راهنمای یافتن استاد برای تازه کاران!
تقریباً در تمام علوم باطنی و معنوی بر یافتن یک استاد یا مرشد کارآزموده تاکید میشود؛ و حتا برخی مکاتب طی طریق بدون استاد را واهی میدانند. حالا این سؤال پیش میآید که اگر واقعاً ما نیاز به استاد داریم، از کجا بفهمیم چه کسی استادی واقعی است و چی کسی تنها یک شیاد است؟
این سؤال ،خصوصاً، امروزه که بازار استادی داغ است و افرادی که مطالب خود را از منابع دیگر کپی میکرده اند بعضاً استاد خطاب میشوند، به نظر بسیار حیاتی میرسد. اگر چند دقیقه با من همراه باشید میخواهیم حاصل بیش از یک و نیم دهه جستجویم به دنبال استاد در داخل و خارج از ایران را به صورت دسته بندی شده با شما در میان بگذارم و امیدوارم بتوانم به شما معیارهایی بدهم که در یافتن استاد یاریتان کند:
فایل صوتی سخنرانی
از کجا و چه وقت جستجو را شروع کنم؟
استاد لزوماً انسانی کامل یا خارقالعاده یا خیلی معروف نیست. شاید یک دوست، همسایه یا برادر بزرگتر بتواند تا سالها نقش استاد و راهنمای شمارا بازی کند اما قبل از اینکه به جستجوی استاد بروید باید خودتان را قدری بشناسید، بدانید استعدادها و تواناییهایتان چیست و چرا به دنبال استاد هستید.
اصولاً عدهی زیادی صرفاً به خاطر شنیدن چیزهایی در مورد معنویات یا مشاهده فیلمهای هالیوودی به این راه کشیده میشوند. این غلط است! شما باید ابتدا محرکی از درونتان دریافت کنید. شاید تجربهای که با منطق قابل توجیه نیست یا میلی سیریناپذیر برای دانستن حقیقت یا… .
هر چه هست باید از درون آغاز شود. آنوقت شما معیاری برای سنجش اینکه چه کسی میتواند عطشتان را سیراب کند خواهید داشت. قبل از آن بهتر است صرفاً به مشاهده و خودشناسی بپردازید و از جستجو برای استاد پرهیز کنید. چون کسی که هنوز خود را بهاندازهای نمیشناسد که بداند چه میخواهد، مثل کسی است که بدون دانستن آدرس راهی سفر شده و واضح است هرگز به مقصد نخواهد رسید. پس گام اول این است از خودتان بپرسید چرا من استاد میخواهم؟
ویژگی های یک استاد واقعی چیست؟
آیا استاد باید بسیار با دانش و معلومات باشد؟ یا باید قدرتهای ماورایی داشته باشد و در تمام علوم سرآمد باشد؟
هرچند که هیچکدام اینها هیچ ارتباطی با یک استاد واقعی ندارد اما اغلب دوستان (خصوصاً جوانان) به دنبال نمونهای آرمانی هستند که سرآمد همه خصوصیات نیک و قویتر از همه باشد. همان تصوری که از پدر یا قهرمان دوران کودکی داشتیم. ولی در عالم واقعیت هیچکدام اینها با یک استاد معنوی واقعی ارتباطی ندارند. بگذارید چند خصوصیت یک استاد را بهصورت دستهبندیشده باهم بررسی کنیم:
1_ آیینه بودن:
مهمترین خصوصیت یک استاد این است که یک آیینه باشد. یعنی چه؟ برایتان توضیح میدهم: هدف نهایی هر شاگرد از انتخاب یک استاد این است که او را درراه خودشناسی کمک کند تا درنهایت بتواند گنجهای درونی خود را شکوفا کند.
