|

۵ نشانه از تبدیل دانش شما به خرد

“خرد همان دانشی ست که به بخشی از وجود شخص تبدیل شده است”   اوریسون سوئت ماردن

 

درخت خرد

ما معمولا دوست نداریم اعتراف کنیم که در مورد چیزی اطلاع نداریم یا اینکه اطلاعاتمان اشتباه بوده اند و به همین دلیل، دانش در روان ما خود را بجای خرد جا می زند. بیایید با خودمان صادق باشیم، هر استادی یک روز شاگرد بوده است. از ابتدا ما همه چیز را نمی دانیم، هر چند که نفس ما دوست دارد این گونه بیاندیشد.

اطلاعات صرفاَ حقایقی قابل ارجاع هستند تا اینکه توسط تجربه یا ارتقاء آگاهی مان به سطحی بالاتر، تبدیل به خرد شوند. مهم است که همیشه در مورد اینکه در چه نقطه ای از مسیرمان قرار داریم، آگاه وبا خود صادق باشیم. زیرا که این موضوع نه تنها ما را متواضع می کند، بلکه راهی ست که می توانیم به نسخه های بهتر و یکپارچه تر از خود قدیمی مان مبدل شویم. در زیر ۵ نشانه ای آورده شده که مشخص می کند دانسته های شما درحال تبدیل شدن به خرد می باشند.

دانش

۱- اخلاقیات برای شما امری غریزی ست، بجای آنکه امری دشوار باشد.

“باورهای شما، شما را به انسان بهتری مبدل نمی کند، بلکه این رفتارهای شما هستند که از شما فرد بهتری می سازند.”

همه ما شخصی را می شناسیم که با وجود اینکه ادعا می کند مذهبی ست، اما رفتارش کاملا متضاد با مذهبی ست که از آن می آید. صحبت در مورد آنکه ما چقدر خوب، بخشنده، پذیرا، آگاه و توانا هستیم نشان این است که دانسته های ما هنوز تبدیل به خرد نشده اند. فرد خردمند نیازی به اعلام کردن ندارد که چقدر بزرگ و برجسته ست، بلکه به سادگی خردش در رفتارش هویداست.

یک نشانه قطعی افرادی که با خرد بیشتری دست به عمل می زنند این است که همیشه راه متعالی تر را انتخاب می کنند. آنها مهربان، با عشق و همیشه درحال کمک به دیگران هستند و برای این کارها نه تلاش می کنند و نه فکر می کنند که باید به این شکل باشند، بلکه این رفتار غریزی آنهاست.


۲- آموزه های معنوی یا باورهایی که زمانی با وجودتان هماهنگ بودند، دیگر پرمعنا بنظر نمی رسند.

” تلاش برای تعریف خودت درست مانند این است که بخواهی دندان های خودت را گاز بگیری.”  آلن واتس

آیا تابحال این تجربه را داشته اید که پس از ماهها به سراغ یک کتاب معنوی یا یک فیلم که قبلا مورد علاقه تان بوده است بروید و ببینید که محتوای آنها دیگر با وجود و افکارتان هماهنگ نیست؟

نه به این معنا که با آن موافق نیستید بلکه به این مفهوم که دیگر آن احساس عمیقی که در شما برمی انگیخت را بوجود نمی آورد. در واقع این نشانه آن است که دانسته هایی را که زمانی باید یاد می گرفتید در وجودتان تبدیل به خرد شده اند.

ما همیشه درحال رشد و بالارفتن به سمت سطوح بالاتر آگاهی هستیم و آنچه در یک سطح برای ما معنادار بود، زمانی که از آن سطح بالاتر رویم ممکن است بی معنا و حتی تا حدودی متناقض بنظر برسد.

وقتی که باوری که برای ما قابل درک بوده (باوری که دیگری به ما منتقل کرده بود و خودمان عمیقاَ آنرا درک نکرده بودیم) تبدیل به بخشی از وجود ما می شود، عملاَ درکش برای ما غیرممکن می شود. درست مانند جمله ای که در بالا آوردیم; هنگامی که بجای آگاه شدن از خرد تبدیل به خرد می شوید، درک این موضوع که ادراک کننده قابل درک شدن نیست در ما بوجود می آید.


۳– آنچه در گذشته قادر بود در شما یک واکنش عاطفی قوی ایجاد کند، دیگر نمی تواند چنین تاثیری داشته باشد.

دانشبرای مثال چیزهایی که قبلاَ می توانستند شما را خشمگین یا ناراحت کنند و بهم بریزند دیگر این قدرت را ندارند بلکه به موقعیت هایی تبدیل می گردند که نفس شما را کمرنگ تر و ضعیف تر می کنند.

بنابراین اگر چنین چیزی را تجربه کردید، نمایانگر این است که شما رشد کرده اید و سطح خرد و آگاهی تان ارتقاء یافته است.


۴- دوره هایی را تجربه می کنید که کاملا گیج و سردرگم هستید، در مورد اینکه چه کسی هستید و واقعاَ به چه چیزهایی باور دارید.

اگر درکی که پیش از این از هویت خود داشتید شروع به تغییر و بهتر شدن کرده باشد، تجربه گیجی و سردرگمی معمولا اتفاق می افتد. زمانی که وابستگی های نفس شروع به ناپدید شدن می کنند و سکون و هیچ جای آنها را می گیرد، برای نفسی که تا قبل از این عادت داشته خود را با کمک آن وابستگی ها تعریف و قضاوت کند کسالت آور و گیج کننده خواهد بود.

خرد واقعی از هیچ برمی خیزد. بنابراین اگر احساس بی حوصلگی می کنید و نسبت به زندگی بی تفاوت شده اید، این نشانه دیگری مبنی بر این است که نفس بیش فعال شما ناامیدانه درحال جستجو برای انجام کاری ست. زمانی که وجود شما از این جایگاه سکون دست بعمل بزند، زندگی مسیر آرام و طبیعی خود را پی میگیرد.


خردمند

۵- شما دیگر تلاشی برای متقاعد کردن هیچ کس در مورد هیچ چیز نمی کنید.

“دانش صحبت می کند و خرد گوش می دهد.”  جیمی هندریکس

زمانی که شروع به کشف دروغ ها، واقعیات پشت پرده و سیستم های اعتقادی اشتباهی که سال ها به خورد ما داده شده می کنیم از اجتماع و زندگی خشمگین و ناامید می شویم. آن گاه شروع می کنیم دانشی را که پذیرش کافی برای آن نیست، به همه افراد حتی آنانی که متوجه نمی شوند و نمی خواهند بشنوند منتقل کرده و این نشر دانش را وظیفه خود تلقی می کنیم.

بهتر است بجای متقاعد کردن دیگران با خشم و جدال با آنان، با محبت به آنها کمک کنیم زیرا که هر فرد مسیر مناسب خویش را برای رسیدن به رشد و کمال طی می کند. خرد از محبت و همدلی برای ایجاد انگیزه در دیگران استفاده می کند، درحالیکه دانش معمولا از انتقاد برای تحقیر و بی ارزش کردن دیگران بهره می گیرد.


نوشته‌های مشابه

21 دیدگاه

  1. رونی جان
    این نشانه ها را دارم
    اما باور نمی کنم به خرد رسیده ام
    وقتی تازه راه را شروع کرده بودم قدرت هایی داشتم که حال یا نستند یا ضعیف شده اند
    به همین دلیل فکر می کنم در حال درجا زدن و حتی عقب گرد هستم

  2. سلام مطلب قشنگی بود فقط سوال اینه زمانی که خرد جزء وجود انسان بشه آیا انسان بدون نیاز به دانش قبلی یا تلاش میتونه مطلبی رو که در موردش به خرد رسیده رو انجام بده و تو اون زمینه موفق باشه؟

  3. سلام و درود!
    البته در روشنگری “خرد” ما به این نتیجه نمیرسیم ک تماما هرچیز به ما آموزش داده شده همه اشتباه بوده و پشت پرده چه بسا وحشتناک است!
    بلکه با وجود”خرد” ما سعی به بازآفرینی آموزه های قدیمی و اصلاح انها در تقابل با “واقعیت”میکنیم!
    عالی بود و ممنون!

  4. خیلی عالی بود . مرسی … یه نظر دارم .. کاشکی یه کتابخونه شخصی داخل پروفایل هر شخص ایجاد میکردید که هر مطلبیو که علاقه داریم به کتابخونه شخصیمون اضافه میکردیم ..اینطوری برای خوندن چندباره مطالب نیازی به گشتن دنبال مطالب نبود و دسترسی خیلی برای کاربراتون آسون میشد … بازم ممنونم بایت مطالب جالبتون

  5. خیلی عالی بود.سپاس
    مورد چهار چیزی بود که به دنبالش بودم!!واقعا این مورد رو با تمام وجود حس می کنم..ظاهرا برای پیدا کردن رسالتت باید بدونی به چی بیش از همه علاقمندی ولی من متاسفانه تو این مورد همیشه دچار سردرگمی هستم..باورهامم،نمیدونم..نتیجش رو نمیدونم ولی اصلا حس خوبی نیست!پنج هم…قبلنا با هیجان واسه دیگران تعریف میکردم که در اکثر موارد با بی علاقگی روبرو میشدم،بعدش یادگرفتم چیزی نگم،فقط اگه کسی به این موارد رسیده باشه و درباره ی اونا آگاهی داشته باشه دوست دارم باهاش حرف بزنم.سه رو هم که دارم..دو و یک هم همینطور :| .یعنی الان دانش من تبدیل به خرد شده؟ یا درحال تبدیل شدنه؟!

    1. من هم با مورد 5 موافقم و همین تجربه رو داشتم … یک چیز هست که در تمام موارد صحتش اثبات شده و میشه و اون اینه که سکوت زبان خداونده و موسیقی جهانه … سکوت گرانبهاترین چیزیه که درکش کردم و انسان رو به آگاهی های عمیق میبره … چه بسا برای ایده هاتون اگر سکوت میکردید پروردگار خیلی زیبا به مسیر هدایتتون میکرد ….

دیدگاهتان را بنویسید