مانی

درود برادرعزیزم مانی. ممنون از شعله ی معرفتی که رو به مکاتب باطنی اصیل روشن میکنی. اگر فرصت داشتین و در راستای تحقیقاتت بود مطلبی هم از جنبش مانوی کاتارهای فرانسه لطف کنید منتشر کنید. سپاس.

متن فوق العاده ای بود..و موثر .سپاس

خوب و زیبا و البته عمل به بسیار دقیق و سخت 😐😐😐

بله، ریشه اصلی رنج ها و همه مشکلات از ناآگاهی ست، ناآگاهی از فلسفه “وحدت وجود” و اینکه همه چیز در واقع یک چیز است. یکی از ساده ترین و کاربردی ترین روش ها برای دریافت این آگاهی، بازکردن قلب و مجرای درونمان بروی عشق، انسان دوستی و طبیعت دوستی ست…

غمی افزود مرا بر غم ها.ممنون برادر خوبم از از این نگاه پدیدارشناسانه به وجود.

خیلی خوب و روشن و ساده توضیح داده شده بود مفاهیم
سپاس

خیلی مطلب موثری بود … ولی واقعا عمل کردن به آن سخت است

بسیار عالی منو به سوی خداشناسی رهنمایی کرد بسیار عالی خیلی ممنون از گذاشتن همچین پستهای عالی و مفید

اگر زندگی کردن رنج بردن است پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت.اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت.
اما هیچ کس نمیتواند این معنا را برای دیگری بیابد.هر کس باید معنای زندگی خود را خود جستجو کند و مسیولیت آن را پذیرا باشد اگر موفق شود با وجود همه تحقیرها به زندگی ادامه خواهد داد!به گفته نیچه کسی که چرایی زندگی را یافته با هر چگونه ای نیز خواهد ساخت!
بر گرفته از کتاب زیبای انسان در جستجوی معنی اثر دکتر ویکتور فرانکل

عالی بود.ممنون از مطلبتون

با تبریک میلاد میترا به برادر مانی عزیز .سپاس که شعله ی تبارمان را به نیکی برافروختی با این نوشته ی زیبا. :)

درود بر مانی و نگاه عمیق اش به ریشه ها…این تلاش های خوب و تطبیقی در ریشه های معرفت کهن ، جای امیدواری داره و خوشحالی…سهروردی هم در حکمت خسروانی ، روی امشاسپدان و ارتباطش با نورالانوار نگاه مشابهی داره ، اون معتقده این امشاسپندان تجلیات و پرتوهای نورالانوار با هفت نور اسپهبدی که در مرکز وجود نفس انسان نهفته س ارتباط داره….ممنون برادرنور و ظلمت ام

مرسی عالی بود

ممنون از این سلسله بررسی های ریشه ای و باطنی که معنویت افزا هم هست….نیاز به رجعت در مبانی اندیشه ی عرفانی و رازورزی باستانی مان ، بی شک به تقویت پایه های معنوی امروزمان می انجامد…در ضمن بی مناسبت نیست که خبر چاپ کتاب کفالایا که منسوب به مانی هست و جزو کشفیات اخیر در مصر میباشد رو همینجا اعلام کنم

با سپاس از نطالب خوبتان.
فرقه توندراکی ها که از دل ارمنستان و بر علیه خودکامگی کلیسای رسمی بر آمد یکی از مترقی ترین مسلک و فرقه زنان خود بود که در راس تبلیغاتش برابری مدنی زن و مرد را ترویج می داد که متاسفانه قتل عام شدند. پس از آنها فرقه دیگری در ارمنستان ظهور کرد به اسم پاولیکین ها که مانند توندراکین ها بسیار مترقی و پیشرو بودند. آنها طی دو قرن آنقدر رشد کردند که ارتش خودشان را داشتند و با ارتش کلیسا به نبرد می پرداختند.
کلیسای ارمنستان با کمک ارتش بیزانس موفق به در هم شکستن پاولیکین ها شد و آنها به سوی اروپا و بلغارستان کوچ کردند. بلغارها عقاید مترقی پاولیکین ها را بهترین عامل برای استقلال خود و نبرد علیه عثمانی ها یافتند و بکار بستند. ردپای عقلید پاولیکین ها تا رنسانس اروپا قابل مشاهده می باشد.

بسیار مفید،سپاس

ممنون برادر مانی ، کمتر از این نگرش جبرگرایانه در عرفان کهن برخورد کرده بودم..به نظر میرسه ریشه در شکاکان یونان و ماقبل معرفت گنوسی باشه.

باا تشکر متن جالبی بود ولی من دلیل دیدگاه غیر عرفانی عرفا رو از زندگی متوجه نشدم حتی در حیوانی ترین فعالیتهای بشر حکمتیه و اون چیزیدکه ما زشت میدونبم باعث بقا انسانه من جمله حوردن و غرایصوجنسی و خیلی چیزهای دیگه و فقط اعتدال باعث رشده

سپاس از اندیشه ی درست عدم خشونت آهیمسا

واقعا عالی بود..چه کلمات جالبی استفاده شده .جدای از لذت درک مطلب خود کلمات هم جذابیتشون رو برخ میکشن.مرسی🙏🏼👌👏💐