فکر میکنم همهی ما دربارهی این موضوع اتفاقنظر داریم که هر چه میخواهیم درون خود آن را مییابیم اما کلید بازگشایی این گنج درونی را هنوز نداریم. پس یک استاد باید اینقدر از منیت و نفس خالیشده باشد که وقتی شما نزد او میروید بجای اینکه سعی کند بزرگی و دانش خودش را به رخ شما بکشاند، در آرامش به حرفها و درد و دل شما گوش فرا دهد و با سؤالات و توصیههای بجا شمارا به فکر وادارد و باعث شود به خویشتن واقعیتان نزدیکتر شوید.
همهکسانی که با اسامی عجیبوغریب یا ادعای دانش و علمی سری در مورد یک فرقه و گروه خاص خود را استاد مینامند درواقع میراث داران قبرهایی خالی هستند.
همه ی علوم معنوی در زمان مشخصی و برای اشخاص آن زمان مفید بودند. به همین خاطر است که بر اساتید زنده تأکید شده.
اما اگر کسی تنها شمارا از دانش و اطلاعات پر میکند بدون اینکه شمارا به خودشناسی برساند یا به فکر وادارد از او فرار کنید انگار که دارید از بیماری طاعون فرار میکنید. چون این فرد تنها یک مدعی است که میخواهد بزرگی و عظمت نفس و ذهن خود را به شما بنمایاند و به دنبال کمک کردن به شما نیست.
دسته بعدی کسانی هستند که ادعای قدرتهای ماورائی دارند. خیالتان را راحت کنم همه اینها شعبدهباز هستند. من تمام ایران و هند را برای چنین قدرتهایی زیر پا گذاشتم اما جز چشمبندی و شعبدهبازی و حداکثر هیپنوتیزم چیزی ندیدم[۱].
اگر دوست دارید شعبه بازی بیاموزید آن بحث دیگری است اما اگر به دنبال خودشناسی و معنویت هستید قدرت در این میان جایی ندارد. اینکه کسی را به خاطر قدرت ماورایی استاد بپندارید تصوری کودکانه است و هیچ ارتباطی با خودشناسی ندارد.
خودشناسی فینفسه امری بسیار وقتگیر و طاقتفرسا است و بهطور طبیعی هیچوقتی برای شخص باقی نمیگذارد که به دنبال یادگرفتن تکنیکهای شعبدهبازی باشد که بهنوبهی خود تنها کاربردشان جلبتوجه دیگران و خوراک دادن به نفس است. فکر میکنم همه ما بهسادگی میتوانیم آدمهای فروتن و متواضع را از انسانهایی که قصد خودنمایی دارند تشخیص دهیم.
2_ عشق و محبت:
ملاک قوی بعدی برای یافتن استاد واقعی محبت و عشق است. اساتید واقعی در هر لباس و حرفهای باشند عاشق انسانها هستند و این از نگاه و طرز صحبت و رفتارشان کاملاً هویداست. در حضور آنها شما عشقی وسیع و بیقیدوشرط را تجربه میکنید. هرچند که هر چه استاد پیشرفتهتر باشد نیروی بیشتری از او دریافت میکنید اما این احساس قطعاً قطب نمایی است که قلب هیچ انسانی در آن اشتباه نمیکند.
3_ دلیل و نشانه:
استادان و نشانهها همیشه باهم همراه هستند. ممکن است چیزی ذهن شمارا مشغول کرده باشد و ناگهان ببینید استادتان در مورد آن با شما صحبت میکند. یا یک کلمه یا حرفی از استاد ناگهان در ذهن شما برجسته میشود و در طی روزهای بعد از ملاقات با استاد این مفهوم یا کلمه را درجاهای مختلف میبینید یا میشنوید. چنین اشخاص نشانهداری مبارزان نور هستند، سعی کنید قدر آنها را بدانید.
4_ عالم رویاها:
علاوه بر ارتباط ذهنی و نشانهها استاد در خواب و عالم رؤیا هم با شاگردش ارتباط برقرار میکند، سؤالات او را جواب میدهد یا برای دشواریهای زندگیاش راهحل ارائه میدهد.
