| |

فیلم معناگرای سفر به غرب +زیرنویس فارسی

فیلم ” سفر به غرب ” یا “Journey to the west”، سفر درونی انسان بسوی کمال را نشان میدهد. در این راه بایستی بر شیاطین درون که همان نفسانیات کنترل نشده، ضعف ها و تاریکی های درون است غلبه کرد و از آنها توانایی هایی ساخت که در مسیر کمال به کمک انسان بیایند.

” سفر به غرب ” به کارگردانی Stephen Chow داستان یک راهب بودایی جوان به نام چن وین ژانگ است که تصمیم دارد برای رسیدن به کمال، با دیوها مقابله کند. دیوها در این داستان، اهریمنانی هستند که روزگاری انسان های شریف و پاکزاده ای بودند اما سرنوشتی شوم داشتند و بهمین دلیل به موجوداتی پلید و شیطان صفت تبدیل شدند. چن ژانگ باور دارد که همه ما با ذاتی پاک آفریده شده ایم؛ بنابراین تصمیم دارد بوسیله یک کتابچه اشعار کودکان که نمادی از سادگی و عشق و محبت است،  نیکی درون این دیوها را دوباره بیدار سازد.

او در مواجهه با اولین دیو موفق میشود که او را شکست دهد اما نمی تواند پلیدی و زشتی طینت او را از بین ببرد. در این قسمت دختری به نام دوان از راه میرسد و با قدرت خود، دیو را شکار و اسیر میکند و باورهای چن ژانگ را به سخره می گیرد. استاد چن ژانگ به او می گوید که در مسیر کمال، یک نکته کوچک هست که تو هنوز به آن آگاه نشده ای و زمانی که به روشن ضمیری نایل شوی می توانی در مسیرت موفق شوی و به کمال وجودت برسی.


ممکن است از این مقاله نیز خوشتان بیاید: “تحلیل و بررسی فیلم مرد تای چی (مبارز تای چی – ۲۰۱۳) همراه با لینک مستقیم فیلم


در ادامه سفر چن ژانگ، چالش ها و دیوهای دیگری بر سر راهش قرار می گیرند که هر یک نمادی از تاریکی ها و ضعف های درون انسان هستند. همچنین چن ژانگ بارها در سفرش با دوان روبرو می شود که نمادی از نیمه زنانه وجود اوست. بخش انکارناپذیر وجودی که چن ژانگ سعی داشت آنرا نادیده بگیرد.

سفر به غرب ، یک درام فانتزی و نمادین است که به سفر درونی انسان در مسیر معنوی می پردازد. در این مسیر مهمترین چالش ها و آزمون هایی که به سراغ آدمی می آیند، تاریکی ها و ضعف های درون خود فرد هستند. ترس، تنبلی، غرور، خودخواهی، شهوت و… همگی تاریکی هایی هستند که باید آگاهانه و با تمرین و تلاش، به خدمت انسان درآیند. در صورتیکه انسان موفق شود نیروهای درونی که بر روانش حکمرانی می کنند را بشناسد و بر آنها آگاه شود، قادر خواهد بود مسیر کمال را طی کرده و به روشن ضمیری نایل گردد. 

سرکوب امیال و نیازهای درونی و ریاضت های غیرمنطقی، هرگز انسان را به کمال و بیداری نخواهند رساند. انسان بایستی به خودشناسی برسد و حقیقت درون خود را بشناسد. این میسر نمی شود مگر آنکه فرد با اعتدال از زندگی نیز لذت ببرد و بجای عزلت و گوشه نشینی، عاشقانه زندگی کند. اگر امیال طبیعی و خواسته های نفس سرکوب شوند، همانقدر اشتباه است که به نفسانیات اجازه دهیم عنان گسیخته و وحشیانه روح ما را به کنترل خود درآورند.


ممکن است از این مطلب نیز خوشتان بیاید: “نقد فیلم یک نغمه تاریک a dark song از دیدگاه روانشناسی تحلیلی


سفر به غرب ، سرگذشت انسان خوش قلب و کوشایی را نشان می دهد که در مسیر زندگی بارها به عشق فراخوانده می شود اما هر بار عشق را پس می زند. او تمام تلاش خود را برای مبارزه با اهریمنان و پیمودن مسیر روشنیدگی می کند. در نهایت تنها زمانی که به قلبش اجازه گشایش می دهد، به کمال و روشنایی می رسد. آنگاه که لجبازی های ذهنی متوقف می شوند و عشق درون او نیرو می دواند، آموزه های استاد خود را به طور حقیقی درک می کند و بر نیروهای شریر غلبه می کند.

چن ژانگ در این راه می آموزد که عشق کوچک و بزرگ وجود ندارد. عشق میان زن و مرد، قسمتی از یک عشق بیکران است. با لجاجت انسان می تواند این عشق را نادیده بگیرد. اما مادامی که چنین عشقی درک نشود، هرگز نیل به عشق بیکران و کمال نیز میسر نخواهد شد.

سفر به غرب ، پاکی درون انسان را، یک نیروی نامیرا و قدرتمند می داند. این نیرو ممکن است نادیده گرفته شود و یا در میان تاریکی های شرارت فراموش و گم شود؛ اما هرگز از بین نمی رود. با یادآوری دوباره نیکی ها می توان بر تاریکی ها فایق آمد و از نفسانیات و پتانسیل های درونی، بعنوان توانایی هایی کمک گرفت که نه تنها مانع رشد نیستند بلکه مسیر کمال انسان را هموار خواهند ساخت.

چن ژانگ پس از آن که درد را تجربه می کند می آموزد که ماهیت زندگی درد کشیدن و رنج است. در این دنیا درد و رنج وجود دارد و تنها راه رهایی از آن رسیدن به کمال انسانی ست.


ممکن است این را نیز بپسندید: “ریشه ی رنج و راه رهایی از آن


هم اکنون می توانید فیلم زیبای سفر به غرب را با زیرنویس فارسی، از لینک زیر تماشا کنید. همچنین می توانید نظرات خود را درباره این فیلم با ما در میان بگذارید:

نوشته‌های مشابه

19 دیدگاه

  1. این فیلم بسیار زیبا و واقعا مسیر زندگی همه ماست،،،، من با دیدن این خیلی اشک ریختم و اون کسی که این فیلم رو گذاشته اینجا تا همه استفاده کنیم و چشمامون باز بشه که رسالت اصلی ما چی هست رو دعا کردم و واقعا دستشو میبوسم، الهی خدا پشت و پناهش باشه

  2. خوب شخصیت اصلی داستان اول قصد سرکوب ونابود کردنشونو نداشت میخواست که پاکی درونشونو نمایان کنه اما دوان اونارو نابود و سرکوب میکرد و ژانگو تمسخر کرد ….خیلی دوست دارم بیشتر فیلمو توضیح بدین …خیلی فیلم جالبی بود ….

  3. فیلم قشنگی بود ولی دوست داشتم درباره دیوها که هر کدوم یک حیوان هم بودند تحلیلی ارایه می کردید. میمون که مشخصا نماد ذهن بود که در نهایت تنها با بودا مبارزه کرد اما سایرین رو درست متوجه نشدم. باز خوک نماد شهوت و شکم پرستی بود اما ماهی برام قابل درک نبود.

دیدگاهتان را بنویسید