5 گام تا بیداری روحی

ascension

یکی از دشوارترین مسائلی که در مسیر زندگی معنوی با آن سر و کار داریم مراحل بیداری روحی می باشد که درست همانند تبدیل یک کرم ابریشم به پروانه است. به عنوان یک انسان، ما نیز ما وارد چنین روند تحولی چشمگیری می شویم و پس از تلاش و کشمکش های بسیار، راه را برای بیداری روحمان و درخشیدن جنبه الهی وجودمان باز می کنیم.

گام اول

قبل از ورود به مسیر بیداری روحی، معمولا یک تجربه تلخ یا تکان دهنده روی می دهد. این اتفاق می تواند هر چیزی باشد مانند از دست دادن یک عزیز، تجربه های نزدیک به مرگ ، بیماری سخت، ملاقات با جفت روحی یا حتی دریافت انرژی شفابخش.

 

گام دوم

در مرحله دوم بیداری روحی، کم کم متوجه تغییری در ادراکتان خواهید شد و احساسی متفاوت خواهید داشت. همچنین این موضوع روی این مسئله که خودتان را در واقعیت چگونه میبینید و ارزیابی می کنید تاثیر می گذارد و شروع به پرسش در مورد همه چیز می کنید. حالا درباره همه چیز احساس سردرگمی می کنید و در یک حالت ناخوشایند و غیر راحت به سر می برید. به علاوه شروع به توجه، دریافت و تجربه علائم بیداری روحی می کنید. ممکن است اعداد تکرار شونده بخصوص 1111 را بارها و بارها ببینید، وقایع همزمان را تجربه کنید، رویاها، شهود و الهاماتی دریافت کنید، چیزهایی را ببینید و بشنوید که بقیه متوجه آنها نیستند و ممکن است تمایل به انزوا پیدا کنید.

(برای اطلاعات بیشتر به مقاله راههای رسیدن به بیداری روحی و نشانه های آن مراجعه کنید.)

گام سوم

مراحل اول و دوم بیداری روحی مربوط به دیدن و حس کردن بودند اما این مرحله ، زمان عمل است. در این مرحله و مرتبه روحی که هستید، میدانید که برای شاد کردن و رضایت خودتان در زندگی چه باید انجام دهید. ولی به دلیل بازی های ذهن و نفس، ممکن است شک کنید و در عدم اطمینان بسر برید. ممکن است بخواهید همه چیز را امتحان کنید و برای ارضای روحی خود به هر جایی سرک بکشید.

به همه در زندگی تان از دوست گرفته تا خانواده ، کار و ارتباطات خود از زوایه ای جدید نگاه خواهید کرد. شروع می کنید تا همه چیز را در جهت رسیدن به  هدفتان تغییر دهید. در این مرحله، بسیاری به این سوال معروف میرسند که چرا اینجاییم و تمام سعی و دغدغه شان پیدا کردن هدف اصیل شان در این زندگی است. همچنین احتمالا نیاز پیدا خواهید کرد تا انتخابهای سخت و تصمیم های قاطعانه ای در این دوره بگیرید.

گام چهارم

این مرحله زمانی است که همه چیز به آرامی برای شما فروکش می کند و به ثبات میرسد. شما بسیاری تغییرات را ایجاد کرده اید و از روند زندگی خود خشنود هستید. احساس تنهایی و انزوا می کنید اما میدانید که روح شما تصمیمات درستی گرفته است و با تمام وجود حس می کنید و میدانید که در مسیر درستی قرار دارید.

همچنین کم کم منشا تمامی حالات و احساسات منفی خود را کشف می کنید و آنها را شناسایی می نمایید‌، گذشته تان را می پذیرید و درک میکنید که چطور این گذشته شما بوده که از شما شخصی که هم اکنون هستید را ساخته است. بسیاری از باورهایتان را از دست می دهید و آنها را عامل جدایی خود از کل می بینید. تمام آن عقاید و باورهای قدیمی دیگر برای شما مهم نخواهند بود. اکنون شما در جایگاه اصلی خودتان هستید و مسیر خود را زندگی می کنید.

گام پنجم

در این مرحله آخر از بیداری روح ، شما می دانید که در مرتبه روح، چه کسی هستید. می فهمید که به همه چیز متصل هستید و می دانید که واقعیتتان را خودتان خلق می کنید. شما دیگر با احساسات منفی مانند گناه، کنترل، خشم و ترس درگیر نیستید بلکه برعکس، در مسیر درست روشنیدگی زندگی می کنید.

شما در زمان حال زندگی می کنید. همه روزه با صداقت زندگی خواهید کرد و از حقیقت صحبت خواهید کرد. همگان را برادران و خواهران خود خواهید دید و همین گونه هم با آنها رفتار خواهید کرد. در واقع شما در تعادل و هماهنگی کامل با خود برترتان خواهید بود.

ترجمه از نوید دزاشیبی

نوشته‌های مشابه

21 دیدگاه

  1. سلام ممنون از مطلب زیباتون

    مثال های زیادی رو سراغ دارم که بعد از رخ دادن اتفاقات خیلی تلخ ، بیداری روحی برای شخص رخ داده به عنوان مثال بزرگانی مثل حافظ ، عطار نیشابوری و حتی در اقوام کسانی رو سراغ دارم که زمانی که متحمل یه واقعه ناگوار شدن بعدش انگار که به مرحله بالاتر صعود کردن و آگاهیشون بالاتر رفت.
    ولی سوالی که اینجا مطرح میشه اینه که چرا در غم و اندوه باید این فضیلت بزرگ به انسان داده بشه ؟
    آیا نمیشه در طی یک زندگی شاد و سرشار از معنویت به این مرتبه ارتقا پیدا کرد ؟
    دعا میکنم خداوند به نحو ساده تری برای همه ما این تحول روحی رو ایجاد کنه ، بدون اینکه قطره ای اشک از چشم نازنین هم نوعانم ریخته بشه و یا دل قشنگشون بشگنه.
    آمین

  2. سپاس بسیار. در مرحله بیداری روحانی, سوال مهمی که مطرح میشود اینست که ایا این هوشیاری, مداوم و همیشگی است و شخص هوشیار از بیداری روحانی, همیشه در حال پرواز و بدور از مسائل رایج و همیشگی است که گریبانگیر انسانهای دیگراست؟ ایا همیشه دیگران را کوچکتر می بیند؟ مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی اش چه؟ در باره خدمت به دیگران و رهایی از خویش چگونه اندیشه ای دارد؟ ایا به میزان اگاهی دیگران و کمکی که از وی می تواند براید چه؟ از رنج و یاس و داد دردمندان چه؟ البته مقاله کوتاه است و به نوع از چنین چیزهایی صحبت شده است ولی در راه رسیدن به هدف خود یعنی هدف من و ذهن من و داستان نفس من و خود خواهیهای من, گیرم که منفی هم فکر نکنم اصلا به هیچکس وهیچ چیز فکر نکنم و به درون غار تنهایی خویش بروم پایان کار است؟ نزدیکی من به بیداری روحانی از مرکز عمل من به یافته هایم و میزان پذیرش, صبر و تحمل نسیت به سایر مخلوقات خداست که شکل می گیرد نه دانش ذهنی من (اگرچه لازم است) بیداری روحانی در خلا شکل نمی گیرد ابدی نیست و به کارکرد روزانه من بستگی دارد پس جاودانه نیست و نخواهد بود بس درهر روز, حال خوب من نیاز به اعمال خوب و همراهی با خواست و اراده خدا دارد که هوشیاری مقطعی می تواند ثمره ان باشد.

  3. سلام استاد مهربانی
    از اینکه مسائل راشکافته و قابلیت ادراک بیشتری به من دادید بسیار سپاسگزارم من نیز ارزوی بهترینها را برای شما دارم و ارزومنم موفق و پر فروغ باشید و برسید به هر انچه که میخواهید .

دیدگاهتان را بنویسید