هرچند بخشی از خوابهای ما از ذهن ناخودآگاهمان است اما ما در مورد آنها صحبت نمیکنیم. بلکه در مورد خوابهایی صحبت میکنیم که الهام گونهاند. اگر مدتی نسبتاً طولانی است که استادی دارید اما ارتباطی قوی در عالم رؤیا با او ندارید یا کمکاری از خودتان است که آگاهیتان در سطح پایینی باقیمانده یا این فرد استادی واقعی نیست و در موردش نیاز به تجدیدنظر دارید.
5_شادی و انرژی:
تقریباً تمام اساتید معنوی از هر فرقه و مسلکی که بودهاند در حضورشان شاگردان تجربه شادی و شعف و سرخوشی را داشتهاند.
برای مثال گاهی اوقات که من دلم گرفته بود یا غمگین بودم و به حضور استادم میرسیدم انگار که قلبم باز میشد و سرشار از شادی و شعف میشدم. گویی که در اتاقی تاریک بودم و با حضور او کسی کلید چراغ را میزد و همهجا نورانی میشد. باز این اثر بسته به پیشرفت استاد و همینطور سطح انرژیاش در زمانهای مختلف متفاوت است اما کمابیش میتوانید در بیشتر اوقات چنین احساسی را از حضور او بگیرید.
این مقاله نیز می تواند برایتان جالب باشد: “تفسیر معنای واژه گورو (استاد) و تفاوت آن با معلم“
6_ یافتنش دشوار است:
بله! چنین شخصی استاد در دسترس نبودن است. تازه واردان را با آزمون های مختلف امتحان می کند و صبر، احترام و توجه درونی آنها را میسنجد.
حتا ممکن است استادی سالها شاگردی را زیر نظر داشته باشد بدون اینکه مستقیم با او ارتباط برقرار کند. چراکه شاگرد باید برای چنین برخوردی آماده باشد. چهبسا انسانهای بزرگ و اساتید وارستهای که از کنار شما عبور کردهاند و شما حتا متوجه حضور آنها هم نشدهاید.
بهعلاوه اینکه اگر کسی را راحت بیابید احتمالاً قدر آموزههای او را نخواهید دانست. ما عادت کردهایم که هر چه را آسان به دست بیاوریم ساده و دمدستی بدانیم اما آنچه با زحمت زیاد به دست میآید را ارزشمند بدانیم. اساتید هم از همین طرز نگرش شما استفاده میکنند تا وقتی درسی دریافت کردید قدر آنها بدانید.
حتا ممکن است یک استاد برای بیش از یک زندگی صبر کند تا شاگرد برای پذیرش او آماده شود. این مهم است که ما همانقدر که به استاد خوب اهمیت میدهیم خودمان هم سعی کنیم شاگرد خوبی باشیم.
7_ زنده است:
خودتان را گول نزنید استادی که تنها در کتاب هاست یا چند فیلم از او دیده اید استاد خوبی نیست. استاد باید بر سرتان فریاد بکشد، دوستتان داشته باشد و در مشکلات هر روزه به شما درس زندگی دهد.
کسی که سالها پیش مرده و رفته این قابلیت را ندارد. میگویند خود اوشو هرگز کتابی ننوشت. چرا؟ چون معتقد بود سخنرانی او تنها بدرد همان کسانی میخورد که در حضور او هستند نه بقیه و اکثر سخنرانیها هم با پرسش یکی از سالکان آغاز میشود.
برای شما هم باید همین باشد. باید چیزی در زندگیتان دغدغه شود تا از استاد درسی بگیرید بعلاوه اینکه انرژی یک استاد زنده د ر این دنیا خیلی ملموستر از یک استاد مرده است. و اساتید مرده در بهترین حالت میتوانند نقش حامی و راهنمای شمارا داشته باشند اما هرگز جای یک استاد زنده را نمیگیرند.
8_مسئله پول:
معمولاً رایج است که رهروان راه معنوی کسی که پول دریافت میکند را واقعی نمیدانند و معتقدند استاد باید رایگان دانشش را در اختیار دیگران قرار دهد همچون شمس و مولانا.
متأسفانه این ملاک خوبی نیست. چون اولاً که زمانه تغییر کرده و آموزش معنوی نیز کاری تماموقت است. پس استاد برای تأمین نیازهایش مثل هر انسانی دیگری نیازمند پول است.
علاوه بر این همه ی ما مولانا نیستیم که به آخرین حد آگاهی رسیده باشیم و در انتظار شمس، احتمالاً اگر ما هم در آن زمانه بودیم صرفاً یکی دیگر از اشخاصی میشدیم که شمس بدانها بیاعتنا بود، پس نباید خودمان را مولانا بدانیم!
برای مثال آخرین استادی که داشتم رایگان آموزش میداد و مدیر یک مغازه ابزارفروشی بود. گاهی هفتهها برای صحبت با او باید التماس میکردم و صبر میکردم که وقتش آزاد شود. در حالی که کاملا حاضر بودم مثل هر چیز دیگری بهایی بپردازم و از راهنمایی های منظم او بهرهمند شوم تا اینکه آموزشها رایگان باشد اما مثل چیزی بیاهمیت با آن برخورد شود.
بعد هم اینکه استاد هم انسان است و هرچقدر هم که بینیاز باشد. باز در حین آموزش دادن برای او انتظاراتی پدید می آید از قبیل دریافت احترام، توجه، حمایت و… و برای کسی که هزینهای دریافت نمیکند این باعث میشود که او و شاگردانش وارد بازی پیچیده ذهنیای شوند که استاد از شاگردان بهصورت ناخودآگاه انتظار دارد و آنها نمیتوانند این انتظارات را برآورده کنند و حاصلش جز دلسردی استاد و خستگی شاگردان نیست. در حالی که هزینه ای معقول از ابتدا می توانست تمام این مشکلات را مرتفع کند.
جمع بندی:
ملاکهایی که در بالا گفتم حاصل سالها جستجوی خودم به دنبال استاد و همینطور سالها ایفای نقش بهعنوان معلم بهدستآمده است. اگر ملاکهای غلطی برای استاد داشته باشید فرد نامناسبی را مییابید که بهجای نفع برای شما بسیار مضر خواهد بود. چراکه در سیر و سلوک شما باید بارهای ذهنیتان را رها کنید و آزاد شوید اما اساتید دروغین به شما الگوهای فکری خاص میدهند که نهتنها شمارا به حقیقت وجودتان نزدیک نمیکند بلکه باعث میشود در مقابل حقیقت، اگر در سر راهتان قرار گیرد، جبههگیری کنید.
درهرحال امیدوارم از این متن استفاده برده باشید و آن را با تمام کسانی که به دنبال استاد هستند به اشتراک بگذارید. و درنهایت استاد واقعی مناسب خودتان را، در زمان درست بیابید.
[۱] البته درگذشتههای دور واقعاً چنین قدرتهایی وجود داشتند اما بنا به دلایلی نامعلوم در حال حاضر اکثر این قدرتها بستهشده است.
با سلام آقای کاظم پور.شما استاد ما هستید،ولی من زیاد این حرفتونا قبول ندارم که میگید الان کسی این قدرت ها را نداره! حتما شما هم شنیدید کسانی مثل آیت الله بهجت چشم برزخی داشتن! کما اینکه راه عرفان با ماورا فرق چندانی نداره
عالی بود، سپاسگزارم
سلام مساله من مرتبط با این موضوع نیست ولی اگه راهنماییم کنین ممنون میشم
من از بچگی صداهایی می شنوم اول کم بود دوران دبیرستان زیاد شد اولش ازم تعریف می کردن بعدها مسخرم می کردن تا اینکه پارسال فکر کنم مقداری کندالینیم بیدار شد چون یه تجربیاتی پیدا کردم همزمان این صداها وحشتناک زیاد و بلند شد که فحشم می دادن منو بردن دکتر قرصای اسکیزوفرنی رو می خورم یه مدت صدایی نمی شنیدم اما بازم صداها شروع شده بهم میگن ولم کن منم بهشون میگم شما وارد زندگی من شدید به نظر شما این صداها چیه اجنه است یا چی؟
خیلی جالب و عمیق بود،واقعا ممنونم.
چجوریه که مدتیه همش پستهای خیلی قدیمی رو دوباره میذارید؟
سلام؛ فقط بعضی از پست ها قدیمی هستن و بینشون پست های جدید هم میاد. این باعث میشه بسیاری از مخاطب های جدیدتر که پست های قدیمی رو مطالعه نکردن، بهره مند بشن.
بدلیل اینکه راحت تر در دسترس مخاطبین جدید قرار بگیرن دوست عزیز
با تشکر. با همه نکاتی که در این مطلب امده و بخوبی مشخص می شود حاصل تجربه است, موافقم بجز بند هشت. پول خراب کننده همه رابطه های انسانی زیبا و محترم است و با معنویت, در تضادی غیرقابل تجمیع. درست است که معنویت در جایی و نقطه ای با مادیات و سمبل انها پول, ناگزیر است مماشاتی داشته باشد ولی کدام انسانی را می شناسید تا طمع را کنترل کرده و حد یا مقدار ان را مشخص کند؟ منهم با تجربه و قویا می گویم تا چه حد استادان و راهنماهایی شایسته را دیده ام که جریان پول مانند حلول الکل و مواد به روح, روان و جسمشان, چگونه انها را از مسیر روحانی دور کرده و به ابتذال کشیده است. شما از زمان و هزینه صحبت کردید ولی من در طی 12 سال دریافتم که یک استاد خوب برای رفع مایحتاجش به ایمان نیاز دارد نه پول. سرزمین و چهان معنویات, اسرارامیز و عجیب است هنگامیکه من خدمت را عبادت بدانم و زمان لازم را برای خوشبختی یک رهرو بگذارم دو یا چند اتفاق عجیب و غیرقابل باور روی میدهد. مشکلات کاری و مالی من رفع و به اندازه کفایت زندگی می رسد یعنی هنگامیکه تو تلاشت و تجربه ات و عشقت را بدون چشمداشت و بلاعوض به کسی می دهی تمامی مسائل تورا یکی دیگر حل خواهد کرد باور ندارید؟ در همین وادی هم به ان خواهی رسید اگر ایمان باشد. پول سرا پای روحانی و معنوی یک راهنما را می الاید و او بلد است چگونه صبر, عشق, پذیرش وخلاصه کمال زندگی را بیاموزد و بیاموزاند. این کلمات شعار نیست فقط باید باور داشت.
به نظر من هم همينطور است.ممنون
مطلب مفیدی بود ،ممنونم، امیدوارم همه بتونیم استادامون رو داشته باشیم.
جسارتا ،داشتم دقیق مطلب رو می خوندم تو قسمت 1- آیینه بودن ، یهو برخوردم به عکس دوم، چند ثانیه کلا حواسم پرت شد به اینکه این چه عکسیه، بیشتر به نظر شوخی می اومد، سر یه عکس ناشیانه قیچی شده و با فتوشاپ چسبونده شده رو تصویر یه تمرین کننده!
از نظر حرفه ای ،بودن تصاویر تا این حد غیر حرفه ای ممکنه باعث شه اعتماد خواننده به تنظیم کنندگان مطلب کم شه و فکر کنه پست با سمبل کاری تنظیم شده و با افراد دقیقی طرف نیست . واقفم به اینکه اهمیت مطالب پست خیلی خیلی مهم تر از یه عکس کوچیکه،فقط به خاطر علاقه ای که به سایت و مطالبش دارم به خودم این اجازه رو دادم که چنین حرفی بزنم.امیدوارم حرفم حمل بر بی ادبی و ایرادگیری نشه:-)
من که اعتقادی به استاد خارجی در این عصر ندارم
بنظرم در همه اعصار چنین بوده، مثلا داستان هایی هست که فرد تمام عمرش رو میگذاشته جستجو می کرده تا بالاخره یه استاد واقعی پیدا کنه. حالا ما داستان معروفهاشون الان بهمون رسیده فکر میکنیم اون زمان فرق داشته و اصلا به گفته حضرت مولانا زمین هرگز از استادان واقعی خالی نمیشه.
هرچه اهمیت واندازه مسائل مالی بین شاگرد واستاد کمتر باشد؛ واقعی بودن استاد نزدیکتر است ولی الزاما رایگان بودن استاد دلیل بر معتبر بودنش نیست چون ممکن است نیاز به شهرت، قدرت و…درون به ظاهر استاد باشد.پیدا کردن استاد واقعی کار بسیار سختی هست ولی نباید منتظر چنین روزی بود هر شخصی در زندگی میتواند در شرایط خاص به ما درس زندگی بدهد.
مطلب آموزنده و مفیدی بود که در تطبیق با تجربیات من باید بگویم که تماما از تجربه برخواسته بود.
به نظرم من لازم دیدم دو تا نکته رو بگم.بازهم میگم اینها نظر منه صرفآ…اول این که با پولی شدن رابطه ی استاد و شاکرد این رابطه ۱۰۰٪ نابود خواهد شد چون هزار فکر مخرب وارد ذهن دوطرف میکنه و توقعات بیجایی رو بوجود میاره.این رابطه باید کاملا دلی باشه مثل پدر و فرزندی.استاد عشقش استادیه و شاگرد عشقش رشد و تعالی.پول این رابطه رو تخریب میکنه.زمان قدیم هم پول بوده و مشکلات مالی.نه به این اندازه ولی به اندازه خودش بوده.
نکته دوم اینه که یک راه خوب برای پیدا کردن و محک زدن اولیه ی استاد سواله.از اون فرد چند وقت یک بار سوالاتی که داریم و در ذهنمون هست رو میپرسیم اگر دیدیم با علاقه و تمانینه و صبر و حوصله جواب داد میفهمیم که این فرد میتونه استاد باشه ولی این که میتونه استاد ماا باشه یا نه رو زمان مشخص میکنه.جوینده وااااقعا یابندس.بارها به این نکته رسیدم.امیدوارم تو این راه پیروز باشید
سلام خود شناسی را چگونه شروع کنیم من تا به حال به سایت شما سر نزدم برای اولین بار هست
سلام خود شناسی را چگونه شروع کنیم
مطلبتون بسیار بسیار عالی بود و از خوندنش لذت بردم به خصوص اینکه همین چند لحظه پیش داشتم فکر میکردم چه طور میشه یک استاد واقعی رو تشخیص داد که به اشتباه نیوفتادو این مطلب انگار یک مو ضوع مجهولو برام باز کردمن فکر میکنم شما هم در جای خود برای ما نقش یک استادو بر عهده گرفتید ممنون از شما
چطور میشه این استاد روپیدا کرد…ک خود بزگترین کمک برای تازه کارهاست….
نمیشه برای همه یه نسخه پیچید برای هر کسی متفاوته
خیلی ذهنم نسبت ب انتخاب استاد باز شد چن نفر در نظرم هستن اما از طرفیم منتظرم استاد اتفاقی خودش پیدا شه.
چقدر عالی و کامل بود، خصوصا قسمت ادعای قدرتهای ماورائی ، دقیقا حرف هایی که استادم میگفت.
سلام تشکر از مطالب خوبتون،بعضی مواقع گذرا میخونم اما قصدم اینه که کامل دنبال کنم مطالبتونو چون واقعا علاقه دارم دوست داشتم تو کلاسها انلاین اقای کاظم پور شرکت کنم اما فعلا موقعیت و جایی نیستم که بتونم انشاا… در اینده اگر قسمتم بود حتما اقدام میکنم.ممنون
احسن،جا داره یک نکته را بیان کنم،زمانی که شاگرد آماده پذیرش شده باشه بر خلاف افکارمان استاد از راه میرسه و شاگرد رو پیدا میکنه…
حالا سوال اینه که این اساتید رو چجوری پیدا کنیم؟
اگه این عمیق ترین خواستت باشه و در راه پیدا کردنش فرصتی رو ازدست ندی و شکارچی باشی مطمئن باش پیدات میکنه