مغز انسان برای یادآوری چیزها طراحی نشده!

مغز انسان برای یادآوری چیزها طراحی نشده!

شما تا کنون به اشتباه از مغزتان استفاده میکرده اید، مغز انسان برای یادآوری چیزها طراحی نشده!

اگر فکر میکنید که راه داشتن مغز و حافظه قوی و کارآمد این است که تا آنجا که ممکن است آنرا بوسیله اطلاعات انباشته کنید، بهتر است تجدید نظر کنید.

به تصویر زیر نگاه کنید. وقتی از شما بخواهم منظره شب در شهر را بیاد آوردید، این چیزی است که در ذهن شما ظاهر میشود.

111


وقتی بحث حافظه مطرح میشود، ذهن ما خیلی بهتر از یک کارت حافظه هشت گیگی نیست. دردنیای مدرن، اطلاعات ما را بطور مداوم بمباران میکند. اگر ما بخواهیم به ظرفیت هشت گیگی حافظه مان تکیه کنیم که تا آنجا که ممکن است چیزها را بخاطر بسپرد، تنها راه ممکن این است که اطلاعات را با کیفیت پایین ذخیره کنیم. وقتی میخواهیم چیزی را که آموخته ایم بیاد آوریم، متاسفانه تنها اطلاعاتی مبهم را بیاد میاوریم .

درگذشته اولویت نخست برای مغز انسان، بقاء بود.

بیایید برای چند لحظه دنیای مدرن کامپیوتری را کنار بگذاریم و به گذشته برگردیم؛ در زمانی که چشم انداز اطلاعاتی بسیار متفاوت بوده است. خودتان را جای یکی از اجداد ماقبل تاریختان بگذارید. محیط و پیرامون ماقبل تاریخ بسیار چالش برانگیز و خشن بوده. پس بیشتر وقتتان را درگیر نیازهای اساسی برای بقاء (غذا، پناهگاه، رابطه ها) و مقابله با تهدیدها (حیوانات درنده، شرایط آب و هوا) بوده اید.

به عبارت دیگر، انسان ماقبل تاریخ دارای حافظه عالی نبوده که هدف اولیه اش آن باشد، و خب اطلاعاتی مثل “آنجا خطرناک است” یا “این قابل خوردن است” را اولویت بندی میکرده است.

هرچه متمدن تر شدیم، بیشتر نیاز شد که به یاد آوریم

با پیشرفت تمدن و زبان گفتاری و نوشتاری، حفظ کردن اطلاعاتی که فایده سریعی برای بقاء نداشت، کارآمد شد. این اطلاعات باعث معاشرت مردم با یکدیگر شد و نیز آنها یاد گرفتند که چطور از تجربیات هم استفاده کنند. هرچند میزان اطلاعت یک فرد نسبت به استاندارد زندگی امروز، محدود بوده و درنتیجه فرد میتوانسته اطلاعات را درک کند.

اما اینجا در دنیای امروز ما به کتابها، رادیو، تلوزیون، تلفن همراه و البته اینترنت دسترسی داریم که خود انفجاری از مصرف اطلاعات و داده است. خوشبختانه و یا متاسفانه امروزه ما قادر به تبادل حجم زیادی از اطلاعات در زمانی سریعتر نسبت به گذشته ایم و حالا باید یاد بگیریم که چطور این حجم زیاد اطلاعات را مدیریت کنیم.


مقاله مرتبط: کم عمق ها- دنیای اینترنت با مغز ما چه میکند؟


Memory-Improvement


اگر همچنان به مغزمان تکیه کنیم، نابود خواهیم شد

ما هر روز حدود ۳۴ گیگ اطلاعات مصرف میکنیم. اگر به آن ۵۰۰۰۰ افکاری که روزانه تولید میکنیم را اضافه کنیم، روشن میشود که مدیریت این حجم از اطلاعات بوسیله حافظه به تنهایی ممکن نیست و باید راهی دیگر برای انجام این وظیفه پیدا کنیم.

اکنون این تمرین را امتحان کنید:

به این اعداد بمدت پنج ثانیه نگاه کرده و آنها را بصورت منظم در ذهن بسپارید.

۹۲۸۴۸۱۰۹۳۸۲۳۰۱۸۳۲

حال اینها را محاسبه کنید:

؟=۹×۲۳

؟=۱۴×۱۳

.

.

جوابها:۲۰۷ و ۱۸۲

حالا سعی کنید آن زنجیره از اعداد را به یاد آوردید. چه تعداد را میتوانید بیاد آورید؟ من این تست را بر روی همکارانم انجام دادم و هیچ کدام نتوانستند تمام زنجیره را بیاد آورند.

بی شک اگر به شما فقط یکی از این دو وظیفه داده میشد، خیلی بهتر از پس آن برمی آمدید. اما چون همزمان در حال حفظ کردن و پردازش بودید، مغزتان تحت فشاربیشتری بوده و این چیزی است که مغزتان همیشه با آن روبرو میشود.

مغز ما برای ثبت و ضبط عینی و دقیق اطلاعات طراحی نشده. تلاش برای گرفتن داده های زیاد منجر به بار اضافه میشود. ما درواقع داریم در چیزی تداخل ایجاد میکنیم که مغز ما برای آن ساخته شده و آن پردازش داده ها و خلاقیت و نوآوری است.

چگونه در مغزتان فضا آزاد کنید

اینکه خیلی راحت از اطلاعات استفاده میکنیم و به آنا دسترسی داریم، دلیل نمیشود که برده ی آن باشیم. ما باید مثل اجداد ماقبل تاریخ مان بوده و بجای اینکه تحت کنترل اطلاعات باشیم، بدانیم که کی و چگونه بر اساس نیازهایمان از آن استفاده کنیم. ماباید هر گونه فضای بی مصرفی را از حافظه خالی کنیم تا مغزمان پردازش اطلاعات را بهتر انجام دهد.

خوشحالیم تا دراین رابطه دو راه عالی به شما معرفی کنیم:

  1. فضای مغزتان را توسعه دهید

بجای کار حفظ کردن، سیستمی طراحی کرده و اطلاعات مفید و کارآمد را سازماندهی و ذخیره کنید. یک کامپیوتر ابزار بهتری برای ذخیره ی دقیق و بازیابی مطمئن اطلاعات میباشد. ایده ی مهم دراینجا این است که بجای پر کردن ذهن از اطلاعات، در دستچین کردن آنها مهارت یابیم.

  1. یادگیری عمقی (تا بتوان آموخته های جدید را به قدیم ربط داد)

مثل فضای مغزتان، شما باید بدانید که چطور از حافظه تان برای یادگیری عمقی، بهترین استفاده را داشته باشید. نتیجه ی مطلوب این است که میزانی از اطلاعات در مغز شما حفظ شوند که هر زمان به آن نیاز داشتید، بدون هیچ تلاشی از آن بهره گیرید. برای مثال، به زبان مادری تان فکر کنید که چقدر راحت و بدون تلاش آنرا صحبت میکنید. این دانشی است که جزئی از شما شده است.


نویسنده: لئون هو

REFERENCES

 [1]        ResearchGate: ‘How Much Information?’ Roger Bohn, 2009

[2]        HuffingtonPost: There Are 50,000 Thoughts Standing Between You and Your Partner Every Day!

 مترجم: مهسا، همکار راستمرد

نوشته‌های مشابه

18 دیدگاه

  1. حافظه يا مموری تجربه و دانش ها را در خود تجربه میکند و سپس فکر و عمل صورت می پذيرد . متاسفانه مغز ما به طرز عجیبی شرطی شده است و دائم در حال وراجی و تکرار دانش ها و تجربه های تکراری است . زمانی که مغز و ذهن در آرامش و سکوتی مطلق و نه تحميل شده خود ذهن قرار گيرد خلاقيت از چنين ذهنی تراوش کرده و درکی صحيح از مساله پيدا خواهد کرد.

  2. میتوان از منظر دیگری هم نگاه کرد. هر ارجاع به حافظه یعنی بازسازی یک واقعه که در گذشته اتفاق افتاده. این بازسازی واقعه فقط یک تکرار است و هیچگاه خود آن واقعه نمیباشد و اصولا یک کپی است. بدون اینکه قضاوتی نسبت به این کپی ها داشته باشیم.موقعیت زیر را در نظر بگیرید. مسلم است که 2*2 چهار میشود اما این را حافظه به ما میگوید. در صورت نبود حافظه احتمالا باید از انگشتان یا ماشین حساب استفاده میکردیم!!! حالا 34543*345 در نظر بگیرید. اینجا حافظه به کار نمیاید چون اصولا کپی ای از حاصلضرب این دو عدد در حافظه موجود نیست. بنابراین از ماشین حساب استفاده میکنیم توجه کنید که بدون وجود حافظه هم مشکل حل میشد. حالا سعی کنید یک خاطره دل انگیز را به خاطر بیاورید بله این همان حافظه است. حالا سعی کنید یک خاطره بسازید!! این دومی تخیل است یعنی همان ماشین حساب!! شاید بتوان گفت که حافظه زیر مجموعه بسیار کوچکی از رکن تخیل است و شاید تخیل یک ابزار توسعه یافته حافظه برای زندگی در طبقات بالاتر باشد همانطور که در بعضی مکاتب هم گفته شده. شاید حافظه فقط یک ابزار باشد فقط یک ماشین جهت سهولت و تسریع….حال با توجه به آنچه گفته شد ایا روند پیدایش و توسعه و تقویت حافظه همان میل و اشتیاق انسان برای چیره شدن بر زمان نیست؟؟ نوعی میل به جاودانگی ، خاص بودن دیده شدن و ماشینی تر شدن!! شاید حافظه یک ابزار باشد یک ماشین که میخواهد ما را به قیمت “چیرگی بر زمان” از “بودن در لحظه اکنون” باز دارد.!!!!

  3. عالی بود
    وقتی به اصطلاح ذهن انسان از انبوهی از اطلاعات نا کار آمد و نامفید پر میشه مثل اینکه پر از زباله شده و برای بازیابی اطلاعات لازم باید از یه انبار کاه یک سوزن را بیابی ! این مطلب سازماندهی ذهن و اطلاعات را بخوبی توجیه می کنه
    ممنون بخاطر این مطلب زیبا…

دیدگاهتان را بنویسید