوشی یا آی کیو فرد نیست. نبوغ یک استعداد نیست که در بعضی افراد باشد و در سایرین اثری از آن نباشد. افراد نابغه، انسان هایی خلاق هستند که هنر و خلاقیت درونی خود را به بیرون ساطع کرده اند. نبوغ پل رسیدن به خلاقیت است و خلاقیت، نیرویی ست که در همه انسان ها وجود دارد. تنها توانایی تاسیس آن پل است که میان ما تمایز ایجاد می کند.

در واقع نیازی نیست خلاق باشید تا نابغه شوید، اما باید نابغه باشید تا خلاق شوید. زمانی که به نبوغ برسیم، همه در نوع منحصر بفرد خود، خلاق هستیم.

اما سوال اینست که آیا همه ما به اندازه کافی بر خلاقیت درونی خود متمرکز می شویم؟ آیا به اندازه کافی برای رسیدن به سرچشمه هنر و نبوغ درونی مان اشتیاق داریم؟ رسیدن به نبوغ، می تواند به یک هدف بزرگ و اساسی زندگی تبدیل شود؛ اما آیا همه ما چنین جستجویی را در اولویت امورمان قرار می دهیم؟


هنر، خلاقیت و نبوغ، با شکست مغلوب نخواهند شد، بلکه از طریق آن روی خواهند داد.

همانطور که گفتیم، میان افکار شناخته شده در ذهن ما، و عالم ناشناخته و خارق العاده خلاقیت و هنر و دانش درونی ما، پل نبوغ قرار گرفته است. مسئله اینست که نوابغ، این پل را بطور مادرزادی در ذهن خود نداشته اند؛ بلکه در گذر زمان این پل را بنا نموده اند. نوابغ افرادی هستند که از افکار و ذهن مبتدی خود عبور کرده اند. آنها بسادگی به نبوغ نرسیده اند. بلکه بازی ها و آزمون و خطاهای ذهن خود را نظاره گر بوده اند.

در واقع یک فرد نابغه، یک خطاکار حرفه ای است و نبوغ چیزی جز آزمون و خطا نیست! نابغه زمانی به خلاقیت دست پیدا می کند که اشتباهات ذهنی بیشماری را از سر گذرانده و راه های غلط را از ذهن خود خط زده، تا در نهایت مسیر ذهنی هموار برای تاسیس پل نبوغ را کشف کرده است. این است کشف فاصله میان شناخته ها و ناشناخته ها.

در میان اشتباهات و خطاهاست که نبوغ درونی کشف می گردد. تکنیک اصلی عدم تکرار اشتباه است. راهی که امتحان شد و نتیجه نداد، بایستی خط زده شود. اشتباهات، مسیرهایی هستند که به بن بست می رسند اما برای دستیابی به موفقیت، باید طی شوند. اگر از شکست ها به عنوان پایه ها و پله هایی به سوی حقیقت استفاده نگردد، این چنین موفقیتی هر چه که باشد، نمی تواند حقیقی باشد.


  “من شکست نخورده ام، فقط  ۱۰۰۰۰ راه یافته ام که کار نمی کنند”. توماس ادیسون


نبوغ کجاست؟ چگونه تقویت می شود؟

نبوغ متولد نمی شود بلکه همین حالا در اکنون موجود است. فاصله ی بین نابغه بودن و نبودن در لحظه ساخته می شود. اگر نبوغ از قبل درون ما وجود دارد پس هدف ما ساختن چیست؟ ما باید بر شکافی متمرکز شویم که میان حقیقت الهی درونمان، و افکار و بندهای ذهنی ما قرار گرفته است؛ نه این که در مورد عدم وجود نبوغ نگران باشیم.


پیشنهاد راستمرد: فایل سابلیمینال شکوفایی خلاقیت و استعدادها

برای بیشتر دانستن در این رابطه حتما مقاله زیر را نیز مطالعه کنید: “گره خلاقیت چیست؟


در طول تاریخ، نوابغ از زمان های بسیار دور به واسطه ی تمرینات ذهنی آگاهانه یا ناخودآگاه، رشد و پرورش پیدا کرده اند. شکسپیر، موتزارت، ونگوک، چایکوفسکی، همینگوی و حتی فروید و یونگ، شکاف های به ظاهر ناپیوسته ی میان شناخته و ناشناخته را استخراج کرده و با دستانی پر از طلا آمده اند. برخی از آن ها با استعداد طبیعی بیشتری نسبت به سایرین به دنیا آمده اند. اما همگی بر روی خلاقیت متمرکز شده و با اشتیاق فراوان در جستجوی جوهره ی ناب درونی خویش، نابغه شده اند.

خوشبختانه برای همه افراد، تمریناتی وجود دارند تا بتوانیم به خلاقیت و نبوغ خود دست پیدا کنیم. بهترین تمرینی که برای همه افراد توصیه می شود، تمرین سکوت ذهنی یا مراقبه (مدیتیشن) است. فراموش نکنید ذهن نیز مانند جسم، با تمرین و ورزش، قابلیت تغییر دارد. یک اراده قدرتمند و تمرین کافی ذهنی، درهای ادراک را به سوی شما خواهد گشود و دسترسی به آسمان، افلاک، کیهان، و زمان و مکان لایتناهی و نا محدود برای شما میسر خواهد شد.

برای ثبت نام دوره مراقبه راستمرد با ایدی پشتیبانی تلگرام Rast_ham@ تماس بگیرید.


مراقبه و کشف شکاف بین شناخته و ناشناخته

اولین مکاشفه ی هر نبوغی فهم این نکته است که هر چقدر بیشتر می دانیم، بیشتر درک می کنیم که چیزی نمی دانیم.

در آغاز، مراقبه آسان به نظر نمی رسد. یافتن مکان مقدس و زمان مناسب، دور از دنیای ماشینی و مدرن دشوار است.

مراقبه به تلاشی نیاز دارد که اغلب در ابتدا اکثر ما علاقه ای به آن نداریم. این تلاش با تلاش های دیگر متفاوت است. این تلاش یک زورآزمایی یدی و بدنی نیست. مانند تلاش برای رسیدن به یک موقعیت شغلی بهتر یا پول و درآمد بیشتر نیست. این تلاش یک تلاش ذهنی و درونی است و بسیار مهم تر و حیاتی تر از تمام آن تلاش های دیگر در زندگی ست.

مراقبه قدرتمندترین چیزیست که در انبار مهمات درونمان داریم. این تمرین زمانی سخت است که با آن بجنگید یا آنرا جستجو کنید. چون مراقبه هرگز چیزی نیست که پیدا شود یا بدست آید. مراقبه سکوتی ست که همیشه درون ما وجود داشته. کار ما بازگشت دوباره به سمت آنست. این مکانیسمی برای نفوذ بین شناخته و ناشناخته ست. مراقبه، یگانه راه نیل به نبوغ و خلاقیت درونی ست.


مقاله ی مرتبط: پنج تکنیک مراقبه برای عادت دادن مغز به حضور در لحظه


به نظر می رسد نبوغ ما را به پیروی از مراقبه روزانه سوق می دهد. نبوغ درونی ما، هدیه الهی ست که به ما بخشیده شده. این موهبت میل به آزادسازی و تراوش دارد. فقط باید از مسیر عادات تکراری ذهنی خود خارج شویم. این اولین قدم برای کشف بین شناخته و ناشناخته می باشد. شروع نامحسوسی که شامل رها کردن هر چیزیست و رفتن به دنبال نبوغ خودمان است. این به ما کمک می کند تا به حالت بدون ذهن برسیم، جایی که چیزها بی نهایت گسترده، آشکار می شوند.

احتمالا اولین دستاورد و مکاشفه ی هر نبوغی، فهم این نکته است که هر چقدر بیشتر می دانیم، بیشتر درک می کنیم که چیزی نمی دانیم. در حقیقت بخشی از رها سازی و بیرون رفتن از ذهن خودمان به منظور ایجاد فضایی برای ظهور نبوغ، رها شدن از نیاز به دانستن است. علم اندوزی بیش از حد و انباشت دانش غیرضروری، هرگز کمکی به رشد ذهن نمی کنند. تنها با آزادسازی ذهن و پرواز دادن پرنده اسیر خلاقیت از زندان خودساخته ذهن است که می توان نبوغ را درک و تجربه نمود.


منبع:

https://fractalenlightenment.com/35612/life/the-zen-of-ingenious-space-discovering-the-gap-between-the-known-and-the-unknown

نوشته‌های مشابه

9 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید