|

چگونه کودک درون مان را دوباره پرورش دهیم؟ + فایل مراقبه رایگان

How-much-of-your-inner-child-is-left

هیچوقت برای داشتن کودکی شاد دیر نیست.

دوران کودکی تان چطور بوده؟

این یک سوال مفید و مختصر است که هریک از ما جواب بخصوصی برای آن داریم. بعضی از ما تربیتی روشنفکرانه، پر از محبت، و با ذهن باز داشته ایم و بعضی هم بی توجهی هایی را در درجه های مختلف تجربه کرده ایم.

اگر کودکی فوق العاده ای داشته اید، شما میبایست بعنوان یک بزرگسال، با کودک درون تان بسیار نزدیک بوده و ارتباط خوبی داشته باشید.

هرچند اگر کودکی تان بنحوی با کمبودهایی همراه بوده باشد، احتمالاً یکی از این بی توجهی ها را تجربه کرده اید:

۱. بی توجهی عاطفی

والدین/قیم شما، به شما و نیازهای عاطفی تان برای عشق، حمایت، مواظبت و راهنمایی توجه نشان نداده اند.

در این صورت احتمالاً نتایج زیر را بهمراه خواهد داشت و شما:

خود کم بینی و عزت نفس پایینی دارید.

– نیازهای عاطفی خود را نادیده میگیرید.

– یادگرفته اید که احساساتتان را مخفی، انکار و یا سرکوب کنید، چرا که در کودکی در برابر احساساتتان با بی توجهی مواجه شدید.

– بیماریهای روانی و یا بیماری مرتبط به عدم توانایی به گوش دادن، پذیرش و ارتباط با احساساتتان دارید.

۲. بی توجهی روانی

این مورد از بی توجهی در دوران کودکی توسط والدین/قیمی دیده میشود که نتوانستند حرفهای شما را بشنوند، شما را بپذیرند و مواظبت کنند.

همانطور که بزرگتر شدید، احتمالاً با یکی از این نشانه ها و مثالها روبرو شده اید:

– بخاطر رفتارهای بدی مانند

تمسخر( بخاطر چهره و یا فیزیک و صدا کردن شما با لقبهای مسخره و ناخوشایند)

سرزنش(بخاطر عدم موفقیت در درس و یا حتی بخاطر شکستن ظرفی)،

توقعات بیش از حد(مسئولیت نگه داری از خواهر یا برادر و یا انجام وظایف والدین)

نادیده گرفته شدنها و طرد شدنها ( بخصوص در مقایسه با فرزندان دیگر)

و یا مدام تنبیه شدن( چه فیزیکی و یا  چه با محروم کردن شما از چیزی)؛

عزت نفستان کم شده و دچار مشکلاتی مربوط به آن شده اید.

-شما خشم و عصبانیت عمیق و ریشه ای را تجربه میکنید که این هم بخاطر آسیبهای حل نشده ی کودکی و هم بخاطر عدم توانایی دوست داشتن خود است.

– به اعتیاد رو آوردید تا یک حس (اشتباه)  از آرامش و امنیت را در زندگی خود ایجاد کنید.

-شما با حفظ کردن روابطی سالم و خوب مشکل دارید.

۳. بی توجهی جسمانی

اساساً امنیت جسمی و تغذیه، یکی از طبیعی ترین بخشهای یک پرورش خوب است. ما اینرا در طبیعت نیز مشاهده میکنیم. پدرو مادرهایی که به جوجه هایشان مرتب غذا میدهند و با پناهگاهی امن از آنها مواظبت میکنند.

وقتی این کمبود (عدم توجه به تغذیه و فراهم کردن مکانی امن برای زندگی) وجود داشته باشد مسائل زیر بوجود خواهند آمد:

-خود کم بینی که از بی توجهی فیزیکی، اختلالهای غذا خوردن، رژیم غذایی ناسالم ناشی میشود.

-رفتارهای نامعمول برای احساس امنیت کردن(عقده های روانی مثل ODC) و یا رفتارهای بیش از حد خطر پذیر(مثل انجام کارهای خیلی خطرناک )

-اعتیاد به مواد مخدر، الکل، خشونت، غذا و…

-اختلال در رابطه ی جنسی و یا بی قید و بندی( اغلب بخاطر سواستفاده های جنسی)

لازم است تا یادآور شویم که مادامیکه بعضی و یا خیلی از مشکلات ما ریشه در بی توجهی ها در دوران کودکیمان دارند، کینه به دل گرفتن، مقصر شمردن، و خود ترحمی ما را به جایی نخواهد برد.مردم خود قربانی قربانی ها هستند. یعنی دلیل اینکه والدین ما با ما آنگونه رفتار کردند احتمالاً بخاطر این بوده که خودشان نیز با بیتوجهی بزرگ شده اند و والدین آنها نیز مشابهاً با بیتوجهی پرورش یافتند و الی آخر..

مقصر اصلی در اینجا کمبود آگاهی از خود و اعمال خود است.

embrace-your-inner-child

چگونه کودک درون تان را دوباره  پرورش دهید؟

شاید والدین یا قیم ما نتوانستند تمام نیازها و یا شاید هیچکدام آنها را برآورده سازند؛ ولی خودمان میتوانیم. بله ما میتوانیم والدین خود باشیم.

فوایدش؟

-خوشحالی و خوشبینی بیشتر

-خلاقیت بیشتر

-ذهن، روح و بدن سالم تر

-روابط دوستانه و روابط عاطفی مستحکم تر

-پیشرفت در مهارتهای زندگی: پذیرش، گذشت، بخشندگی، عشق به خود

با توجه به چیزهایی که تجربه، مشاهده و تحقیق کرده ام؛ مراحل زیر میتواند به شما کمک کند تا با کودک درون تان ارتباط برقرار کرده و دوباره پرورشش دهید.

۱.برای برقراری رابطه با کودک درونتان مشتاق باشید

هرگونه شک، بی میلی یا بدبینی، فرآیند درمان کودک آسیب پذیر درونتان را کند میکند.

۲.درباره ی اینکه در کودکی چگونه بودید فکر کنید و ببینید چرا انقدر از کودک درونتان دور شدید؟

به اینکه در کودکی چه حسی داشتید، چه چیزی دوست داشتید یا نداشتید، سرگرمی ها و شور و علاقه هایتان چه بودند، بیندیشید.

چه اتفاقی در دوران کودکی و یا نوجوانی تان افتاد که شما را از خود معصوم، آسیب پذیر و بازیگوشتان دور کرد؟

والدینتان با شما بعنوان یک کودک چه رفتاری کردند؟

آیا آنها نیازهای عاطفی، روانی و فیزیکی شما را برآورده ساختند؟

آیا ضربه ی روحی خوردید؟

افکار، احساسات، رفتار و عواقدشما، چطور آنچه را که در کودکی تجربه کردید بازتاب میدهد؟

بریا اینکه خود را بهتر بشناسید لازم است تا این سوالات سخت را از خود بپرسید و بدنبال جوابهای محکم نیز باشید.

تصویری شفاف از کودک درونتان بدست آورید.

در اینجا نگاه کردن به عکسهای قدیمی میتواند خیلی خاطره ها را زنده کند.

۳.سفری به درون خود داشته باشید، با کودک درون تان حرف بزنید و مراقبه کنید

نفسی عمیق بکشید و آرام شوید. به خود اجازه دهید تا بتوانید افکارتان را مشاهده کنید و از کودک درونتان سوال بپرسید. برای مثال: ” کودک درون عزیزم، اولین بار کی بود که آسیب دیدم و شکستم؟”

بگذارید تا فکرها و احساسات مختلف بالا بیایند. کودک درونتان شاید مایل نباشد که به سوال شما پاسخ دهد. در اینصورت با او با مهربانی و صبر برخورد کنید. بیاد داشته باشید که مهم است تا کودک درونتان احساس امنیت کند و برای پاسخ دادن آماده باشد. ممکن است مجبور شوید که سوالتان را چند بار تکرار کنید. این روند از یک دقیقه تا یکساعت ممکن است طول بکشد.


هدیه راستمرد:

مراقبه قدرتمند کودک درون را برای ارتباط برقرار کردن با کودک درون خود، ترمیم زخم های کودکی و افزایش میزان دوست داشتن خود از لینک زیر بطور رایگان دانلود کنید.

لینک دانلود مراقبه کودک درون

شرکت کنندگان دوره مراقبه ی راستمرد میتوانند فایل صوتی مراقبه با صدای خانم روناک را از دوره دانلود کنند.


۴. خود کودکانه ات را تشویق کن تا بیرون آید و بازی کند

برای مثال، کاری را که وقتی بچه بودید خیلی دوست داشتید انجام دهید(مثل حباب درست کردن، تاب سواری، آبنبات خوردن، با ماشین اسباب بازی، بازی کردن)

بهتر است که اینکار را تبدیل به یک عادت کرده و زمان خاصی را به “وقت بازی” اختصاص دهید و هرگونه خجالت یا حماقتی که در این مورد حس میکنید را کشف کنید. همچنین میتوانید با کودکان دیگر همبازی شوید و یا این بازی ها را با دیگر بزرگسالانی  مثل خودتان انجام دهید.

۵. گامهایی برای فراهم کردن یک زندگی امن و آرام برای خود بردارید

برای اینکه بتوانید خود را واقعاً پرورش دهید، میبایست عشق به خود را بیشتر کنید. باید بتوانید اینرا دریابید که شما ذاتاً باارزش و دوست داشتنی هستید و برای اثبات آن در زندگی قدم بردارید.

این قدمها میتواند شامل تاییدهای روزانه باشد  مثل:” من باارزشم. من به کودک درونم افتخار میکنم. من امن هستم. من آزاد و خوشحال و دوست داشتنی هستم.”

گامهای دیگر میتواند شامل تغییر عادتهای منفی و طرز تفکر و جایگزین کردن آنها با عادتها و تفکر جدید، پاداش به خود،تمرین حضور در لحظه و نیز آگاهی از نیازهای بنیادی، عاطفی، روانی و فیزیکی باشد.

هرچند ما ممکن است که در دوران کودکیمان بدبختی دیده باشیم و زجر کشیده باشیم؛ ولی هرگز برای ارتباط با کودک درونمان دیر نیست.

وقتی که مسئول خوشبختی خود در زندگی میشویم، قدرت اینرا نیز داریم تا خود را درمان کنیم و تمامیتی بهتر بسازیم.

این هدیه هرگز نمیتواند از ما گرفته شود.


نوشته ی ویرایش یافته با کمی تغییر از:

,Mateo Sol

,Aletheia LUma

view-source:https://lonerwolf.com/inner-child-work

view-source:https://lonerwolf.com/re-parent-your-inner-child

نوشته‌های مشابه

42 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید